تاریخ انتشار :چهارشنبه ۶ جوزا ۱۳۹۴ ساعت ۱۹:۲۸
کد مطلب : 112226
سهم مردم از پروسه صلح؟!
در شکل گیری حکومت هایی که شعارهای دموکراتیک در صدر سخنان شان قرار دارد، مردم با رفتن به پای صندوق های رای و شکل دهی انتخابات و در نهایت نیز استقرار حکومتی که چون برآیند خواست مردم بوده مشروع است، قدرت را به کسانی می سپارند که با شعار تامین خواسته ها و حقوق مردم روی کار آمده اند. این امر برای دولتی که قدرت خود را مدیون مردم است ایجاد مسئولیت کرده و دولت مردان را به صاحبان مسئولیت مبدل می سازد.

افغانستان نیز پس از سقوط طالبان برای پیمودن راه مردم سالاری آمادگی گرفت، مردم رو به انتخابات بردند و با برگه های رای دهی خود را در اولین آزمون حکومت مردمی، سرشار از شادی و نشاط احساس کردند، صندوق ها یکی پس از دیگری از اوراق رای مردم پر شد و همه در راه مردم سالاری، خوشحال و شادمان به امید پایان تاریکی ها و طلوع روشنی، زندگی خود را در سایه ی صلح و سازندگی تصور کردند.

اما این خوشی دیری نپایید، جوانه های امید خشکیدند و برنامه های از پیش طراحی شده ی طراحان جنگ افغانستان یکی پس از دیگری در این کشور خسته تطبیق گشت.

آنان که آمده بودند تا با شعار تامین صلح و نابودی تروریستان، خود را دلسوز ملت های دنیا نشان دهند، خود با طراحی نقشه های جدید و طراحی نوع جدیدی از جنگ با اهداف بلندمدت و فرامنطقه ای، افغانستان را یک بار دیگر میدان تاخت و تاز قدرت ها قرار داده و در این راستا چه بهانه ای خوش رنگ و لعاب تر از شعار مبارزه با هراس افکنی و تروریزم؟!

ایالات متحده امریکا با پشتیبانی مسلم و هدفمند نیروهای ناتو و تایید سازمان ملل متحد که سیاست های خود را عیار با منافع قدرت های بزرگ می کند، پیمانی را با افغانستان و رییس جمهور تازه اش به امضا رساند که گمان می رفت در بهبود اوضاع امنیتی و حتی معیشتی مردم تغییرات مثبتی ایجاد کند اما چنین نشد، چنین نشد چون هدف و انگیزه ی تغییرات مثبت در این معاهده وجود نداشت.

سرو صداها و جار و جنجال های نمایندگان مردم هم در روزهای اخیر نتوانست در این راستا کمکی کند و به نوش دارویی بعد از مرگ سهراب شبیه شد!

اقدامات دولت جدید که عنوان "وحدت ملی" را با خود به صورت بسیار ناشیانه ای یدک می کشد، به امضای این پیمان محدود نشد و این روزها همه جا سخن از انعقاد قرارداد استخباراتی اشرف غنی با پاکستان است.

علی رغم اینکه واکنش های تندی به این توافق از سوی برخی نمایندگان مجلس، مردم و فعالان سیاسی نشان داده شد اما ظاهرا آقای رییس جمهور به این واکنش ها و خواست ها وقعی نمی نهد!

از سوی دیگر گفتگوهای پیدا و پنهانی نیز میان مقامات دولت و طالبان در جریان است که مردم و بسیاری از فعالان مدنی هیچ اطلاعی راجع به محتوای این گفتگوها ندارند و کاملا در این مذاکرات مردم و منافع مردم به حاشیه رانده شده است.

رییس جمهور اشرف غنی طی ماه های اخیر به خوبی نشان داد که در راستای تامین منافع مردم گام بر نمی دارد و انعقاد قرارداد امنیتی با پاکستان به خوبی گواه این مساله است.

در شرایطی که زمزمه های حضور داعش در افغانستان نیز هر روز قوت بیشتری به خود می گیرد، گفتگوهای صلح با طالبان بیشتر شبیه به امتیازگیری و تقسیم قدرت با آنان است، پیمان های استخباراتی و امنیتی با دشمن دیرینه مردم افغانستان یعنی آی اس آی پاکستان منعقد می شود، بر سر تعیین وزیر دفاع کشور میان قدرت ها و احزاب با دولت درگیری های شدید لفظی مطرح است و موج انفجارها و حملات سنگین مخالفین دولت و تروریست ها آرامش و آسایش را از مردم ربوده، چه طور می توان ادعا کرد که به آینده ی این کشور امیدی هست؟

مردم تنها گزینه ای هستند که در معادلات دولت مردان جایی ندارند و از پروسه ی صلح سهمی برای این مردم حتی کمی هم در نظر گرفته نشده است.

زندگی مردم افغانستان در شرایط کنونی بحرانی است و همه ی اقشار ملت، علاوه بر بحران ناامنی و تراژدی تلخ کشتار و گروگان گیری، از بیکاری و نبود درآمد و عدم تامین حداقل نفقه برای خانواده های خود رنج می کشند. افزایش معتادین به مواد مخدر نیز از دیگر معضلاتی است که در حال حاضر از نیروی فعال جامعه یعنی جوانان قربانی می گیرد و مرگی خاموش را برای آنان رقم می زند.

با توجه به آنچه گفته شد آیا پاسخ به این سوال که مردم سهمی در مذاکرات صلح که تامین کننده ی امکانات بعدی از جمله فراهم شدن زمینه های اشتغال است، دارند؟!
پاسخ به این سوال از سوی هر وجدان بیداری به طور قطع منفی است.
نویسنده: مرضیه جعفری
https://avapress.com/vdcb55b80rhb85p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما