"یکی از سخنگویان ائتلاف ملی از حمایت مارشال فهیم؛ معاون رئیس جمهور کرزی از نامزدی داکتر عبدالله در انتخابات خبر داد. به نقل از رسانه ها، فضل الرحمان اوریا؛ گفت: آقای فهیم از کاندیداتوری عبدالله عبدالله رهبر ائتلاف ملی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت می کند.
وی در عین حال از ادامه رایزنی ها برای تعیین معاونین اول و دوم داکتر عبدالله سخن گفت. این در حالی است که هفته گذشته محمد عاصم از سخنگویان عبدالله گفت که وی روز پنجشنبه رسما کاندید انتخابات ریاست جمهوری می شود و ارغندیوال و محقق معاونین اول و دوم هستند، اما عبدالله در این روز اقدام نکرد.
روز شنبه یکی از سخنگویان عبدالهادی ارغندیوال پذیرش معاون اولی عبدالله از سوی وی را تکذیب
کرد.
منابع نزدیک به عبدالله همچنین از حمایت اسماعیل خان، وزیر آب و انرژی از رهبر ائتلاف ملی خبر دادند.
گزارش ها از شکاف در اتحاد انتخاباتی و اختلاف بین احمد ضیاء مسعود و داکتر عبدالله بر سر ریاست جمهوری و جنرال دوستم برای معاون اولی حکایت دارد."
در شرایطی که افغانستان و مردم آن به اتحاد و همپذیری نیاز مبرم و اساسی دارند، رهبران و سردمداران این سرزمین، در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری، حریصانه به جان هم افتاده اند!. بسیاری فکر می کنند که دلیل و انگیزه سران احزاب و گروهها از اختلافات تازه به وجود آمده، قومی و نژادی و گزینه هایی از این قبیل است و بر این اساس نیز تحلیل ها و تفسیرهای خویش را ارائه داده و می دهند.
اما به دو دلیل، این برداشتها و به دنبال آن، تحلیل و تفسیرها نمی توانند درست و منطقی باشند. دلیل اول آنکه مشاهده های میدانی و غیر میدانی در تمامی ولایات کشور و در میان اقوام و قبایل ساکن در افغانستان، به روشنی ثابت می کند که مدعیان زعامت و رهبری هر یک از اقوام و نژادهای موجود در کشور، هیچ گونه کار و خدمت لازم و بایسته را برای رعایا و طرفداران خویش انجام نداده اند.
با گشت و گذار در مناطق مختلف افغانستان و با یک استقرای تمام و کمال، به این نتیجه خواهیم رسید که هیچ رهبر و حاکمِ بر حال در کشور، دغدغه کار و خدمت حتی برای قوم و نژاد خویش را هم نداشته و به تنها چیزی که البته این تشنگان ریاست و قدرت فکر می کنند، رسیدن به قدرت و حکومت و صد البته با استفاده از علایق و عواطف مردم نسبت به قوم و نژاد شان است.
تقریباً تمامی کسانیکه امروز در افغانستان بر اریکه ریاست و قدرت تکیه زده اند، به جز خود و خانواده آنها که در ناز و نعمت قرار دارند، سایر اقوام و همنژادی های آنان، در انحطاطِ همه جانبه فرهنگی و اقتصادی، روزگار سپری می کنند.
بنابراین، نتیجه آن می شود که مدعیان قوم گرایی و نژادپرستی در میان سران و رهبران کنونی در کشور، حتی در ادعای شان مبنی بر قوم گرایی و نژادمداری نیز صادق نیستند و سخنان و شعارهای قوم گرانه آنان نیز صرفاً دامی است برای جلب و جذب قوم و نژادی خاص و بهره کشی راحت و آسانتر از آنان در جهت تامین منافع شخصی و خانوادگی آنان!.
با تاسف که تا کنون، بخت با سران و رهبران مدعی یار بوده و بر رغم ناکارایی آنان برای کشور و مردم، باز هم کتله عظیمی از اقوام و نژادهای ساکن در کشور، به آنان اعتماد کرده و سرنوشت خویش و سرزمین شان را به آنان واگذار کرده و در آینده نیز خواهند کرد!.
گویی این مردم از یک سوراخ دهها بار هم اگر گزیده شوند، باز در همان سوراخ دست دراز خواهند کرد و با آنکه می دانند که" آزموده را آزمودن خطاست" باز هم آزمودگان را دوباره و چندباره می آزمایند و البته که سود این عمل غیر معقول آنان، به جیب سران و رهبران مدعی قوم و نژاد دوستی، سرازیر شده و خود و اطرافیان شان، درتنگناهای همه جانبه فرهنگی و اقتصادی قرار گرفته و با گرفتاری ها و محرومیتهای طاقت فرسای اجتماعی، دست و پنجه نرم می کنند!.
دلیل دومی که ادعای رهبران و حاکمان کنونی مبنی بر قوم مداری و نژاد دوستی، درست و مطابق با واقع نیست، این واقعیت است که اگر آنان در حقیقت و صادقانه، طرفدار قوم و قبیله خویش می بودند، لااقل برای خیر و صلاح قوم و نبیره خویش که شده بود، با سایر سران و رهبران اقوام دیگر، چه در عرصه انتخابات و چه در عرصه های ملی و بومی دیگر که پای صلاح و فلاح مردم افغانستان در میان بود، به یک تفاهم و توافق معقول و منطقی می رسیدند.
با تاسف، اختلاف های مشمئزکننده و آبرو برنده انتخاباتی سران و رهبران احزاب و گروه های متفاوت، پا را از حیطه رسانه های داخلی فراتر گذاشته و این بحث های ننگ آور صفحات سایت های اجتماعی و سیاسی انترنتی را نیز ملوث کرده است.
سایت هایی که بنای آنها بر جاسوسی برای قدرتهای برتر استعماری و مفتضح کردن رهبران و سیاستمداران ناپخته و ناشی کشورهای جهان سومی، نهاده شده است. به نظر می رسد اگر اوضاع به همین منوال ادامه داشته باشد، برای تخریب کشور و نابودی مردم خویش، نیاز چندانی به دشمنان آشکار و بیرونی افغانستان نداشته باشیم و وجود همین کشمکش ها و رقابت های شوم و ناسالم، برای نابودی ده باره کشور و مردم کافی خواهد بود.