تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۷ حوت ۱۳۹۰ ساعت ۱۴:۳۳
کد مطلب : 37537

دروغي به پهناي تاريخ!

(به بهانه 8 مارچ)
دروغي به پهناي تاريخ!
غربي‏ها كه خود فاقد الگوهاي مناسب هستند، در صدد وادار كردن ما به تبعيت از نهليسمي كه خود اسير آنند برآيند، گله از مسئولين ماست كه چرا متوجه رشد روزافزون فاصله خود با فرهنگ اسلامي ما و پذيرش هجوم فرهنگ‏هاي بيگانه و تهي از انگاره‏هاي ارزشمند انساني نيستند؟

باز هم 8 مارچي ديگر! آغاز تجليل‏هايي ديگر و مراسم‏هايي سمبوليك و شعار پراكني‏هايي ديگر!
تجليل از روزي كه هيچ سنخيتي با فرهنگ اسلامي زنان افغانستان نداشته و ندارد و برگزاري مراسم‏هايي كه بيگانگي دولت‏مردان و صاحبان مسئوليت كشور ما را با عنعنات و باورهاي اسلامي ما نشان مي‏دهد.
روزي كه فقط و فقط به دليل آن از سوي دولت ما و نهادهاي حقوق زن در افغانستان پاس داشته مي‏شود كه مدعيان حقوق زن غربي بر فرق فرهنگ ما كوبيده‏اند!

كساني كه سال‏هاي طولاني در چنبره اوهام و ستم مردان دولت‏هاي استعماري خويش زيسته و يك‏باره بند همه تعلقات گسستند تا "آزاد" شوند و "آزادي" كسب كنند ولي در دامي بزرگ‏تر و مخوف‏تر گير مانده و اسير شده‏اند تا به امروز!
8 مارچ را در افغانستان به نام روز زن تجليل مي‏كنند و هر ساله مراسم‏هاي بزرگي بدين مناسبت برگزار مي‏گردد، اما طي ده سال گذشته اين تجليل‏ها، نه تنها باري از دوش خسته زنان مسلمان اما زجركشيده اين سرزمين برنداشته بلكه بر رنج فراموشي حقوق اسلامي‏شان افزوده است!

اين روز براي زناني كه در غرب آن را به نام خود نام‏گذاري كرده‏اند نيز روزي نيست كه بتوان بدان مفتخر بود، چه اين‏كه آنان نيك مي‏دانند كه "حق زن" در كشورهاي‏شان ديگر معنايي ندارد و هرچه بيشتر آن را فرياد كردند، پايمال‏تر گشت!
اما اين‏كه اين روز در افغانستان، اين كشوري كه زنان سرزمينش وارثان زناني چون سميه‏اند و شيرزنان انديشه اسلامي و وارثان زناني كه از هيچ لحاظ همتايي نداشته‏اند، چرا به تجليل كشيده مي‏شود، سوالي است كه پاسخ مسئولين اين نظام به آن، هر ساله در 8 مارچ بيش از روزهاي ديگر مهم و ضروري مي‏نماياند!

در كشوري كه مردمش فرهنگي به غنامندي اسلام دارند و الگوهايي چون خديجه (س)، آن بانوي مدافع اسلام كه باروري اسلام مديون اوست و زناني كه قرآن به آن‏ها مي‏بالد هم‏چون فاطمه زهرا (س)، زينب (س)، همسران مكرم پيامبر و همه آناني كه نام نامي‏شان در دل تاريخ ثبت است و زندگي‏ها و سيره‏شان بهترين و برترين الگوهاي زندگي فردي و اجتماعي، چرا بايد براي تجليل از مقام مادري، مقام زن و جايگاه ممتازي كه اسلام براي زن قايل شده، روزي را به نام زن خواند و از آن تجليل كرد كه نمادي از فرهنگ برهنگي زن است و وابسته به فرهنگ‏هايي كه زن را به اسارت نفس خود درآورده و او را به پايين‏ترين صورت ممكن تنزيل داده‏اند؟
چرا بايد 8 مارچ كه وابسته به فرهنگي است كه زن را در طول تاريخ به بدترين نوع ممكن شكنجه كرده و همه حقوق او را ستانده و به غارت برده است، از جانب ما تجليل گردد؟

چرا بايد مسئولين حفظ داشته‏هاي فرهنگ اسلامي ما، تا حدي بيگانه با فرهنگ و الگوهاي فرهنگي ما باشند كه براي تجليل از مقام مادري و زن، متوسل شوند به ايامي كه يك فرهنگ بيگانه از آن تجليل مي‏كند؟
بديهي است كه غربي‏ها كه خود فاقد الگوهاي مناسب هستند، در صدد وادار كردن ما به تبعيت از نهليسمي كه خود اسير آنند برآيند، گله از مسئولين ماست كه چرا متوجه رشد روزافزون فاصله خود با فرهنگ اسلامي ما و پذيرش هجوم فرهنگ‏هاي بيگانه و تهي از انگاره‏هاي ارزشمند انساني نيستند؟

غرب كه خود مدعي ارج‏گذاري به مقام و شخصيت زن است و فمنيست‏ها كه بيشترين شعارها را پيرامون حقوق زن داده و گوش فلك را كر كرده‏اند، اكنون خود در منجلابي كه فراهم آورده‏اند، رمق از كف داده‏اند!

روند روزافزون اَشکال گوناگون خشونت و تبعيض عليه زنان و پيامدهاي زيان‏بار آن براي کشورهاي غربي سبب شده است، اين کشورها به طور جدي در مقام مقابله با اين پديده برآيند. وضع کنوانسيون‌هاي بين‌المللي و تدوين راهبردها و تصويب و اجراي قوانين داخلي، در جهت مقابله با روند فزاينده اين پديده ارزيابي مي‌شود.

کشورهاي مدعي دفاع از حقوق زنان به طور گسترده از اين پديده رنج مي‏برند و در امريکا سالانه 4/8 ميليون زن امريکايي مورد حمله فيزيکي و تجاوز قرار مي‏گيرند، افکارعمومي در غرب با نگراني اخبار و گزارشات منتشره درباره افزايش خشونت و آزار زنان در اين کشورها را دنبال مي‌کند.

بر اساس تحقيقات و پژوهش‌هاي صورت گرفته، علي‏رغم ادعاي حمايت قانون و پوليس از زنان در برابر ضرب و جرح، بازهم هر روزه تعداد زيادي مجروح و مصدوم در اخبار منتشره در نشريات غربي ملاحظه مي‌شود.

در امريکا بر اساس گزارش مرکز ملي جلوگيري و کنترل صدمات، سالانه 4/8 ميليون زن امريکايي مورد حمله فيزيکي و تجاوز قرار مي‏گيرند. بر اساس آمار ارائه شده از سوي شوراي اروپا در سال 2006 نيز، 12 تا 15 درصد زنان پس از سن 16 سالگي مورد يک خشونت خانگي واقع شده‏اند و طبق گزارش سازمان صحت جهاني در سپتمبر 2011، در ميان زنان 15 تا 49 سال، از 15 درصد، در جاپان تا 71 درصد، در اتيوپيا، زنان خشونتي از نوع جنسي و فيزيکي را حداقل يک بار در زندگي تجربه کرده‏اند. جامعه اروپا علي‌رغم تمام پيشرفت‏هاي مادي که داشته است، قادر به محافظت از زنان در برابر آسيب‏هاي اجتماعي نيست، شمار زناني که در يک خانواده اروپايي مورد خشونت‏هاي جسمي و رواني قرار مي‏گيرند به حد نگران کننده‏اي رسيده است.
اثرات مخرب اين آسيب‌ها بر زنان، از نظر روحي و رواني در خانواده و جامعه کاملا محسوس مي‌باشد. از قرن 19 به بعد که جو حاکم بر کشورهاي غربي و گاها شرقي به سمت سکولاريستي و اومانيستي پيش رفت، خشونت عليه زنان بيشتر شد تا جايي که در کشورهاي غربي به فکر مقابله با خشونت عليه زنان افتادند و مراکز متعددي براي حمايت از زنان آسيب‌ديده در غرب تشکيل دادند، اما بعد از مدتي معلوم ‌شد که اين مراکز از کارآيي لازم برخوردار نيستند، چرا كه متاثر از افكار نادرست فمنيستي‏اند كه هيچ دردي را از زن دوا نكرده و تنها به او سفارش دارد كه از قالب زن بودن خود به درآيد و چون يك نيروي مخالف انساني ديگر، به همه رسالت‏هاي عظيم و خطيري كه مطابق با فطرت اوست، پشت كند! رسالت مادري و همسري!

آري! در چنين فضايي، زنان غربي 8 مارچ را به تجليل مي‏نشينند در حالي كه حتي خود به قداست اين روز بي‏باورند و به يقين رسيده‏اند كه راه‏شان بيراهه بوده است!

اما اين "بيراهه" را اكنون براي ما نشان‏گر مي‏شوند و روزي را كه كاملا فاقد مناسبت با نسبت‏هاي اسلامي و فرهنگ ماست براي تجليل از مقام زن به ما يادآوري مي‏كنند! و مسئولين ما و مدعيان حقوق زن در افغانستان هم هر ساله بي‏توجه به پوچي روزي كه عنوان روز زن را به خود گرفته است، همه ساله هزينه‏هاي سرسام‏آوري را براي نكوداشت از اين روز اختصاص مي‏دهند، چند روزي فرياد حمايت از حقوق زنان و تجليل از مقام شامخ آنان سر مي‏دهند و... و ديگر هيچ!
به زعم اينان، اين‏گونه مقام زن تجليل مي‏شود! حقوقش پاس داشته مي‏شود! و زندگي‏اش بهبود مي‏يابد! چنان كه طي ده سال گذشته بهبود يافته است: هر روز از گوشه‏اي از اين خاك فرياد زني كه از ستمي آزرده شده بلند مي‏شود! زني خودسوزي مي‏كند و دختري خانه را ترك مي‏كند و عنوان فراري به خود مي‏گيرد!

و اين است نتيجه فراموشي الگوهايي واقعي و مقدس و تجليل از كساني كه خود در تعفن فرهنگ خود اسير مانده‏اند!
نتيجه فراموشي خديجه، فاطمه، زينب، سميه و همه زناني كه زندگي‏شان بهترين سرمشق احوال آشفته ماست، تا بهبود يابد!
آيا وزارت‏هاي اطلاعات و فرهنگ، امور زنان و مدعيان حقوق زن در افغانستان، اين زنان والا و بزرگ را مي‏شناسند؟!
اگر آري، پس 8 مارچ چرا؟!


نویسنده: حُسنيه الياس
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل
https://avapress.com/vdcefn8x.jh8fxi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

مطالب مرتبط