تاریخ انتشار :سه شنبه ۲۰ سرطان ۱۳۹۱ ساعت ۲۰:۵۵
کد مطلب : 44953
صلح با پاکستان، صلح با طالبان است!
بر اساس خبر رسانه ها، یک روز پس از کنفرانس حامیان افغانستان در توکیو، آقای کرزی در یک نشست خبری اعلام کرد که یکی از اعضای ارشد گروه طالبان اخیرا با نماینده شورای عالی صلح دیدار کرده است.

آقای کرزی گفته است: "دو هفته قبل در دانشگاه "دوشیشه" در شهر کیوتو نشستی برگزار شد که در آن نمایندگان طالبان، حزب اسلامی و شورای عالی صلح شرکت داشتند. آنان در مورد برنامه صلح گفت وگو کردند."
رئیس جمهوری افغانستان افزود: "این گفتگوها بسیار مهم بود و قاری دین محمد، از اعضای ارشد گروه طالبان اعلام کرد که آنها (طالبان) آماده‌اند با دولت گفت وگو کنند. این اقدام دانشگاه دوشیشه یک اقدام خوب بود و در آینده هم ادامه خواهد یافت."

دولت افغانستان و حامیان بین‌المللی‌اش چند سالی است که در پی یافتن راه حلی سیاسی برای بحران جاری در این کشوراند. دولت افغانستان تلاش می‌کند با آزاد کردن شماری از زندانیان طالبان به عنوان یک اقدام حسن نیت، این گروه را تشویق کند تا به مذاکرات صلح بپیوندد.
در ماه های اخیر رهایی شماری از اعضای طالبان از زندان گوانتانامو و انتقال‌شان به کشور قطر توسط امریکا نیز به صورت جدی مطرح شده است.
حامد کرزی رئیس جمهوری افغانستان می‌گوید که دولتش از رهایی این اعضای گروه طالبان حمایت می‌کند.

آقای کرزی گفت: "در مورد رهایی زندانیان طالبان از زندان گوانتانامو باید گفت که ما کاملا از آن حمایت می‌کنیم. ما سه ماه پیش هیئتی به گوانتامو فرستادیم و با زندانیان طالبان مصاحبه کرد. ما خواهان رهایی اعضای طالبان هستیم. اگر به افغانستان می‌آیند ما خوش آمد می‌گوییم و اگر هم خواستند، می‌توانند به قطر بروند و به خانواده‌های‌شان بپیوندند."
راستش وقتی انسان، سطور بالا را می خواند، از جهتی دلش به حال رییس جمهور کرزی و خوشبینی های همیشگی اش می سوزد و در دلش آرزو می کند که ای کاش موضوع چنان بود که رییس جمهور ما تصور کرده است. حکایت مصالحه دولت با طالبان، انسان را یاد آن تمثیل ظریف و رندانه ای می اندازد که در السنه عوام مردم، متداول است:" معروف است که می گویند، مردی ظرفی ماستی در دست، کنار دریای بیکران ایستاده بود؛ نگاهی به ظرف ماست می کرد و بعد با خودش می گفت، نه! نمی شود. بعد نگاهی به دریای بی سرو پا می کرد و می گفت اما اگر شود، چه می شود؟!

رهگذری به او رسید و جریان می شود و نمی شود را از مرد جویا شد؛ مرد در پاسخ گفت که اگر این کاسه ماست را به دریا بریزم و همه ی آب دریا دوغ شود، چه می شود؟! اما وقتی به کمی ماست نگاه می کنم، می بینم که نه! نمی شود. حال حکایت صلح دولت و ملت افغانستان با برادران خشن و ناراضی آنان، همان حکایت یک کاسه ماست و یک دریا دوغ است که هر عقل و خردی سالم و تکان نخورده ای، به نشدن آن حکم می کند!
در اینکه رییس جمهور کشور ما آدم صلح طلب و خیرخواهی است جای شک و تردید نیست. اما از اقبال بد ملت و شانس کم رییس جمهور، طرف اصلی مذاکره و مصالحه برای حل معضل کشور، اساساً طالبان و مخالفان دولت نیستند. به خوبی می دانیم که طالبان عوامل کارآمد در دستان قدرت های بزرگ جهانی و منطقه ای و به خصوص استخبارات پاکستان هستند. استخبارات جهان، منطقه و پاکستان اگر بخواهند، با اشاره ای طالبان و هر صدای مخالف دیگر را در نطفه خفه می کنند و اگر هم به صلاح نباشد، می گذارند این حنجره ها همچنان با لوله های تفنگ با حریفان و رقیبان شان مکالمه کنند!

بیشتری از آگاهان بر این باوراند که اظهارات رییس جمهور کرزی در پیوند به علاقه طالبان مبنی بر مذاکره با دولت کابل، مانند گذشته بیشتر جنبه تشویقی و ترغیبی دارد تا چیزی بر مبنای واقعیت. به خصوص حجم بالای کمک های وعده داده شده به دولت افغانستان در چهار سال آینده، بستر خوبی است برای دعوت دوباره طالبان و همسو شدن با دولت در بهره وری از دسترخوان رنگارنگ و گسترده دامن کلان دولت!

چنانچه بارها یادآور شده ایم طالبان حتی اگر خود هم بخواهند، نمی توانند و توانایی آن را ندارند تا به دور از چشم تیزبین و ریزبین استخبارات پاکستان، با دولت و کشوری در پای میز مذاکره و یا مصالحه بنشینند.

طالبان در سیاست نظری و عملی، سوار ببر (آی. اس. آی) پاکستان شده اند و می دانیم که در دنیای سیاست وقتی کسی سوار ببر می شود، در هر حال، بدون اختیار باید به مسیر ترسیم شده برایش ادامه دهد؛ چرا که در صورت تخلف، در هردو صورت، هلاکتش حتمی است. اگر از پشت ببر پایین شود، طعمه آن خواهد شد و اگر ادامه دهد، باز به دره های عمیق و ژرف نابودی سقوط خواهد کرد!
حرف و رجزخوانی های طالبان، در واقع زبان حال و قال جنرالان استخبارات پاکستان است. آنان به پشت گرمی پاکستان و استخبارات منطقه ای و جهانی است که دولت کابل را به حساب نمی آورند وگر نه یک تعداد وابسته ی اسلحه به دوش را چه به این حرف های بزرگتر از دهن شان که بخواهند یک دولت و ملتی را به حساب نیاورند؟!
البته از دید بسیاری از آگاهان اسقلال طلب و شجاع، یک راه وجود دارد که پاکستان و طالبان را با هم می تواند بر سر جای شان بنشاند و آن ایجاد انگیزه به مردم و اعطای تجهیزات و امکانات برای آنان، جهت مبارزه اصولی و اساسی با تجاوزات آشکار و علنی پاکستان و عوامل داخلی و خارجی آنان اعم از شورشیان طالب افغانستانی، پاکستانی، چچنی، عرب و... که بر اساس باورها و عقاید افراطی و دهشتبار، به کشتار بی رحمانه مردم و تخریب همه جانبه کشور ما به این آب و خاک سرازیر شده اند. قیام هایی که اخیراً و بوسیله اهالی بومی مناطق مختلف کشور، علیه عملکردهای غیر دینی، فرهنگی و نا متمدنانه ی پاکستانی های متجاوز و عوامل سرسپرده آنان، شکل گرفته و در حال گسترش است.

بلی! به نظر می رسد جنرالان پاکستانی با تجاوزات مکرر و همیشگی شان، راهی جز قیام عمومی و دفاع شجاعانه از سرزمین آبایی خویش، برای افغان ها باقی نگذاشته اند. در پایان به افسران نظامی پاکستان باید یادآور شد که ملت افغانستان، توانسته است دو ابر قدرت به مراتب قوی تر از پاکستان را به زانو در بیاورد و بد نیست جنرالان (آی. اس. آی) این واقعیت را به طور همیشگی در گوشه ذهن شان به یاد داشته باشند.

نویسنده: سید فاضل محجوب
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.com/vdcexo8e.jh8eni9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما