تاریخ انتشار :چهارشنبه ۷ سرطان ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۱۴
کد مطلب : 44075
روميان و نقش آنان در زمان ظهور
در روايت آمده است كه عيسى عليه السلام بوسيله حضرت مهدى عليه السلام و معجزاتى كه خداوند در اختيار او نهاده با روميان بحث و مناظره مى كند
مـنـظـور از روم در روايـات مـربـوط بـه آخـر الزمـان و ظـهـور حـضـرت مـهـدى (ع)، مـلل اروپـائى و قـرنـهـاى اخـير، گسترش ‍ آنان در امريكا مى باشد، كه فرزندان روم و وارثان امپراطورى تاريخى روميان هستند.
گـاهـى گـفـتـه مـى شـود: رومـيـانـى كـه خـداونـد مـتـعـال سـوره اى دربـاره آنـان نازل فرموده و پيامبر (ص ) و مسلمانان بعدها با آنان پيكار نمودند ، غير از اينان هستند. زيرا آنان بيزانس ها بودند كه پايتخت آنان ابتدا شهر ((رم )) در ايتاليا و سپس شهر قـسـطـنـطـنـيـه گـرديـد تـا ايـنـكـه مـسـلمـانـان حـدود 500 سـال پـيـش آن را فـتـح نـمـوده و ((اسـلامـبـول )) نـامـيـدنـد و مـردم آن را استانبول تلفظ نمودند.
پـاسـخ : صـحـيـح اسـت كه روميان هنگام نزول سوره مباركه روم و صدور روايات درباره آنـان كـه از طـرفداران امپراطورى روم يا بيزانس ) معروف ) بودند. اما غربى هاى امروز افـرادى غـيـر آنها نيستند ، بلكه ادامه سياست و تمدن آنها به حساب آمد و بخشى از آنان شـمـرده مـى شـونـد.. و مـلتـهاى فرانسه و بريتانيا و آلمان و غير آن ، از لحاظ فرهنگ و سياست و دين ، اركان حقيقى امپراطورى روم مى باشند. و اين كه آنها در آن زمان مناطق تحت نفوذ روم و مستعمرات آن ناميده مى شدند، اين حقيقت را نفى نمى كند.

بـلكـه سـرداران بـيـزانـس رومـى خـود بـه مـدت 2 هـزار سـال پـايتخت شان رم و قسطنطنيه بود در حالى كه همه آنان از نژاد ايتاليائى و ريشه واحـدى نـبـودنـد، بـلكـه از ريـشـه و نژادهاى متعدد اروپائى بودند و بعد از آنكه يونان جزئى از امپراطورى روم گرديد، گاهى در ميان آنان يونانيان نيز بچشم مى خوردند.

و شايد به همين دليل بـاشـد كـه وقتى امپراطورى تقليدى روم به ضعف گرائيد و در قسطنطنيه و پيرامون آن محدود گرديد و در محاصره دريائى از ملتهاى مسلمان قرار گرفت ، اروپائيان به ادعاى مـيـراث خـوارى بـه پـا خاسته ، وعده اى از سران كشور آلمان و غير آن را، قيصر (سزار) ناميدند.

ايـن نـوع تـغـيـيـر و تـحـول در امپراطورى ها و دولتها امرى طبيعى است ، چرا كه حكومت از كـشـورى بـه كـشـور ديـگـر و از مـلتـى بـه مـلت ديـگـر انتقال مى يابد، و اين با باقى ماندن نام و خصوصيتهاى اصلى آن منافات ندارد.

بنابراين ، روايات شريفه اى كه از آينده روميان يا به تعبير عرب ها ((بنى اصفر) (= زرد پـوسـتـان ) خـبـر مـى دهـد، مـرادشـان فـقـط رومـيـان بـيـزانـس ايـتـاليائى ، منهاى ملل و قبيله هاى فرنگى و ساير قبايل وابسته به آنها نيست.

بـه هـمـيـن دليـل مـسـلمانان در كتابهاى تاريخى خود از آنها به روميان و گاهى فرنگيها تـعـبير مى كنند امام در عين حال به همه آنها رومى گفته ، و آن را به صورت(اءروام ) جمع مى بندند.

علاوه بر آن ، آنچه از سوره مباركه روم ، آيات 31 و 32 و سوره كهف آيه هاى 12 و 21 و غـيـر آن دربـاره شـرك آنان نسبت به خداوند متعال و احزاب و پيروان آنها استفاده مى شود ايـن اسـت كـه مـراد از آنـان مـلتـهـا و احزاب مدعى پيروى از حضرت مسيح عليه السلام مى بـاشـنـد. و روشـن اسـت كه رهبرى ملتهاى مسيحى به دست روميان ايتاليائى و قسطنطنيه بوده سپس غربيها از آنان به ارث برده اند.

نام روم در بسيارى از روايات زمان ظهور آمده از جمله روايات مربوط به فتنه و آشوب و تسلط آنان بر مسلمانان، و روايـات ديـگـرى دربـاره حـركـت نـاوگـانـهـاى جـنـگـى آنـهـا بـه سواحل سرزمين هاى عربى ، اندكى پيش از ظهور حضرت مهدى عليه السلام ، وجود دارد.

از امام صادق عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
(قتى كه در سرزمين شام بلوايى را مشاهده نمودى ، پس مرگ است و مردن ، تا آنكه غـربـيـان بـه تـحـرك آمـده و روانه سرزمينهاى عربى گردند. كه حوادثى بين آنان رخ خواهد داد (20)
و فـتـنـه و آشـوب شـام در روايـات مـربـوط به زمان ظهور به مرحله كشمكشهائى كه در سرزمين شام بعد از آشوب و استيلاى اجانب بر امت اسلامى واقع مى شود اطلاق مى گردد.. بـه ايـن مـعـنى كه(بنى اصفر ) غربيها خود را ناگزير از دخالت مستقيم نظامى مـى بـيـنـنـد، بـعـد از آن كـه به واسطه پايدارى مردم آن سامان و امواج سياسى موجود و درگـيـر آن ، از تسلط بر منطقه پيرامون فلسطين ناتوان گشته و دخالت نظامى آنها در آينده با مقاومت مسلمانان كشورهاى عربى مواجه خواهد شد.

از امير مؤ منان عليه السلام روايت شده كه فرمود:
(در مـاه رمـضـان به هنگام صبح از ناحيه مشرق ندا دهنده اى بانگ برمى آورد كه : اى اهل ايمان گردهم آييد و از ناحيه مغرب پس از ناپديد شدن شفق ، ندا كننده اى ندا سر دهد: اى اهـل بـاطـل گـرد هـم جـمـع شـويـد... و رومـيـان بـه سـاحـل دريـا نـزديـك غـار اصـحـاب كـهـف روى آورده و خـداوند آن جوانان را با سگ شان از غـارشـان بـرمـى انـگـيزد، در بين آنان دو مرد بنام مليخا، و خملاها بوده كه اين دو تسليم اوامر حضرت قائم عليه السلام خواهند بود (21)
و شـايـد ايـن جنبش نظامى ادامه حركت گذشته و يا همان حركت باشد، و روايت گوياى اين اسـت كـه آن جـريـان نـزديك حركت ظهور آن حضرت خواهد بود كه چرا كه حوادث ، پى در پى و به دنبال نداى آسمانى در ماه رمضان بوجود آمده و تا محرم ادامه مى يابد، و ظهور آن بزرگوار در شب دهم و روز دهم ماه محرم به وقوع مى پيوندد.

از برخى روايات چنين استفاده مى شود كه نيروهاى غربى آهنگ سرزمين شام كرده و در عكا و صـور، و طـبـق ايـن روايـت نـزديـك غـار اصـحـاب كـهـف ، يـعـنـى در انـطـاكـيـه از نـاحـيه ساحل سوريه ـ تركيه ، فرود مى آيند.

دربـاره جـوانـان اصـحـاب كـهـف روايـاتـى وارد شـده كـه خـداونـد مـتـعـال آنـان را در آخـرالزمـان ظاهر مى نمايد تا براى مردم علامت و نشانه اى بوده ، و از ياران حضرت مهدى عليه السلام باشند و ما آن را در بحث پيرامون ، ياران آن حضرت ياد خـواهـيـم كـرد. فـلسـفـه ظـاهر شدن آنان به هنگام فرود آمدن نيروهاى غربى در آن برهه حـسـاس ، ايـن اسـت كـه مـعـجـزه اى خـصـوصـا بـراى مـسـيـحـيـان بـاشـنـد، زيـرا طـبـق نـقـل روايـات يـاران حـضـرت مـهـدى عـليـه السـلام نـسـخـه هـاى اصـلى تـورات و انـجـيـل را از غـار انـطـاكيه بيرون آورده و به وسيله آن با رومى ها و يهوديان به بحث و گـفـتـگـو مـى پردازند، احتمال دارد اين غار، همان غار معروف اصحاب كهف و يا غار ديگرى باشد.

به نقل از جابر جعفى ، امام باقر عليه السلام كه فرمودند:
(شـورشـيـان روم بـزودى روى آورده و در رمـله فـرود مـى آيـنـد، اى جـابـر: در آن سال ، در سراسر زمين از ناحيه غرب اختلاف فراوان وجود دارد (22)
البـتـه مـمـكـن است اين شورشگران ، مزدوران غربى ، داوطلبان نبرد با يهود باشند كه بـه هـمـين منظور در رمله فلسطين فرود مى آيند، و ظاهرا مراد از اختلاف مذكور در روايت از ناحيه مغرب زمين و يا غرب ، همان غرب سرزمينهاى اسلامى باشد، چرا كه بعد از آن بيان مى كند كه اولين حادثه اى كه به شام يم رسد خراب شدن آن است و احتمالا خرابى آنجا به سبب غربى ها باشد.

و آنـچـه را كـه در ايـن زمـيـنـه قـابـل تـوجـه اسـت ، مـطـالبـى اسـت كـه از اهل بيت عليهم السلام ، در تفسير اوائل سوره مباركه روم وارد شده است .
(سـوگـنـد به اين حروف (الف ، لام ، ميم ) روميان غالب گرديدند، در نزديك ترين سـرزمـين و اينان بعد از مغلوب شدن به زودى غالب مى گردند، در اندك سالى ـ اءمر از آن خداوند است از پيش و آينده و آن روز ايمان آورندگان به يارى خدا چنين شاد مى گردند هم اوست كه هر كسى را كه خواهد يارى فرمايد، و اوست غالب و مهربان((23)

از امام باقر عليه السلام روايت شده كه آن حضرت يارى خداوند را نسبت به مؤ منين در آيـه شـريـفه ، به ظهور حضرت مهدى عليه السلام تفسير نموده اند، و گويا خداوند آن حضرت را بر روميان پيروز مى گرداند.(24)

از جـمـله روايـات ديـگـر در اين زمينه ، روايات مربوط به فرود آمدن حضرت عيسى عليه السـلام و دعـوت نـمـودن آن حـضرت مسيحيان را به اسلام و پيروى از حضرت مهدى عليه السلام است كه اين فرموده خداوند را روشن مى سازد:
(حضرت عيسى عليه السلام نشانه اى است از علامتهاى قيامت) (25)
(هـمـه اهـل كـتـاب قبل از مردنش به او ايمان مى آورند، و او در روز رستاخيز گواه بر آنهاست) (26)
يعنى آن بزرگوار يكى از علائم رستاخيز بوده و هنگامى كه خداوند او را به دنيا فرود آورد، تـمـام نـصـارى و يـهـود بـه او ايـمـان آورده و خـود و مـعـجـزه هـايـش را قبل از آنكه از دنيا رحلت كند، مى بينند.

و در روايت آمده است كه عيسى عليه السلام بوسيله حضرت مهدى عليه السلام و معجزاتى كه خداوند در اختيار او نهاده با روميان بحث و مناظره مى كند.(27)
آن حـضـرت پـس از مـعـجـزه فـرود آمـدنـش از آسـمـان ، در دگـرگـونى اوضاع سياسى و شورانيدن ملتهاى غربى بر ضد فرمانروايانشان ، نقش مهم و اساسى خواهد داشت ، كه در جريان فرود آمدن آن بزرگوار به بيان آن خواهيم پرداخت
.
از جـمـله روايـات مـورد بحث ، احاديث مربوط به آتش بس ميان مسلمانان و روميان مى باشد كـه حـضـرت ، قـرارداد عـدم تـجاوز را با آنان امضاء خواهد نمود، ظاهرا اين پيمان بعد از نـبـرد بزرگ قدس است كه در مثلث عكا ـ قدس ـ انطاكيه بين سپاه آن حضرت و لشكريان سـفيانى با پشتيبانى يهود و روميان رخ مى دهد و بعد از پيروزى حضرت مهدى و ورودش به قدس و فرود آمدن حضرت عيسى عليه السلام خواهد بود.

بـه نـظـر مـى رسـد كـه حـضرت مسيح عليه السلام در اين درگيرى و نبرد نقش وساطت و مـيـانـجى گرى را بر عهده خواهد داشت، از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه فرمود:
(اى عـوف ! پيش از رستاخيز شش حادثه را متذكر باش ... از جمله فتنه و آشوبى را كـه خـانـه اى از عـرب خـالى از آن فـتـنـه نـخـواهد بود، ميان شما و بنى اصفر (غربيها) صلحى برقرار مى گردد، سپس با شما پيمان شكنى نموده ، و با هشتاد لشكر كه هر يك متشكل از 12 هزار سرباز مى باشد به شما حمله ور مى شوند (28)

همچنين از آن حضرت روايت شده كه فرمودند:
(بـيـن شـما و روميان چهار پيمان صلح بسته مى شود، كه چهارمين آنها به دست مردى از خـانـدان هـرقـل اسـت كـه چـنـد سـال (دو سـال ) دوام خـواهـد يـافـت ، در اين هنگام مردى از عـبدالقيس به نام سؤ ددبن غيلان پرسيد: در آن روز پيشواى مردم كيست ؟ حضرت فرمود: مهدى از فرزندانم (29)

در بـرخـى از روايـات مـدت پـيـمـان نـامـه صـلح هـفـت سـال ذكـر شـده ، امـا غـربـى هـا تـنـهـا پس از دو سال عهدشكنى نموده و پيمان خود را با مـسـلمـانـان بـر هم زده و با سپاهى كه متشكل از قريب به يك ميليون سرباز مى باشد با حمل 80 پرچم در سواحل فلسطين و سرزمين شام ، با مسلمانان درگير مى شوند.

و در پـى آن ، حضرت مهدى عليه السلام رهسپار فتح و آزادى اروپا و جهان غير اسلام مى گردد كه در بحث حركت ظهور آن حضرت خواهد آمد.
ديـگـر روايـات ارتـباط سفيانى با روميان و فرار هواداران وى پس از شكست او به طرف كشور روم ، و تعقيب آنان توسط ياران حضرت مهدى عليه السلام و بازگرداندن آنها را بيان مى كند، از امام باقر عليه السلام نقل شده كه فرمودند:
(زمانى كه حضرت قائم عليه السلام قيام نمايد، سپاه خويش را به سوى بنى اميه (سـفـيانيان ) گسيل دارد آنها به سوى روم بگريزند، به آنان مى گويند تا به كيش ما در نـيائيد شما را راه نخواهيم داد، آنها پذيرفته و روميان آنان را وارد مى كنند و آنگاه كه يـاران حـضـرت مـهدى عليه السلام با روميان مواجه مى شوند، آنها تقاضاى صلح و امان مى نمايند، پيروان آن حضرت پاسخ مى دهند كه تا هم كيشان ما را آزاد نكنيد به شما امان نخواهيم داد، سپس آنها را آزاد نموده و به ياران حضرت باز مى گردانند. (30) 
روايـات ديـگـرى نشانگر اين است كه سفيانى داراى فرهنگى غربى بوده ، وى در كشور روم بـسـر مـى بـرد و سپس راهى منطقه شام مى گردد و حركت خود را از آنجا آغاز مى كند، در كتاب غيبت طوسى (ره ) آمده است كه :
(سـفـيـانـى كـه سـر كـرده قـوم است از كشور روم به حركت در آمده در حالى كه چون مسيحيان صليب به گردن دارد) (31)

از جـمـله روايـات ، احـاديـث آزادى سـرزمـيـن روم توسط حضرت مهدى عليه السلام و اسلام آوردن رومـيـان بـدسـت آن حـضـرت اسـت ، البـتـه احـتـمـال دارد ايـن امـر بـه دنـبـال شـكـسـتـن پـيـمـان صـلح و حـمـله نـظـامـى آنـان بـه سـاحـل فـلسـطـين و سرزمين شام و شكست خوردن آنها باشد، چنانكه ممكن است اين درگيرى سـخت ترين نبردهاى روم با حضرت مهدى عليه السلام باشد كه در پى آن گرايشى در بين ملتهاى آنان نسبت به اسلام پيدا مى شود.

و در برخى از روايات ، آمده است كه :
(با تكبير، هفتاد هزار تن از مسلمانان روم را فتح مى نماين) (32)
بعيد نيست كه سقوط اين پايتخت غربى با تظاهرات غربى ها و تكبير آنان در حالى كه حضرت مهدى عليه السلام و يارانش آنان را همراهى مى كنند، انجام شود.

از امام باقر عليه السلام روايت شده كه فرمودند:
(آن گـاه اهـل روم بـدسـت حضرت مهدى عليه السلام اسلام آورده و حضرت براى آنان مـسـجـدى را بـنـا مـى كـنـد سپس با جانشين قرار دادن يكى از يارانش در آنجا، خود باز مى گردد) (33)
ظـاهـرا حضرت مسيح عليه السلام در دگرگونى ملتهاى غرب نقش اساسى داشته ، و اين امـر در خـلال دو سـه سالى است كه بين امام عليه السلام و غربيان پيمان صلح برقرار اسـت ، و احتمالا حضرت عيسى عليه السلام در اين برهه ، در غرب بسر برده و يا بيشتر حضور او در غرب خواهد بود.


پی نوشت ها:
20- الملاحم و الفتن، ص 107
21- بحار ج 52 ص 275
22- بشاره الاسلام ص 102
23- روم 5.1
24- محجه بحرانی ص 170
25- زخرف 61
26- نساء 159
27- بحار ج 52 ص 226
28- بشاره الاسلام ص 235 از عقد الدرر سلمی و به گفته او بخاری آن را در صحیح خود از روایت عوف بن مالک
29- بحار ج 51 ص 80 دوازدهمین روایت از اربعین حافظ ابی نعیم
30- بحار ج 51 ص 88
31- غیبت طوسی ص 278
32- بشاره الاسلام ص 297
33- بشاره الاسلام ص 251 
عصر ظهور: علامه علی کورانی
منبع : خبرگزاری آوا- مشهد مقدس
https://avapress.com/vdcjiyex.uqexazsffu.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما