تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۹ جدی ۱۳۹۰ ساعت ۱۷:۰۴
کد مطلب : 34844

ترويج ابتذال؛ منبع درآمد تلويزيون ها

به راستي ما به كدامين سو روانيم؟
ترويج ابتذال؛ منبع درآمد تلويزيون ها
ده سال است كه تلويزيونها علنا بي بند وباري و فحشا را از طريق پخش و نشر سريالهاي پوچ و بي محتواي هندي و غربي تبليغ و دام اعتياد و شراب نوشي براي جوانان ناپخته ما پهن مي كنند و اين دام پاهاي بي شماري از جوانان را خراشيده و آنان را بر زمين حسرت و پشيماني كوفته است.
ترويج فساد و فحشا از طريق تلويزيونها طي ده سال گذشته همواره از مردم قرباني گرفته است، قربانياني كه خود در انتخاب راهي كه برگزيدند نقش برجسته اي نداشتند و متاثر از وسوسه هايي كه تلويزيونهاي خصوصي كشور هر روز شديدتر از ديروز به جان مردم مي اندازند، مرتكب فساد شده اند.
دهها تلويزيون خصوصي در كشور مجوز فعاليت گرفته و به پخش و نشر آنچه مي پردازند كه خود ميخواهند و وزارت اطلاعات و فرهنگ نيز همواره در مقابل آنان كرنشي عجيب نشان داده و هرگز در برابر ترويج ابتذال از اين تلويزيونها مانعي ايجاد نكرده است.
ده سال است كه اين تلويزيونها براي جوانان و كودكان اين سرزمين اسلامي روابط نامشروع پسر و دختر و هيجانات ناسالم جنسي را نمايش مي دهند و آنان را به سوي فساد و فحشا ميكشانند، اما دريغ از يك اقدام عملي در جهت جلوگيري از آنان و يك واكنش مناسب مسئولانه!
ده سال است كه تلويزيونها علنا بي بند وباري و فحشا را از طريق پخش و نشر سريالهاي پوچ و بي محتواي هندي و غربي تبليغ و دام اعتياد و شراب نوشي براي جوانان ناپخته ما پهن مي كنند و اين دام پاهاي بي شماري از جوانان را خراشيده و آنان را بر زمين حسرت و پشيماني كوفته است اما دريغ از اندكي توجه! دريغ از اندكي احتياط و احساس مسئوليت در قبال اين نسل!
نسلي كه قرباني هجوم خاموش فرهنگي شده و مسئولين نيز با آغوش باز اين تهاجم را به خانه مي پذيرند، اما نه! چه ميگويم! هجوم اين رسانه ها به فرهنگ ديني و ملي ما كه خاموش و بي سر و صدا نيست! در هر ساعتي از شبانه روز صداي پايكوبي و رقص و آواز و گفتارهاي ركيك بازيگران سريالهاي داخلي و خارجي، از تلويزيونها بلند است و گوش فلك را كر كرده! هجوم فرهنگي، ديگر خاموش نيست، فرهنگهاي بيگانه از افغانستان خوب سربازگيري كرده اند، در عصر تكنالوژي و رسانه به سراغ وسايلي رفته اند كه در ظاهر مشروع جلوه كند و پشتوانه آزادي بيان را همه جا با خود يدك بكشد تا اگر كسي به نشر برنامه هاي بي محتوا و مخرب شان اعتراضي كرد، سلاح 'آزادي بيان' را با خود داشته باشند و به اين بهانه، فرهنگ و عنعنه مردم را پشيزي حساب نكنند و با نشر انواع و اقسام برنامه هاي ضد اسلامي و ضد ارزشي كمر به نابودي جوانان اين خاك ببندند، كه بسته اند!
ديري است كه اين تلويزيونها را 'خريده اند' و از آنان سلاح ساخته اند براي از كار انداختن بازوي فعال جامعه مان، براي فلج ساختن جوانان ما و براي پرورش نسلي بي هويت راه گم كرده كه خود را غوطه ور در منجلاب فسادي مي بينند كه رسانه هاي افغانستان امروز آن را ترويج مي كنند.
سريالهاي پوچي كه در گفتارهايشان جز تحريك هيجانات ناسالم جنسي چيزي نمي گنجد، روز به روز در اين كشور رشد ميكنند و ناشران آنها نيز از اين ابتذال درآمدزا خوش اند و از غم نابودي فرهنگ افغانستان ابايي ندارند، كودكان اين سرزمين ده سال است كه از اين تلويزيونها مسايل غير اخلاقي تحفه مي گيرند و روشهاي ايجاد روابط نامشروع را مي آموزند!
وزارت اطلاعات و فرهنگ نيز از فرهنگ افغانستان فقط نام فرهنگ را با خود دارد و طي سالهاي گذشته فقط يك تماشاگر بوده و دم برنياورده است! البته در برخي موارد تهديداتي كرده اما اين تهديدات هيچ گاه جنبه عملي به خود نگرفته و براي تلويزيونهايي كه ناشر برنامه هاي مبتذل هستند تبديل به طنزي شده كه هرگز آن را جدي نخواهند گرفت.
حرص و طمع درآمدي كه از نشر سريالهاي زننده و آوازخواني هاي زنان برهنه، نصيب اين رسانه هاي غير ارزشي مي شود، هرگز به كنار گذاشتن نشر آنها از سوي تلويزيونها منجر نخواهد شد و اين تلويزيونها اين درآمد ميليوني را از دست نخواهند داد، اما تعجب و گلايه از وزارت اطلاعات و فرهنگ است كه چرا ده سال است در برابر به نابودي كشيده شدن فرهنگ مردم اين خاك، سكوت كرده و چرا در برابر به تاراج رفتن دارايي هاي اعتقادي مردم اقدامي نمي كند و حركتي ندارد، اين سوالي است كه هر گاه از اين مسئولين پرسيده شده در مقابل، تنها جوابي كه داشته اند اين بوده كه بله با برنامه هاي ضد ارزشي مقابله خواهيم كرد اما تاكنون اين مقابله را كسي به چشم نديده است! گويي مسئولين اين وزارت هيچ كدام از برنامه هاي شبانه روزي تلويزيونها را كه به فرهنگ مردم شبيخون مي زند، نديده اند و هرگز نمي بينند!
البته چه گله اي از اين وزارت ميتوان داشت، وقتي تلويزيون دولتي افغانستان هم كه تريبون دولت است، خود از نشر آوازخواني زنان سر برهنه و فلمهاي ضداخلاقي ابايي ندارد و بي باكانه به نشر آوازخواني زنان برهنه، به بهانه اينكه اين زنان داخلي اند و نه خارجي و 'هنرمندان' ما هستند، مي پردازد، وقتي اين تلويزيون، كه مي بايست مروج فرهنگ اصيل ملي اسلامي افغانها باشد، خود تيشه برداشته و خواسته و ناخواسته به ريشه فرهنگ مردم مي زند از ديگر رسانه هاي خصوصي كه منابع تمويل بسياري از آنها نامشخص و يا مشخص است و مخرب، چه انتظاري ميتوان داشت؟!
سينماهاي كشور نيز جز نشر فلم هايي با محتواي مسايل جنسي، روابط نامشروع و خشونتهاي خانوادگي و اجتماعي، برنامه اي براي نشر ندارند!
آن هم براي جامعه اي كه جوانانش نسل جنگ اند و نيازمند آموزشهاي سالم و علمي، تفريحات عادي و ورزش و سلامتي جسم و روح! اما تلويزيونها بالعكس، به اين تشنگان آرامش، سرابهايي را آب مي نمايانند كه انتهايش كشيده شدن به ورطه فنا و نابودي اخلاقي و سقوط انسانيت است و شرافت انساني!
در جامعه اي كه مردم فقيرش براي نان شب خويش مشقتها مي كشند و جوانانش بر اثر فقر از تامين هزينه هاي ازدواج ناتوانند، تلويزيونهاي ما روابط نامشروع را نمايش مي دهند و به اين جوانان پيام مي دهند كه تمايلات خود را مي توانند از طريق نامشروع تامين كنند و اين، هيچ ايرادي هم ندارد! چرا كه در غرب و نيز در برخي كشورهاي نزديك ما از جمله هندوستان نيز جوانان چنين مي كنند! آيا سريالهاي پوچ و تهي از شرافت انساني تلويزيونها جز اين پيام، پيام ديگري دارند؟
بديهي است كه در چنين شرايط نامطلوبي هر از چند گاهي از گوشه اي از اين خاك فريادي بلند شود كه دختري فرار كرده، پسر و دختري به جرم روابط نامشروع دستگير شده اند، پدري دخترش را به جرم فرار از خانه كشته و...، اينها همه ناشي از آموزشهايي است كه تلويزيونها از طريق پخش و نشر مبتذل ترين سريال ها و برنامه ها تقديم جوانان مي كنند و وزارت اطلاعات و فرهنگ نيز تماشاگر خاموش اين صحنه هاست!
اين روزها ديگر جز تاسف به حال مسئولين و نسلي كه بر اثر غفلت آنان بار مي آيد، واقعا چه ميتوان كرد؟ چه ميتوان كرد وقتي صاحبان مسئوليت خود به ترويج ابتذال اعتراضي ندارند؟
چه بجاست ياد از خاطره دوستي كه ميگفت براي يك كار اداري در چند وزارتخانه كشور يك ماهي سرگردان بود، و علت سرگرداني چند روزش نيز آن بوده كه در برخي ادارات دولتي، مردم پشت دروازه هاي بسته به صف ايستاده اند تا برخي كارمندان اداره از تماشاي سريال مورد علاقه شان در محل وظيفه فارغ شوند و بعد دروازه را گشوده و اگر تمايل داشتند به كار مردم رسيدگي كنند!!
از مسئولين وزارت اطلاعات و فرهنگ بايد پرسيد كه آيا به راستي وقت آن نرسيده كه به جاي واكنشهاي منفي و جبهه گيري در برابر انتقادهاي سازنده كه بر ايشان وارد هم هست، اقدامي براي نجات جوانان از دام هايي كه تهاجم فرهنگي غرب چيده است، روي دست گيرند؟
به راستي ما به كدامين سو روانيم؟


نویسنده: مرضیه جعفری
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)- کابل
https://avapress.com/vdcc04q1.2bq008laa2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما