تاریخ انتشار :دوشنبه ۲ سنبله ۱۳۹۴ ساعت ۱۰:۰۰
کد مطلب : 115645
شکایت به شورای امنیت با کدام پشتوانه؟
تداوم حملات انتحاری در کابل و برخی ولایت های دیگر، گویا، رهبران حکومت وحدت ملی را به تدبری دیگر واداشته تا تدبیر دیگری روی دست گیرند تا درنده خویی ها و خشونت آفرینی های پاکستانی ها را مهار کنند. 

این ابزار جدید شکایت از پاکستان در مجامع بین المللی بویژه شورای امنیت سازمان ملل متحد است.
 
سخن گوی ریاست اجرایی گفته است که رهبران حکومت وحدت ملی به این نتیجه دست یافته که جلوگیری حملات پاکستان بر افغانستان جز شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد از راه دیگر ممکن نیست. 

این رویکرد جدید گرچه به منصه عمل نرسیده و هنوز گزارش نشده است که حکومت وحدت ملی دست به اقدام عملی زده باشد. اما؛ در پیش گرفتن این شیوه با اما و اگرهای برخی رسانه های گروهی همراه شده است. 

پاره ای از تحلیل گران چند مشکل اساسی را براین رویکرد وارد دانسته اند. یکی آنست که این رویکرد دیرهنگام در پیش گرفته می شود. 

نخستین بار در سال ۱۳۹۱ آنگاه که رئیس جمهور کرزی از حملات توپخانه ای پاکستان به شورای امینت سازمان ملل متحد شکایت برد، اگر آن شکایت بر اساس یک پالیسی مدون پیگیری می شد، حتما تاکنون به نتایج دل خواهی دست یافته بود. 

شکایت او به شورای امنیت به یک تشریفات بی معنا تبدیل شد و بدون هیچ کدام نتیجه به حال خود رها گردید. 

دومین انتقاد عدم اراده در پی گیری این رویکرد است. ممکن است برخی انتقادها نیز قابل اندیشیدن باشند و می توان پیرامون آن بحث کرد. اما آنچه که به دید این قلم از نظر ها پنهان مانده آنست که شکایت به شورای امنیت سازمان ملل متحد نیازمند تلاش و جدیت دیپلماتیک جانبی است. 

تا وقتی پشتوانه سیاسی لازم وجود نداشته باشد به نظر نمی رسد که رفتن به سازمان ملل متحد و شورای امنیت نیز حلال مشکلات باشد. 

وقتی پرونده ای به شورای امنیت سازمان ملل متحد می رود، چند نکته مورد توجه قرارگیرد،نخست آن که اسناد ومدارک غیر قابل انکاری وجود داشته باشد تا شورای امنیت را مجاب کند که در نتیجه پاکستان را تحت فشار قرار دهد؛ ایا این سند ومدرک وجود دارد؛ اگر وجود داشته چرا تا هنوز ارائه نشده و درباره آن کوتاهی صورت صورت گرفته است. 

مقام های حکومت افغانستان همواره گفته اند که اسناد متقنی از دخالت های حکومت پاکستان در دست دارند اما هیچ گاه ارائه نکرده اند.
 حداقل حکومت باید این اسناد را در اختیار مردم افغانستان قرار می داد تا پشوانه ای برای حکومت قرار می گرفت و مردم می دانستند که حکومت قطع دست پاکستان را به صورت جدی پی گیری کند.
 
دوم آن که رفتن به شورای امنیت نیازمند تلاش مضاعف است . هر کشوری که به شورای امنیت سازمان ملل متحد می رود باید این پرسش را از خود بپرسد که در این شورا چه کشورهایی و با چه سیاست هایی نشسته اند، کدام کشورها تاثیر گذارند و چگونه می توانند از مجرای شورای امنیت سازمان ملل متحد اهداف خود را به پیش ببرند.
 
واقعیت ها نشان می دهد که دنیای کنونی پر از خشم و خشونت است و شورای امنیت هیچ کاری قابل توجهی انجام نداده است.

فلسطینی ها مدت های مدیدی است که از سوی اسرائیل سرکوب می شوند. اما با آن که بارها پرونده جنایت های اسرائیل به شورای امنیت فرستاده شده است. اما نه از تجاوز اسرائیلی کاسته شده و نه هم حتا فشار لازم بر آن کشور وارد آمده است.

بیش از چهار ماه است که عربستان سعودی هر روز به کشتار مردم بی گناه یمن مبادرت می کند؛ اما تا هنوز شورای امنیت سازمان ملل متحد کاری از پیش نبرده و هیچ قطع نامه در محکومیت سعودی بیرون نداده است. 

دربسیاری از کشورها خشونت های وحشتناکی هر روز جریان دارد، اما هیچ مرجع سازمان ملل نتوانسته است کاری انجام دهد. 

بنابر این رفتن به شورای امنیت نیازمند تمهیدات ویژه است.

حکومت افغانستان لابد می داند که یکی از قدرت مند ترین کشورها در شورای امنیت سازمان ملل متحد، ایالات متحده امریکا است. آیا واقعا حکومت افغانستان تا هنوز توانسته است سران امریکا را مجاب کند که دست از حمایت پاکستان بردارد؟ هنوز متاسفانه شنیده نشده است که امریکا دست از حمایت پاکستان برداشته باشد، نزاع میان دو کشور را صادقانه داوری کرده باشد و این اطمینان بوجود آمده باشد که درصورت شکایت افغانستان به شورای امنیت جانب افغانستان را بگیرد و از مواضع افغانستان حمایت کند؟ 

اگر از میان اعضای شورای امنیت سازمان ملل متحد تنها امریکا مواضع و دیدگاه حکومت افغانستان را مورد تائید قرار می داد و بر آن درنگ می کرد، پاکستان نمی توانست این همه خشونت بخرج دهد و به ویرانی کشور ما بپردازد.
 
زمانی که نیروهای امریکایی خاک افغانستان را ترک کردند به کرزی گفته شد که مبارزه با تروریزم پایان یافته و طالبان یک مسئله داخلی حکومت افغانستان است!

یعنی حکومت کرزی از چنان ضعف و فتوری برخوردار بود که نتوانسته بود برای امریکایی ها بقبولاند که جنگی که در افغانستان جریان دارد نه یک جنگ داخلی، بلکه تجاوز حکومت پاکستان بر افغانستان است.
 
آیا این ذهنیت امریکایی ها اکنون تغییر یافته است، آیا در شورای امنیت سازمان ملل متحد نماینده امریکا به نفع افغانستان رای خواهد داد، آیا حکومت افغانستان توانسته با دپلماسی فعال خود کشور چین را مجاب کند که درشورای امینت به نفع افغانستان وبه محکومیت پاکستان ر ای دهد، سایر اعضای شورای امنیت سامان ملل متحد چطور و آیا...؟ این ها از مهم ترین تهمیداتی است که می تواند از خوش بینی رفتن به شوار امنیت بکاهد، مگر این که حکومت وحدت ملی سیاست فعالی در پیش گیرد و کشورهای عضو شورا را مجاب کند که به نفع افغانستان رای دهند. 

افزودن بر آن، همان گونه که حکومت کرزی فاقد یک استراتژی مدون در قبال حکومت پاکستان بود، حکومت وحدت ملی نیز به نحوی سیاست های نا کارآمد او را پیروی می کند.

شتاب آقای غنی در رفتن به پاکستان و رفت و آمد ها ی احساسی او ناشی از نداشتن یک استراتیژی کار آمد و موثر در قبال با پاکستان است . 

با وجود حمله های زیادی که صورت گرفته ،ویرانی های زیادی که به بار آورده است، تصور آنست که اگر چراغ سبزی از جانب پاکستانی ها نشان داده شود، سران حکومت به سادگی از این همه ادعای درست و حق خود می گذرند و همه را به بفراموشی می سپارند. 

علت هم آنست که احساسات و عواطف خام بر سیاست خارجی ما بیش از عقل ما حاکم است. 

بر عکس، پاکستانی ها بسیار حساب شده عمل می کنند .
 
همان گونه که همه شاهد هستند در سیزده سال گذشته در سیاست های راهبردی پاکستان تغییر محسوسی حاصل نشده است. 

به قول یکی از روز نامه نگاران کشور، در پاکستان سرتاج عزیز کار کشته وت جربه دیده مشاور امنیت ملی رئیس جمهور آن کشور است. اما در افغانستان حنیف اتمر فرزندان تازه بالغ رهبران گذشته را به دور خود گرد آورده به نام مشاور از آنها طلب کمک می کند.

نتیجه عمل آن کشور حساب شده و دور از احساسات است اما عمل و گفتار حکومت افغانستان، مجموعه از احساست بی پشتوانه و فاقد عقلانیت. 

بنابراین با تدبیر ناقص و سیاست های ابتر اگر به شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز مراجعه شود، نتیجه ای نیکویی ببار نخواهد آمد.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcjxieviuqevmz.fsfu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما