تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۹ دلو ۱۳۹۶ ساعت ۱۵:۱۷
کد مطلب : 158467
برکناری‌ والی‌ها؛ حکومت‌داری خوب یا تصفیه سیاسی؟ + نظر
اشر‌ف‌غنی؛ رییس جمهوری در یک تصمیم بحث‌برانگیز دیگر، عبدالکریم خدام؛ والی سمنگان را از سمت‌اش برکنار کرده و عبداللطیف ابراهیمی؛ برادر رییس مجلس نمایندگان و والی سابق سمنگان را به جای او، منصوب کرده است.

عبدالکریم خدام اما فرمان برکناری اش از سوی اشرف‌غنی را رد کرده و همچنان به کار خود به عنوان والی سمنگان ادامه می‌دهد.

این در حالی است که پیشتر، تصمیم آقای غنی برای برکناری عطامحمد نور؛ والی بلخ همچنان معلق باقی‌مانده و با رد تصمیم آقای غنی، حکومت قدرت برکناری والی کنونی بلخ و آغاز رسمی کار والی جدید آن ولایت را ندارد.

در نگاه‌ نخست، شاید این تصور به وجود بیاید که برکناری والی‌‌ها بر پایه قانون اساسی، از صلاحیت‌های بلامنازع مقام‌ ریاست جمهوری است و رییس جمهور می‌تواند بی هیچ مانعی از آن، استفاده کند.

از طرف دیگر، این‌گونه اقدامات، به منظور تأمین حکومت‌داری خوب و اصلاحات سیاسی و اداری در کشور، یک امر لازم و مؤثر به نظر می‌رسد؛ اما دست کم در این دو مورد اخیر، مسأله به این سادگی نیست.

والی بلخ، رییس اجرایی حزب جمعیت اسلامی است و حکومت‌های مرکزی، هم در دوره کرزی و هم پس از او، با آقای نور، مشکل داشته اند؛ ریشه این مشکل نیز فراتر از جناح‌بندی‌های سیاسی و قومی داخلی است و به نوع نگاه قدرت‌های خارجی
مسلط بر سرنوشت سیاسی افغانستان به طیف خاصی از مجاهدین، مربوط می شود؛ موضوعی که به نحوی با ترورهای سازمان‌یافته هبران و فرماندهان ارشد حزب جمعیت اسلامی در چندسال گذشته نیز پیوند دارد.

از جانب دیگر، پس از بازگشت گلبدین حکمتیار به روند صلح، از همان آغاز، خطر سرباز کردن کینه‌های دیرینه حزبی و جناحی و قومی میان گروه‌های متخاصم مجاهدین، قابل پیش‌بینی بود.
موضع‌گیری‌های جانبدارانه و جناحی آقای حکمتیار که با واکنش صریح حزب جمعیت اسلامی رو به رو شد، این خطر را بیش از پیش، تقویت کرد.

در ادامه، موضع‌گیری‌ها صریح‌ و مستقیم و به طور محسوسی گزنده‌تر شدند. گلبدین حکمتیار، به حضور گروه هایی که قبلا با حزب اسلامی جنگیده بودند در حکومت، حمله کرد و از آنسو عطامحمد نور؛ والی بلخ در چند نوبت، آقای حکمتیار را به جاسوسی برای بیگانگان و نمایندگی از قدرت های خارجی‌ متهم نمود.

آنچه اکنون در باره والی سمنگان رخ داده نیز بی‌ ارتباط به این رویدادها نیست. عبدالکریم خدام، عضو حزب جمعیت اسلامی است و عبداللطیف ابراهیمی، از اعضای حزب اسلامی به رهبری گلبدین حکمتیار است؛ بنابراین، در این تصمیم، تنها چیزی که نمی‌تواند دخالت داشته باشد، حکومت داری خوب است. این از دید صاحب‌نظران، یک تصفیه سیاسی به منظور تضعیف قدرت جمعیت و تقویت قدرت حزب اسلامی است.

با این حساب، واکنش والی کنونی سمنگان به تصمیم ارگ، درست همانند تصمیم مشابه والی کنونی بلخ، قابل درک و طبیعی به نظر می‌رسد.

نظر شما در این باره چیست؟ آیا با برکناری والی‌های بلخ و سمنگان موافق هستید، به چه دلیل؟ آیا برکناری والیان با انگیزه قومی و حزبی را برای شرایط امروز کشور، مناسب نمی‌دانید، استدلال تان چیست؟

یادآوری:
• نقد و نظر در باره این موضوع، کاملا آزاد است.
• تمامی نظرات اعم از موافق یا مخالف، بازتاب خواهند یافت؛ مشروط به اینکه در چارچوب اخلاق و ادب باشند و در آنها از اهانت و دشنام و بی احترامی به افراد، اقوام یا احزاب، پرهیز شده باشد.
 
 
https://avapress.com/vdciqvazyt1aw52.cbct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

این دسیسه ها از طرف مثلث سیاه ارگ است انها نقطه های اساسی را نشانه میگییرند تا باز بروز تنش اهداف شوم شان را دنبال کنند و.........
خوب نیست دوباره میخواد بین مردم افغانستان جنگ را ه شود خودش چندسال بعد یک پشتون دیگر به مانند کنفرانس بن جلسه تشکیل بده ریس جمهور موقت شود همین جوری پیش برود اما مردم افغانستان دیگه خام نیستن هوشیار شده اجازه چنین کاری را نمیدن
این حکومت وحدت ملی توافقی است وقتی اینگونه است همه چوکی ها و عزل و نصب ها باید با توافق جناح مقابل انجام شود. چطور اشرف غنی اعضای حزب جمعیت را بدون مشورت با آنها تغییر می دهد. این گونه کارهای اشرف غنی کشور را به قهقرا می برد و خودش را هم خراب می کند
این گونه تصمیمات یک سویه نشان دهنده عدم ثبات فکری رئیس جمهور است که نشان دهنده ی تشویش و نگرانی و استیصال وی می باشد، چرا که وی می خواهد کم کاری ها و نالایقی خود را با جابه جایی مهره ها حکومتی بپوشاند ولی با روشن شدن افکار عامه و مشخص شدن برنامه های درازمدت ارگ نشینان برای حرکت به سوی قوم گرایی و استبداد می باشد
والی سمنگان بغاوت کرده است. دولت باید برخورد جدی کند. اگر رییس‌جمهور این بار کوتاه بیاید اداره مملکت با خطر مواجه می‌شود. چهارتا هلی‌کوپتر را با کماندو بفرستد و این آدم را بیاورد و خوب مجازات دهد. ماموران بغاوت‌گر بدتر از طالب‌اند.
بله موفقم بخاطر اینکه ریس جمهور نماینده مردم کشور است تصمیم که ریس جهمور میگیری تصمیم مردم است باید هرشریط شد باید از کار دست بکشند مگه بلغ یا سمنگان به اینهاآآا فروخت شده که اینهآآآا از حکومت نمیرن بیرون
افرین جواب خوبی بود دوست عزیز
اقای غنی نماینده مردم نیست بلکه ی دست نشاندی امریکاست ک با امادنش وضعیت کشور بدترم شده ای اقا فقط اماده ک میان مردم افغانستان تفرقه ایجاد کنه ک تا حدیم ده کارش موفق شده ک ب عنوان مثل میتوان گفت همین درجه دادن کلمه ی افغان ده تسکرها
به نظر من، اشرف غنی به عنوان رییس جمهور حق دارد که والی ها را تغییر و تبدیل کند. اما این کار را باید بر اساس منافع ملی انجام دهد و مصلحت های قومی و ملاحظات جناحی را کنار بگذارد.
هدف ارگ تخریب جمعیت و مجاهدین است. از آنطرف حزب اسلامی هم در صدد تقویت نفوذ سیاسی خود و غلبه بر جمعیت اسلامی است. اشرف غنی هم طرفدار حکمتیار است. این تغییرات هیچ دردی را از مردم دوا نمیکنه و فقط بحران را پیچیده می سازد.
ساختار حکومت وحدت ملی از همان ابتدا یک ساختار نامتجانس و نسنجیده بود. در طول بیش از سه سال گذشته، با گذشت هر روز، این حکومت با یک مشکل جدی و جدید مواجه بوده است.
تمرکزگرایی صلاحیت ها، عدم مشورت در تصمیم گیری ها میان دو تیم انتخاباتی و تصمیم گیری های خودسرانه و یکجانبه، بازی های رنگارنگ سیاسی برای تضعیف و حذف یکدیگر و تبدیل شدن آن به رویکرد قالب در ارگ ریاست جمهوری و اعمال تبعیض و تعصب های سیاسی، قومی، زبانی و مذهبی، اشتباهات استراتژیکی است که ریاست جمهوری با ارتکاب آگاهانه آن، شرایط بغرنج و بن بست سیاسی کنونی را رقم زده است.
نقش رهبری ضعیف عبدالله عبدالله در ریاست اجراییه نیز این شرایط را بحرانی تر ساخته است.
به نظر من، با توجه به مفاد اساسی توافقنامه تشکیل حکومت وحدت ملی، زمانی که ریاست اجراییه ضعیف عمل می کند، اعضای جمعیت اسلامی حاضر در قدرت و دیگر همپیمانان تیم اصلاحات و تغییر حق دارند در برابر فرامین یکجانبه ریاست جمهوری بایستند.
دولتی که اجازه بالا و پایین کردن یک طیاره ای را نداشته باشد دولت نیست ؛اشرف غنی در حال حاضر مورد تمسخر جهانیان خصوصا فضای مجازی قرار گررفته است
کاملا با نظرشما موافقم ای اقا ک خودش متفکر دوم جهان میدانه در حالی هیچی سرش نمیشه فقط بلده وعده سر خرمن بده ماریا
دولت اشرف غنی یک دولت آمریکایی است، هر تصمیمی که آمریکایی ها بگیرند، باید غنی انجام بدهد و این تصمیمات باعث می شود که کشور به سوی بحران سوق داده شود.
سلام وخسته نباشيد از نظر بنده ريس جمهور بايدانقدرناتوانباشد كه نتواند والي يك ولايت بركنار كند اما بايد از نظر قانوني بركنار شود در حاليكه مردم رضايت داشته باشد نبايد بركنار شود ولي متسفانه امروزه همه قوم پرست شده درحاليكه خداوند گفته از خوم فرستان نباشيد كه عذاب سخت در انتطار قوم پرسته باتشكر محمد نعيم
دولت افغانستان فعلا در انحصار سیاسی امریکا قراردارد...اینکه والی بلخ ویاهر والی دیگر تصمیمات رئیس جمهور را رد میکند از نقطه ضعف های رئیس جمهور استفاده میکند وبرایش یاد اوری میکند که یک شخص لایق وشایسته نیست، زیرا رئیس جمهور یگانه شخص است که تمام قدرت را در دولت دارد و حذف و یا نصب هر شخص را نیز به اساس قانون اساسی به عهده دارد اینکه اقای غنی بعضی از موارد قانون را زیر پا گذاشته وخلاف ان عمل میکند این بزرگترین خلا در سیاستش است که زیر دستانش تابعیت از انرا نمیکند.
به نام خدای بی همتا
درپیوست به مطلب فوق؛ سخن ها می توان گفت، در شرایطی که کشور به سمت نا امنی طرح ریزی شده به پیش می رود مسئولیت دولت مردان ما باید حفظ وحدت، ایجاد بستر مناسب برای آرامش مورد اطمینان مردم که به تعبیر حضرت امام خمینی(رضوان الله تعالی علیه) ولی نعمت مسئولان است بوده باشد.
امروز ایجاد روحیۀ تعامل سازنده، تفاهم پایدار، انسجام امید بخش از ضروری ترین مسایل کشور است.
بدیهی است اقدامات اخیر دولت بدبینی های را به منصۀ ظهور و بروز خواهد رساند که قطعا نه به نفع مردم، کشور ونه به نفع حکومت و دولت است؛ لذا عزل و نصب های روزهای اخیر شرایط را به سمت بی اعتمادی، بی ثباتی و هرج و مرج بیشتر سوق خواهد داد.
این موضوع بسیار جای تأمل است که چرا در شرایط خطیر فعلی آقای رییس جمهور که به قطع و مسلم باتقلب آراء بر صندلی ارگ تکیه زده است، چنین پر شتاب رقبای سیاسی را ازپیش رو برداشته وجاده را برای پشتونیزه کردن هموار می کند!
داستان فضاحت بار جنرال دوستم، ایجاد شکاف بین اعضای جمعیت اسلامی، عزل جنرال عطا، کوبیدن محمد محقق، ترورهای خونبار سال جاری که صدها شهید وهزاران مجروح را به جامعه تحمیل کرده است، نزدیکی حکمتیار به دولت و...بدون شک توطئه ای بسیار پیچیده و بزرگی در کشور در حال وقوع است.
و به یقین این توطئه از تفکر کاخ نشینان ارگ درکابل نشأت گرفته است.
به راستی آیا حکومت نیم بند قادر به ادارۀ کشور نیست؟ اگر چنین است برگزاری جرگه ای مشورتی بهترین راه حل بحران در کشور خواهد بود چون حکومت بی تدبیری و ضعف خودش را بارها به اثبات رسانده است.
اگر چنانچه حکومت قادر بر ادارۀ کشور است پس چرا اقدامی عملی وجدی انجام نمی دهد؟
در مجموع می توان اذعان کرد که حکومت فعلی توان ادارۀ کشور را ندارد وباید علما و فرهیختگان، صاحبان فکر و اندیشه و ملت افغانستان تصمیم جدی ونهایی را برای برون رفت ازچالش فعلی در نطر بگیرد و چه بسا فردا بسیار دیر خواهد.
سلام.کریمی.هستم.ببینید.به.نزرمن کارآقای غنی.بدترین.کاردرشرایت.فعلی.کشوراست کشوررا به سوی تباهی میبرد و. آب انداختن.به.آسیاب.دشمن است
با سلام
به نظر بنده مسئله بسیار فراتر از یک تصفیه حساب های حزبی و یا حتی قومی می باشد. اگر تصفیه حسابی هم در حال انجام می باشد فی نفسه در کشور چند قومیتی با این سابقه ی جنگ های قومی مسئله ی عجیبی نیست. اما هدف اصلی جلوگیری از پروسه ی دولت-ملت سازی در افغانستان است. پلان دستهای پشت پرده این است که هیچ گاه حکومت مرکزی مقتدر و باصلاحیتی در کشورهای غرب آسیا شکل نگیرد. افغانستان نیز از این قائده مستثنا نیست.
حکومت تلاش دارد تا با حذف مهره های که بر اساس توافق نامه حکومت وحدت ملی به پُست های دولتی گماشته شده بود تیم قوی را در درون حکومت جابجا کرده و یک تیم قورت مندی را در درون نظام فعلی ایجاد نماید تا در آینده هم کارا باشد.
حذف این مهره ها تنها بر اساس جوانب سیاسی نیست؛ بلکه جنبه های ف‌کری و ایدئولوژیکی را نیز دارا می‌باشد.
امروزه ما شاهد حذف تمامی چهره های سیاسی و نظامی که به نحو در گذشته با دیگر کشور ها جز آمریکا رابطه نزدیک داشته اند حذف شده است.
به این معنی که حکومت در پی ایجاد یک خط فکری تحت رهبری آمریکا ایجاد نمایند.
با سلام...
نظر من این است که مسایل قومی تباری و فکری و حزبی ظاهر ماجراست. مطمئن هستم حتی پروژه ای که از آن با عنوان داعشی سازی یاد می شود نیز پروژه ای بسیار پیچیده تر از آن است که در نظر داشته باشیم صرفا با هدف مهار و کاهش نفوذ کشورهای روسیه چین ایران و هند در حال انجام است. در تحلیل هایی که هدف از پروژه ی داعشی سازی را صرفا این مسئله عنوان می کنند آنچه که عموما فراموش می شود خودِ افغانستان است. برنامه ی مسببان امر این است که حکومت مقتدری در افغانستان شکل نگیرد. افغانستان سرزمینی است که در طول تاریخ ثابت کرده است در صورت وجود امنیت و شرایط مناسب، مهد پرورش نخبگان فوق العاده است. و قطعا غربی ها به این مسئله واقف اند و نخواهند گذاشت سرزمینی که مردمانش مسلمان هستند به این وضعیت ایده آل برسند.
باتشکر
به نظر من با این فساد و خود محوری که در جمع دولت مردان و البته مجاهدین سابقه پیش آمده، باید منتظر یک جنگ داخلی باشیم که این جنگ چه بسا خانمان سوز تر از زمان طالبان باشد.
با احترام به قانون اساسی کشور باید عرض کنم که در نخست ضرورت های جامعه طبق قانون رفع شود بعد اقدام بر انتخاب عناصر کارآمد گردد، آقای غنی با در نظرداشت حساسیت های سیاسی و کشتار مردم بی گناه بدست داعش و گروه های تند رو دست به اقدامات تعصبانه زده و به نحوی بر مشکلات مردم افزوده اند.
شرایط کنونی می طلبد که شخصیت های چون آقای نور در کرسی مقام ولایت بلخ پابرجا باشد
حکومت فعلی به جای اینکه شکاف هایکه بین احزاب به وجود آمده را ترمیم کنند برعکس تصمیم بر بزرگ کردن آن دارد.
و حکومت با این تصمیم اخیرش ری بر غیر مشروع بودن خودش صادر کرد.
اگر نگاهی کوتاه بیندازیم به دوران ریاست جمهوری آقای کرزی متوجه میشویم که ایشان در دوران ریاست جمهوری خویش پلان های همچون آزاد سازی گروه های طالبان و خطاب کردن برادر به آنها درصدد ایجاد فضای بود که بتواند اهداف در ذهن پروریده خود را که همانا قوم پرستی و حزب گرایی بود را اجرا نماید ولی متاسفانه نتوانست تمامی نقشه های خود را اجرا نماید و زمینه سازی شد برای ورود آقای اشرف غنی و ایشان هم از همان ابتدا در کنار شهصیت ها و رهبران احزاب مختلف دست دوستی دراز کرد و رهبران احزاب را به حیث معاونین خود در کنار خود نگه داشت با وصف اینکه مدت ماها طول کشید تا که حکومت وحدت ملی بر سر تقسیم قدرت کنار بیاییند ولی متاسفانه آقای عبدالله که جناح دیگر و شریک حکومت وحدت ملی بود آرام آرام اختیارات و صلاحیت های که در اول بصورت نمادین به ایشان داده شده بود را از دست داد و در کنار آن شاهد بر کناری و استعفای شخصیت ها و رهبران احزاب و مسئولین دولتی بصورت تهدید ، تحریم و تبعید شان بودیم.
اما وقتی به مسئله تشکیل ائتلاف ملی برای نجات افغانستان میرسیم میبینیم که مسایل بحرانی تر و پیچیده تر هست که سه حزب بززگ ائتلافی را تشکیل میدهند برای مقابله و اصلاح و حق خواهی از حکومت ملی، از طرفی هم شاهد هستیم که سیاست تفرقه بندار و حکومت کن از سوی ارگ نشینان به وفور دیده میشود.
در این اواخر هم با فیصله ارگ آقای عطا محمد نور از والی بودن ولایت بلخ عزل میگردد ولی فیصله آنها با مقاومت و واکنش استاد عطا و احزاب مواجه میشود که این خود جای سوال است و امروز هم خبر از برکناری والی سمنگان که ایشان هم هم حزبی با آقای عطا است را شاهد هستیم.
ولی به نظر من تبدیل و برکناری والیان حق مسلم حکومت وحدت ملی هست در صورتیکه بصورت قانونی انجام پذیرد ولی برکناری و جایگزین کردن والیان کمکی به روند صلح و آوردن امنیت نمیشود. چرا که وقتی نگاه می اندازیم ما بیشتر از اینکه به بر کناری والیان توجه کنیم نیاز اول این را داریم که ارگ نشبنان خود را اصلاح کنند و دست از کینه و حسادت و قومیت پرستی بردارند. چرا که وقتی آقای حکمتیار از آن سوی مرز بلند میشود و به حکومت وحدت ملی میپیوند و از طرفی احزاب و رهبرانی که در حکومت وحدت ملی سهم و نقش کلیدی دارند یا تبعید و تهدید میشوند یا اینکه شرایط را برایشان طوری قرار میدهند که از حکومت وحدت ملی خودشان استعفا دهند و کناره گیری کنند.
الان هم با برکناری والیان ولایاتی همچون بلخ و سمنگان که هم حزبی هستند بوی از تعصب و قومیت پرستی به مشام همگان میرسد.
اگر حکومت میخواهد افغانستان از این بحران خارج شود و روی آرامش و امنیت را ببیند نیاز به این دارد که تمامی احزاب کلیدی را در حکومت نقش دهد و بصورت مشترک کار نمایند.
.خیلی خبر جالب....این ها با این وضعیت افغانستان کاری میکنن وضعیت از این کرده بدتر شودد.....خدا خیر ما ها ره پیش کنه
نتیجه‌ی حکومت دیکتاتورانه، انحصار گرایانه، قومی و یک طرفه جز این چیزی بوده نمی‌تواند.
این تبدیلی ها گامی در راستایی تصفیه سیاسی است نه گامی در راستایی تقویت حکومت داری خوب. چونکه والی معرفی شده جدید سمنگان از اعضای حزبی اسلامی حکمتیار است که ممکن است یکی از توافقات پشت پرده حکمتیار با ارگ در زمان امضای توافق صلح همین معرفی شدن چند والی از آدرس حزب اسلامی باشد بخصوص در صفحات شمال. اگر به خاطر شایستگی والی جدید سمنگان معرفی می شد چرا از آدرس کدام حزب دیگر کدام افراد شایسته برای والی شدن سمنگان معرفی هست؟آیا در جمع اعضای سایر احزاب افراد شایسته نیست؟
بنظر بنده اشرف غنی با این کار از یک طرف میخواهد آن والیانی را همسویی با آقای نور دارند جلوی الگو برداری آنها را از آقای نور بگیرند از سوی دیگر اشرف غنی با این کار برکناری والی ها را امر عادی جلوه داده و در نهایت به زور سر نیزه متوسل شده و اقدام به برداشتن آقای نور از ولایت بلخ نماید......
سلام کار اقای اشرف غنی درست هست او از یک سیستم داره استفاده میکنه که اگه واقعا والیان ولایات به حرفش گوش کنن کشور ابادمیشه اقای غنی داره زیرساخت های کشور رو برای رییس جمهور آینده فراهم میکنه .من خود هزاره هستم وبه همه اقوام احترام دارم
بهتر است بگویم حمله فاشیستی ارگ باشمشیر دولب
اگر ازوالی سمنگان پشتیبانی نماید میان ترک تباران اختلاف می افتد یعنی میان اقوام ترکمن واوزبک واگر ازوالی حمایت نکند قوم ترکمن راازدست میدهدحرکات اخیر دولت کاملا زهراگین ونفاق انگیز است
اساس قانون تغیر وتبدیل یکی از اصول حکومت داری میباشد اما با تاسفا که در افغانستان اصول وجود ندادر هر طرف که به قدرت میرسد در صدد هذف دیگر میباشم قسمیکه ریس جمهور با اصدار فرمان های سلیقوی جهت جذب وعزل افراد اقدام میکند. میتوان گفت که اگر هدف اصلاحات است باید فاروق وردگ،سلام رحیمی، حنف اتمر وغیره را بر کنار و به دادگاه مبارزه علیه فساد اداری داد گاه عالی معرفی گردد. در غیر آن باید گفت که عنقریب تمام اقشار جامعه دست به نافرمانی های خواهند زد که مسولیت آن بدوش رهبران مانند غنی، دانش، عبدالله، سیاف وقانونی وایشچی خواهند بود
وقتی عطا محمد نور شاخ و شانه کشید، رئیس جمهور باید به صورت حدی برخورد می کرد. این برخوردها باعث آوردن نظم در جامعه می شد اما نه تنها برخورد جدی نشد بلکه باعث شد تا دیگران هم الگو برداری کنند.
به نظر بنده وضعيت كشور طوري شده كه همه نسبت به اينده بي باور هستند ،ميبيند كه كه دولت مردان هيچ كونه اقدامات درست در زمينه صلح وثابت نميكند جز اينكه قوم گرايي را رونق دهد بنا اين أشخاص هم ميخواهد از جناب نور تقليد نموده اين را به فرهنك سياسي تبديل نمايند
انسان فهمیده غلام اجنبی نمیشود .افغان مگر نور خر میشود
از نظر من این برکناری والی ها یک دسیسه است که حکومت مرکزی میخواهد تا از این طریق بتواند در انتخابات به اهداف شوم خود برسد
بازی جمعیت و ارگ در مورد سمنگان بازی برد برد است. یک برکنار شده را ابقا کردند و یک تازه مقرر شده را معرفی نمودند. تازه، یک سفارت و یک معاونت شورای صلح را نیز گرفتند.
راستش،‌ بلا د پس کلش، خوب شد جنگ نشد و خون کسی نریخت. دها کرسی ولایت و معاونت و سفارت،‌ ارزش خون یک جوان ازبیک یا ترکمن را ندارد.
خدا ناکرده اگر درگیری می‌شد،‌ یک نفاق بزرگی میان هموطنان ازبیک و ترکمن مان ایجاد می‌شد.
برای غنی احمدزی کشته شدن افراد و ایجاد دشمنی میان اقوان یک دست‌آورد است اما شما باید متفاوت بیندیشید.