طرح جاده و کمربند چین، شامل شش کریدور است، اما از نظر جغرافیایی و ایدئولوژیکی، اروپا انتهای جاده ابریشم جدید است. افزایش ارتباط با اروپا میتواند این شانس را به چین بدهد تا دسترسیاش به بازارهای جدید و همچنین عواید استراتژیک و با تکنالوجی بالا را گسترش دهد تا در پی آن پلانهای صنعتی داخلیاش را تسهیل نماید. با وجود هدف اعلام شده بجینگ مبنی بر ایجاد انسجام بیشتر در اوراسیا با طرح کمربند و جاده اش، تا هنوز، قراردادهای ضروری دو جانبه و درونمنطقهای با دولتهای اروپای شرقی، مرکزی و مدیترانهای از دایره دید آن در این قاره دور مانده است. استراتژی طرح شده در میان قدرتهای مرکزی اتحادیه اروپا، این است که تأثیر چین بر کشورها میتواند آنها را تهدید کند.
قرنهاست که تجارت میان اروپا و چین در امتداد جاده ابریشم قدیمی انجام یافته است. هر طرف گردونهای از رفاه، جنگ و عدم ثبات را تجربه کردهاند اما تا به حال این تجارت همچنان پا برجا مانده است. اینک یک دهه است که چین توازن اقتصادی و اجتماعی را تجربه میکند و در پی کاستن وابستگی اقتصادی زنجیرهای خود به ساحل شرقی است. همچنین علاقمند است که متناسب با قدرت اقتصادی و نظامی خود پروژههایی را در خارج از کشور عملی سازد. در عین حال اروپا با گسترش جنبشهای ملی و اختلافنظرهای عمیق در مسائل اقتصادی اتحادیه اروپا رو به رو است. این بلوک با موضوعاتی چون فعالیت علیه روسیه در سرحدات خود و نظم نوین سیاسی در حال شکلگیری در خاورمیانه نیز مواجه است. بجینگ چالشهای همسوی چین و اروپا را عاملی برای ارتقای همکاریهای دو طرف از طریق «جاده و کمربند» میداند.
سرمایهگذاری آینده
چین در وهله اول بر تجارت و سرمایهگذاری در درون قاره تمرکز نموده و پس از آن به تقویت روابط تجاری خود می پردازد. در جنوب اروپا، در پی فرصتهای خصوصیسازی به ویژه در زیربناهای انرژی و بنادر است. در سوی دیگر، در غرب اروپا، برای چین فعالیتهای استراتژیک همراه با تحقیق و انکشاف از اولویت برخوردار است. همکاری با برخی از شرکتهای عظیم آلمانی و سوئیسی برای بجینگ مجالی برای به دست آوردن دانش و تکنالوجی است. توافقهای دیگری نیز وجود دارد تا زمینه دسترسی برندهای چینی و کانال های توزیع آنها به بازارهای اروپایی را گسترش بدهد.
با وجود طرح جاده و کمربند، سرمایهگذاران چینی بخش عظیمی از سرمایهگذاریهای خود را در کشورهای انکشافیافته اتحادیه اروپا متوقف ساختهاند. اطراف دخیل، در پی پروژههای کلانتر و جذابتری میباشند. چنین توافقنامههای مالی هرچند محدوده اندکی دارند اما به چینیها این توان را داده است تا به خصوص در جاهایی که چالش کمتری وجود دارد با همکاری موسسات غربی آشنا گردند. بریتانی بعد از برکسیت یکی از این جاها است. در این اواخر دولت بریتانیا بجینگ را به عنوان «شریک طبیعی» خوانده و لابیهایی در لندن جهت کاستن مقررات سختگیرانه برای سرمایه گذاری چینیها و دسترسی به بازارهای مالی جهانی، ایجاد شده است.
پیش به سوی سازندگی
این بدین معنا نیست که بجینگ چشمانداز سرمایهگذاری زیربنایی در اروپا را رها کرده است. چین در صادرات به حمل و نقل دریایی وابسته است. با در نظرداشت چنین موضوعی، چین به دنبال پروژههای بندری در کشورهایی است که در امتداد دریای مدیترانه قرار دارند و بنادری جانشین در شمال اروپا مانند روتردام و آنتورپ پیگیری میشوند. شرکتهای چینی سرمایهگذاری خود را برای ساخت بنادری در ایتالیا و اسپانیا آغاز کردهاند. بندر سینوس پرتگال نیز طرح دیگری برای اتصال چین به دریای آدریاتیک است.
متمرکز شدن چین بر منطقه پیرئوس باعث نگرانی آلمان و هالند گردیده است، چون که چالشی جدی برای بنادری مثل هامبورگ و روتردام ایجاد میگردد. برخلاف بنادر شمالیتر، چین از این بنادر برای دسترسی کامل به پیرئوس و رسیدن به جنوب شرقی و مرکز اروپا بهره خواهد برد. چین به دنبال توسعه راههای مواصلاتی و حمل و نقل خود در سراسر حوزه بالکان است و در اینجا موضوع خط آهن نیز در بین خواهد بود. برای اتصال پیرئوس به اروپای مرکزی و فراتر از آن، چین پروژهای را پیشنهاد کرده که تا به حال در اتحادیه اروپا در دست بررسی است. این پروژه دربردارنده مدرنیزهسازی ۳۵۰ کیلومتر از خط آهن اروپا میان بلگراد و بوداپست است. علاوه براین چین خواهان گسترش ترافیک ریلی این خط و اعمار شهرکهای صنعتی ساحلی در هامبورگ، ورشو و روتردام است تا اتصال به آسیای مرکزی از طریق روسیه انجام شود. چین امیدوار است که تا سال ۲۰۲۰ سالانه ۵۰۰۰ قطار باری از این مسیر عبور کند در حالی که این میزان در سال ۲۰۱۶ صرفا ۱۸۰۰ قطار بوده است.
راضی نمودن اتحادیه اروپا برای چنین معاملهای و راضی ساختن مدیران این اتحادیه برای پذیرش طرحهای بجینگ همواره کار آسانی نیست. آنها در ابتدا به پیشنهادات چینیها با شک و تردید مینگریستند و گاهی سوءظنهایی را در دیدارهای رودررو طرح مینمودند. اما از سوی دیگر کشورهای جنوب اروپا همچون یونان، به خاطر داشتن قرضههای فراوان، با رغبت تمام از کمکهای مالی چین در غالب طرحهای ارائه شده، استقبال میکند. هنگری و هالند نیز بیش از اندازه حامی طرح جاده و کمربند چینیها میباشند. چنین طرحی این امکان را برای آنها فراهم می کند که فاصله خود با بروکسل را افزایش دهند؛ فاصلهای که مدتهاست به افزایش آن تمایل یافتهاند. هجوم سرمایهگذارهای چینی فرصتی برای پیشرفت و بهبود زیربناها برای ورشو، است. در بوداپست نیز به گونهای مشابه از بجینگ استقبال میشود و در سال ۲۰۱۵ آنها اولین دولت اروپایی بودند که حضور در طرح جاده و کمربند را پذیرفتند. اشتراک در طرح جاده و کمربند بجینگ، به برخی از کشورها، با توجه به موقعیت مکانی، فرصت خوبی برای چانهزنی میدهد.
با این وجود تعدادی از کشورهای دیگر اروپایی مانند آلمان، فرانسه و بلجیم حاضر نیستند به سادگی زیر بار چنین قراردادی بروند. آنان در پی ایجاد فضایی رقابتی میان شرکتهای خود و شرکتهای چینی هستند و در این راستا اعتمادی به بجینگ ندارند. دولت آلمان اعلام کرده است که هیچ قراردادی مربوط به جاده و کمربند را با چین امضا نمی کند، مگر این که پیش از آن بجینگ امکان تجارت آزاد و منصفانه را تضمین نماید. با فزونی یافتن علاقه چین به ارتقای ارتباط و تجارتش در اروپا، اینک بسیاری از کشورها میان ایدئولوژی سیاسی و منافع اقتصادی خود، مجبور به گزینش یکی هستند.
منبع: استراتفور
ترجمه: طاهره حسینی، محقق مرکز مطالعات افغانستان و آسیا
اصل مقاله قابل دسترس در:
https://worldview.stratfor.com/article/china-all-roads-and-belts-lead-europe?utm_campaign=LL_Content_Digest&utm_source=hs_email&utm_medium=email&utm_content=۵۲۱۱۹۱۹۰&_hsenc=p۲ANqtz-۹-۳wQbnCPHA۶tfA۱xqVSR۴۲VOAE۶j۳MhlB۸TmbmVneEf۰۷RPJEdi۱IXnD۶IEM۹۱roWYBWw۰۵Oysd۸_Yw۸WYxV_۵ONJSg&_hsmi=۵۲۱۱۹۱۹۲