تاریخ انتشار :جمعه ۲۱ میزان ۱۳۹۱ ساعت ۱۷:۳۵
کد مطلب : 50417
تهاجم فرهنگی با طعم ترکی
در سال های اخیر، سریال های دوبله شده ترکی به میزان چشمگیر و قابل ملاحظه ای از رسانه های افغانستان، پخش و نشر می شود. این سریال ها اندک اندک جای سریال های هندی را که سال هاست سایه سلطه خود را بر فرهنگ و زبان و هنر این سرزمین گسترده است، می گیرند؛ اما به نظر کارشناسان مسایل فرهنگی، این دسته از سریال ها و فیلم ها نیز برخلاف انتظاری که از ترکیه تحت حاکمیت یک حزب اسلام گرا می رفت، هیچ سنخیت و همخوانی با فرهنگ، ارزش ها، اعتقادات و باورهای مردم مسلمان افغانستان و مخاطبان رسانه هایی که به صورت گسترده به پخش و نشر اینگونه سریال ها می پردازند، ندارند. 

محتوای اغلب سریال های ترکی در حال نشر در تلویزیون های داخلی افغانستان، ترویج ابتذال و مد و تجمل و فحشا و بی‌اخلاقی و... است. آموزه اصلی این سریال ها درست همان چیزی است که تاکنون مردم افغانستان در سریال ها و فیلم های هندی و غربی و... شاهد آن بوده اند. ترویج چندهمسری برای زنان، روابط نامشروع قبل از ازدواج برای دختران و پسران جوان و نوجوان، بدآموزی‌های ویرانگر به کودکان مانند هتاکی به بزرگان، عدم احترام به والدین، خودمحوری و... از محتویات و پیام های اصلی این سریال هاست. 

ترویج گسترده مدل های مصرفی تجمل گرایی غربی از دیگر پیامدهای این سریال هاست. اکنون در بازارهای افغانستان، مشهورترین، تازه ترین و در عین حال گران‌ترین مدل لباس زنان و دختران، لباس "فاطمه گل" است. فاطمه گل؛ نام شخصیت اول یکی از سریال‌های ترکی به همین نام است که مدت هاست که از یک شبکه تلویزیونی محلی در افغانستان در حال پخش است.
البته این نخستین بار نیست که تبعات عینی و عملی این گونه سریال های ویرانگر و منحرف کننده، در بازار مصرف تولیدات زنانه در افغانستان قابل مشاهده است. در گذشته نیز لباس های زنانه ای به نام بازیگران و شخصیت های سریال های هندی در بازارهای افغانستان رایج شده بود.
به باور مردم، بخش اعظم این سریال ها هیچ پیامی جز آنچه در بالا ذکر شد ندارند؛ این نظر را کارشناسان مسایل فرهنگی و رسانه ای نیز تایید می کنند.
به نظر می رسد تبعات و پیامدهای مخرب و ویرانگر این تهاجم فرهنگی ترکیه، سال ها بعد، تاثیرات بیشتری بر نسل امروز کشور بر جای خواهد گذاشت. 

به باور کارشناسان، آنچه موجب گسست جامعه مسلمان ترکیه از عقبه ارزشمند و غنی فرهنگ و تمدن اسلامی آن کشور گردیده نیز همین تهاجمی است که از قرن ها پیش به این سو، توسط غربی ها بر جامعه ترکیه به اجرا گذاشته شده و امروز از سوی خود ترک ها بر افغانستان اعمال می شود. 

اگر به درستی مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد تبعات این تهاجم فرهنگی ویرانگر ترکیه که به نیابت و نمایندگی از غرب در افغانستان جریان دارد، روی نسل های بعدی جامعه افغانی همان تاثیری را خواهد گذاشت که سال ها پیش از این، خود جامعه ترکیه شاهد آن بود. در واقع، غرب این بار از مجرای ترکیه در حال اجرای سناریوی قرن ها پیش از آن است که خود بر کشور ترکیه به اجرا گذاشت.
البته سریال ها و فیلم های تلویزیونی تنها بخشی از تهاجم فرهنگی ترکیه است که شاید به صورت خودجوش برخی رسانه های داخلی ناخواسته در استخدام آنها درآمده اند و اهداف شان را به صورت مجانی به خورد خرد جمعی و نسل امروز افغانستان می دهند؛ اما این همه ماجرا نیست. شاید اکنون پروژه های دیگری نیز هستند که از سوی ترک ها در افغانستان، رهبری و اجرا می شوند و تبعات سنگین آن نسل ها بعد در این کشور هویدا و آشکار خواهد شد. 

موقعیت کنونی افغانستان، ایجاب می کند که دولت و متولیان امور فرهنگی کشور، به صورت جدی به ابعاد این مساله توجه کنند و جنگ فرهنگی ترکیه که علیه زیربناها و سرمایه های فکری، فرهنگی و اعتقادی نسل امروز افغانستان به راه انداخته شده است را با اقدامات پیشگیرانه و عملی، خنثی سازند در غیر آن، دونسل بعد این سرزمین، از اسلا؛ باورها، فرهنگ، تاریخ و تمدن اسلامی، چیزی جز خاطره ای در دوردست به یاد نخواهند داشت. 

نویسنده: احسان الله وطندوست
منبع : خبرگزاری آوا- کابل
https://avapress.com/vdcgut9n.ak9zq4prra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

بله همانطور که نویسنده این مقاله آقای احسان الله وطندوست با نوشتار بی نقصشان نفوذ فرهنگی ترکیه در کشورمان را به تحلیل گرفتند، باید گفت علاوه بر پخش سریالهای ترکی در کشور، باید فکری به حال مکتب افغان ترک نیز نمود. چرا که از چند سال بدینسو، بهترین و باهوشترین فرزندان این مرز و بوم، در مکتب افغان ترک تحصیل می کنند و بعد از اتمام مکتب و گرفتن شهادتنامه صنف دوازده به زبان ترکی هم کاملا مسلط می شوند و در نهایت به کشور ترکیه بورس شوند، یعنی باید گفت، بعد از اتمام صنف دوازده، دانش آموز مکتب افغان ترک، کل فرهنگ و آداب و رسوم ترکها را می آموزد و در ذهن او ملکه می شود، حال شما چه انتظاری دارید از فردی که سالها نزد ترکها درس خوانده و ترک ها هم نزدیک 18 سال روی وی سرمایه گذاری کرده است. آیا ترکها دلشان به ما افغانها می سوزد که بیاید در کشورمان مکتب باز کند و بعد هم بهترین فرزندان ما را بورس کند. قضاوت با خود خوانندگان
آقای نویسنده به نکته خوبی اشاره کردند اما خوب بود کمی ریشه ای تر و عمیق تر به این مسئله میپرداختند.
تهاجم فرهنگی دشمن در برهه کنونی در بستر "سبک زندگی" یا همان "Life Style " صورت میپذیرد. سبک زندگی درسرتاسر دنیا دغدغه مسئولان برنامه ریز و دست اندکاران فرهنگی هرجامعه می باشد چون این رشته معین میکند مردم چگونه بپوشند، چگونه بخورند و چگونه زندگی کنند . ازین معلوم میشود ترکها بسیار هوشمندانه و دقیق پا در عرصه مبارزه فرهنگی گذاشته اند.
اما متاسفانه میبینیم در افغانستان ما هنوز کسی با علم سبک زندگی و متفرعات آن اشنا نیست. خصوصا رسانه ها که عینی ترین لایه دستگاههای فرهنگی در مواجهه با مردم بشمار می آیند هیچ برنامه ریزی و حساب و کتابی در این قسمت ندارند.
امرزوه دشمن از طریق شبکه های اجتماعی، تلوزیون، صنعت گیم (بازیهای کمپیوتری) و... تمام سعی و تلاششان را برای بدست گرفتن سبک زندگی در جوامع هدف بکار میبرند اما تلوزیون های افغانستان اگر علنا در خدمت آنها نباشند، ناخواسته با سکوت و کم کاری خود صحنه را برای بازی غربی ها باز میگذارند.
خوب است رسانه های ما بجای بازپخش فیلمهای دسته چندم ایران و برنامه های غیر حرفه ای و گرته ای کمی بصورت تخصصی تر گام در عرصه های جدید همچون سبک زندگی و... بردارند.
یا علی
حاکمان ترکیه؛ ماکیاولیست های معاصر
آقای وطن دوست خوب از وطن دزدان سخن گفته اید. سیاست ترکیه فعلی یک سیاست ماکیاولیستی به معنای دقیق آن است. اگر چه هیئت حاکمه فعلی ترکیه به اسلام گرایان شهرت یافته اما واقعیت امر این گونه نیست. چنانکه خود هم اشاره کرده اید، یکی از دلایل صدق این گفته، سریال هایی است که در این کشور ساخته و در کشورما پخش می شود. سریال ها و فیلم هایی که اکثرا با فرهنگ و اعتقادات اسلامی سنخیتی ندارد. جنگ برعلیه سوریه به عنوان محور مقاومت دیگر نشانه نفاق ترکیه و پیاده نظامی آن برای جهانخواران است. باید گفت: حزب عدالت و توسعه با تظاهر به برخی نماد های اسلامی مثل حجاب، قدرت را قبضه و اردوغان و عبدالله گل را روی کار آورد. آنان با استفاده از مذهب، رسیدن به قدرت را دنبال کردند و اکنون که به قبله قدرت رسیده اند، دیگر نیازی به تظاهر به آن نمی بینند بلکه به لحاظ فرهنگی و نظامی به عنوان پیاده نظام خدوم غرب عمل می کنند. پس از شکست نظامی چند باره اسرائیل در برابر حماس و حزب الله، اکنون ترکیه به نیابت از امریکا و غرب این نقش را بازی می کند و همچون "خوره" به جان فرهنگ اسلامی و مقاومت افتاده است. فراموش نکنیم که آنکه امروز برعلیه محور مقاومت و عقبه مبارزان ضد اشغال در لبنان و فلسطین می جنگد، ترکیه به عنوان پیشمرگ سیاست های استعمار غربی به رهبری امریکاست که این امر خود بهترین دلیل بر نفاق و توطئه ترکیه برعلیه جهان اسلام است. ما ترکیه را شناخته ایم که با تظاهر و نفاق، قصد دارد به غرب خوشخدمتی کند و آنها را بیشتر بر دنیای اسلام مسلط سازد.
اردوغان و گل؛ به نام اسلام به کام لائیسم
حاکمان فعلی ترکیه جانشینان صدیق آتاتورک است، همان قسمی که آتاتورک، ترکیه اسلامی را لائیک ساخت، اینان هم ستون پنجم تهاجم فرهنگی و نظامی غرب اند نه تهاجم فرهنگی به سبک ترکی. به همین دلیل سریال ایده آل غرب را می سازد‌ و ایده آل ترین نقش و حرکت را در بازی شطرنج استعمار بازی می کند. آقای وطن دوست، ترکیه خود محصول تهاجم فرهنگی است، اینکه سریال یا فیلم هایی می سازد که ترویج روابط آزاد و معاشقه و .... می کند، آثار قربانی به نام فرهنگ اسلامی مردم مسلمان ترکیه و سیاست آتاتوریکسیم نو و کهنه است.
باید وزارت اطلاعات وفرهنگ استیضاح شود وبه گفته خود وزارتی که بیشترین انتقادهاراازخانواده هاعلیه تخریب فرهنگی رسانه هادریافت کرده باید محاکمه شود .اتواززیر باراستیضاح به بهانه اصلاح قوانین گریخته ودوباره ادعای قبلی برحمایت ازرسانه ای صاپورت شده رادارد .واین ذهنیت رابوجود می امرد که درهماهنگی کامل ومزدور غرب است
لائیسم در ترکیه به خط پایان و بن بست رسیده بود اما اردوغان بایک فریب بزرگ، خط آتاتورک را حیات دوباره بخشید.
وقتی رجب طیب اردوغان و عبدالله گل با شعار حق داشتن حجاب روی کار آمد، خیلی زیاد خوش شدم از اینکه ترکیه ضد دین پس به دامن اسلام باز گشته است. چونکه ترکیه پایتخت یک امپراطوری مقتدر اسلامی) دولت عثمانی) بود که توسط استعمار غربی فروپاشید و کمال آتاتورک نظام سیاسی آنرا لائیک ساخت. این وضعیت تا پیش از نجم الدین اربکان ادامه داشت و همیشه لائیک ها حاکم سیاسی و نظامی بودند. از آن زمان کمی تغیرات حاصل شده بود. مردم از ضدیت دولت با دین و احکام دینی به مرز انفجار رسیده بود که اربکان را به خود دیدند و به همین دلیل رجب طیب اردوغان با شعار حجاب با استقبال بی نظیر مردم مواجه شد و به قدرت رسید. همه پایان عمر لائیسم و نوید ترکیه اسلامی را منتظر بودند. اما متاسفانه مدتی پس از روی کار آمدن اردوغان و عبدالله گل، امیدها به سمت ناامیدی به پیش رفت. آنان اقدامات و اظهاراتی را به نمایش گذاشتند که با توجه به انتظارات جدید، بسیار پرسش بر انگیز بود. تداوم فضای فرهنگی لائیسیته در عرصه هنر و کار و رسانه وجامعه، تقویت پان ترکیسم و حتی به وجود آوردن جریانی تحت نام "ترک تباران" در افغانستان و اخیراً هم توطئه ترکیه برعلیه سوریه تردیدها را در باره ماهیت حاکمان ترکیه به یقین مبدل ساخت و نفاق شان هویدا شد.
زیرا در اینکه مجاهدین حماس و حزب الله در مقابل یک رژیم متجاوز و دشمن اسلام می جنگند و از سرزمین و نوامیس اسلامی دفاع می کنند، هیچ کسی تردید ندارد و به همین دلیل همه مسلمانان وظیفه خود میدانند که به هرقسم ممکن از آنان حمایت کنند. سوریه از جمله معدود کشورهایی است که از جنگ شش روزه تا کنون از مقاومت اسلامی فلسطین و لبنان حمایت همه جانبه کرده و هیچگاهی به خاطر خود مرتکب معامله بر سر قدس و جریان های مقاومت نشده است. با آنکه غرب همواره خواستار معامله در این زمینه بوده است.
طبیعی می نماید، کشورهای که مدعی اسلام گرایی هستند، هم از مقاومت وهم از محور مقاومت که بیش از سه دهه میزبان و حامی تمام عیار مقاومت بوده (سوریه) حمایت کنند. اما ترکیه برعکس مرکز طراحی توطئه و تربیه تروریسم و دلالی غربی ها برعلیه سوریه شد.
باسلام .واویلتا که حق و باطل را برای ما چقدرمشتبه کرده اند که اکثر مردم ما تشخیص نمیدهند این همه رسانه های گمراه کننده کار ایادی شیطان است .ما نباید انتظار داشته باشیم که مسولین نهاد های رسمی فرهنگی کشورما جلو این این تخریب های فرهنگی را بگیرد.اینها خودشان ماموران ومجریان برنامه های ابلیسی غربیها وترکها هستند .به تایید تحلیل برادر عزیز ما عرض کنم که ما اثرات مخرب این سریالهارا به وضوح در جامعه می بینیم .اما راه نجات چیست؟ به نظر من راه نجات عملی وکار بردی ایجاد هسته های مقاومت فرهنگی به وسیله ی نخبگان جوان ومتعهدوهمچنین استفاده حد اکثری از ظرفیت های رسانه ای مانند وبلاگ ها سایتها مطبوعات رادیوها وغیره در جامعه هست که بصورت مداوم برنامه های فرهنگی برای خنثی کردن این تخریب ها را در دستور کار داشته باشد ما اگربه جهاد فرهنگی اهمیت بدهیم ونخبگان متعهد ومتدین ما مجاهدانه وارد این کار زار شوند دشمن ارزوی استحاله فرهنگی مارا به گور خواهد برد.وهمچنین علما باید تکانی بخودشان بدهند وظیفه شانرا با قاطعیت بیشتری انجام دهند اگر زود بیدار نشویم خیلی زود دیر خواهد شد.با تشکر ازمسولین متعهد سایت وتحلیل واقعا عالی وواقع بینانه برادر عزیز ما اقای وطن دوست
با سلام به برادر گرامی، تابش!
آن يكي در وقت استنجا بگفت/كه مرا با بوي جنت دار جفت/ گفت شخصي خوب ورد آورده‏ اي/ليك سوراخ دعا گم كرده ‏اي‏.
راهکار شما خوب است ولی در کشورما زیاد نتیجه نمیدهد. چراکه رسانه های دیداری و شنیداری مخرب، مثل ویروس تمام فضاهای عمومی و شخصی مارا فراگرفته، باید به دنبال ریشه کنی یا کنترل ویروس بود. باید وزارت محترم فرهنگ، به ویژه شخص وزیر صاحب که انسان عارف مسلکی هم هست، احساس مسئولیت کند که حد اقل از سوی تلویزیون های خودما این ویروس منتشر نشود. در باره تلویزیون های ماهواره هم باید رسانه های داخلی به خانواده توضیح بدهند که بادیدن این تلویزیون ها چه عواقبی در اختیار خانواده ها و بچه ها و دخترهای آنهاست. روشنگری در فضای انترنت یکی از کارهای شایسته ولی برای افراد معدودی است که دسترسی به انترنت دارند. بناءا نباید به آن اکتفاء کرد و دلخوش بود
برادر عزیزم جناب داوودیان سلام! از ابراز نظر و راهنمایی شما قلبا خرسند شدم اما مواردی را که این حقیر اشاره کردم درست است که ظرفیت زیادی درجامعه ما نداره اما بعنوان یک بخشی ازراهکارها میتواند سود مند باشد.درمورد آن قسمت ازفرمایشات شما که فرموده اید ریشه ویروس ها باید زده شود یاحد اقل کنترل شود آنهم ازسوی وزارت اطلاعات فرهنگ عرض کنم که کاش میشد اینکار را بکنند . اما نمی خواهند یانمی تواننداینکار بکنند ! مجموعه حاکم وشخص جناب رهین صاحب که بقول شما شخص عارف مسلکی هم هست گویا اعتنای چندانی به مساله فرهنگ اسلامی عفت عمومی ونجابت اخلاقی ندارند یااگر هم دارند عناصر قدرتمند و هدفدار بیرونی که بنام آزادی رسانه ها وجهانی سازی و عناوین دیگر از رسانه های مخرب حمایت میکنند مانع بسیار نیرومندی بر سر راه وزارت فرهنگ میباشد .بهر صورت عملکرد سالهای گذشته ی وزارت فرهنگ مایه ی نا امیدی است و در اینده هم نمیتوان چندان امیدی به این وزارتخانه وشخص وزیر صاحب داشت اما اینکه فرموده اید اثار ویران کننده این سریالها وبرنامه های مبتذل باید به مردم تفهیم شود راهکار خیلی خوبی است . بهرحال بنده معتقدم که در این زمینه نخبگان متدین وعلمای ما نقش اساسی می توانند داشته باشند اما متاسفانه اکثریت شان در انجام این وظیفه ی مقدس کوتاهی میکنند.باتشکر.
سلام تابش عزیز! از این که با حوصله و نجابت سخن گفته اید، نشان میدهد که فرد متشخصی هستید و گفتگو با شما مایه خرسندی است. من و شما نقطه نظرات مشترکی داریم. معتقدم، می توان جناب "رهین" را رهین دور اندیشی خویش ساخت و با روشنگری و پیگیری از کانال های مختلف، روزنامه ها، فیسبوک و سایت ها، استدال کرد و ندای خود را به گوش رهین صاحب رساند و بر آن اصرار ورزید. اما چنانکه گفته اید، ممکن است زیاد امیدوار کننده نباشد اما نباید به کلی نا امید بود. از سوی دیگر ما نیاز جدی داریم که با خانواده ها و به خصوص والدین و حتی خود جوانان، خطرات و مخاطرات فرار روی آنها را با آنها در میان بگذاریم. یعنی هم والدین بیدار شوند و هم خود جوانان ما در مقابل ویروس برهنگی گستری و هوس سالاری، واکسینه شوند. همان طوریکه شما به زیبایی انگشت گذاشته اید، این رسالت از همه اول تر به عهده علماء و بزرگان فکری و سیاسی است و در درجه بعد همه آگاهان و من جمله ما و شماست که در این حوزه تلاش متعهدانه کنیم.
سلام جناب داوودیان عزیز ! از ابراز محبت وبزرگواری شما تشکر . نظرات شما واقعا اگاهانه وعالمانه ودر عین حال قابل اجرا میباشد امید واریم کسانیکه در مصادر امور فرهنگی قراردارند نظریات جناب عالی را مورد توجه قرار دهند و درضمن امثال من وشما هم درحد توان باید به رسالت خودمان عمل کنیم .صادقانه باید عرض کنم این ارتباط هرچند محدود باشما در فضای مجازی باعث روشنی ذهن بنده گردید .در راه حق ثابت قدم باشید.
برادر همو را که یکم باعکس واضع و با تخیل تر جع دهید خوب می شود با سلام