تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۱ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۰۰:۱۰
کد مطلب : 114990
مرگ رهبران طالبان و بازی دوگانه امریکا با افغانستان
در چند روز گذشته مرگ دو رهبر گروه بدنام طالبان توسط رسانه های گروهی پاکستان اعلام شد و مورد تایید مقام های این گروه نیز قرار گرفت. چنانچه اعلام شد ملاعمر در سال ۲۰۱۳ مرده و جلال الدین حقانی نیز یک سال و نیم قبل مرده و در یکی از ولایت های جنوبی کشور دفن شده است. حکومت افغانستان و نهادهای امنیتی کشور از مردن هر دو رهبر گروه طالبان اطلاعی دردست نداشته و حکومت به ظن زنده بودن آنها در هر عید و نمازی از رهبران(مرده) این گروه درخواست کردند که جنگ و خشونت را به یک سوی نهند و به حکومت افغانستان بپیوندند! در این گونه درخواست ها، صدای کرزی بیش از همه بلند بود و رساتر.

و شاید آن زمان که این التجا و درخواست از سوی حکومت افغانستان صورت گرفته، استخبارات پاکستان و سازمان جاسوسی امریکا به ریش رهبران حکومت و به بی خبری آنها خندیده و گفته های آنها را مورد تمسخر و استهزا قرار داده است.

چگونه می توان باور کرد که حکومتی چهارده سال تمام با گروهی در جنگ و مبارزه مسلحانه باشد و هزینه های هنگفتی را برای کشف مواضع و جایگاه های دشمن بر بودجه حکومت تحمیل کند تا از وضعیت درونی طالبان و فعل و انفعالات آنها با خبر باشد، اما در نهایت نداند که سران آن گروه در چه موقعیتی هستند، مرده اند یازنده!

این بی خبری نشان می دهد که دستگاه استخبارات کشور، افزون بر بی خبری، در همان فسادی غرق است که سایر نهادهای حکومتی در آن دست و پای می زنند. در یکی دو سال گذشته چند بار اعلام شد که آنچه اداره امنیت ملی افغانستان اعلام می کند مبنی بر این که چند نفر را دستیگر و چند نفر را کشته و از چند حمله انتحار به جان چند مقام ارشد نیز جلوگیری کرده است، جز لاف گزافی بیش نبوده. اما این شایعات کمتر مورد توجه واقع شد و از سوی کسی هم مورد پیگرد قرار نگرفت تا معلوم شود که مدعیان راست می گویند یا دروغ.

بی خبری از مرگ ملاعمر و حقانی و باخبر شدن هم زمان اداره امنیت ملی با اعلام رسانه های گروهی، آشکار می سازد که سطح خبر و اطلاع این دستگاه ها نیز بیش از رسانه های جمعی نبوده است. در حالی که اداره های آنها برای کشف اخبار و گزارش هایی تربیت یافته و تجهیز شده اند که بیش از رسانه های گروهی و بیشتر از مردم عادی دارای اخبار و اطلاعات از دشمن باشند و در موقع مناسب تحرکات آنها را خنثا کنند.

اگر حکومت افغانستان و نیروهای امنیتی کشور از مرگ این دو رهبر اطلاع نداشتند این پرسش مطرح می شود که آیا مقام های امریکا بویژه سازمان استخبارات امریکا نیز از مرگ رهبر طالبان و گروه حقانی اطلاعی در دست نداشتند؟

وقتی امریکایی ها با پهپادهای خود دقیق ترین مکان های رفت و آمد و استراحت گاه های تروریستان را در جهان مورد حمله قرار می دهند، بدین معنا است که سازمان های جاسوسی غرب و امریکایی با تجهیزاتی پیشرفته ای که دارند و میدان عملی که در اختیار آن نیروها قرار دارد از مرگ هر دو رهبر گروه طالبان باخبر بودند. هم چنان سازمان استخبارات پاکستان نه از مرگ حتا از کفن و دفن هر دو رهبر طالبان کاملا آگاهی داشته است. اما این خبر را نه با حکومت افغانستان شریک ساخته و نه رازی از این سازمان ها به بیرون درز کرده است، تا نشان دهد که رهبران این گروه مرده است.

بنابراین هر دو سازمان استخبارات پاکستان و امریکا هر دو از مرگ رهبران گروه طالبان مطلع بوده اند همزمان هر دو سازمان می دانستند که مکان دفن آنها کجا است. شاید این مردن های مرموز و اعلام آن در این شرایط، بر اساس منفعت و مصلحت امریکا و پاکستان صورت گرفته باشد. امر بعیدی نیست چه بسا گروهایی که در دامن کشوری زاده و برای مقصدی آموزش می بینند، مرگ و زندگی آنها در دست و اختیار خود آنها نیست. هر وقت منافع کشورهای تامین کننده آنها بر نیاید کشته می شوند. از میان می روند بدون آنکه آب از آب تکان بخورد.

لذا باور بر آنست که هم سازمان استخبارات پاکستان و هم سازمان «سیا» از مرگ هر دو رهبر مطلع بوده اند. اما این خبر را در اختیار حکومت افغانستان نگذاشته اند. معنا و تحلیل این گفته چنین است که نه اعتمادی از سوی امریکا بر حکومت افغانستان وجود دارد و نه هم از سوی پاکستان، آنچه به نام روند صلح نامیده می شود نه برای نفع افغانستان به پیش برده می شود و نه حتا منفعت افغانستان در آن لحاظ می گردد.

اگر روندی بنام صلح تا هنوز نیز شکل نگرفته است به معنای آنست که هر دو سازمان استخبارات پاکستان و امریکا صلاح و نفع خویش را در آن ندیده اند که این روند ایجاد نگردد. اگر چنانچه این روند در آینده ایجاد شود به معنای آنست که هر دو کشور به توافق رسیده و منافع خویش را در ایجاد آن دیده اند.

از این جهت می کوشند این روند استوار شود تا منافعی برای امریکا و پاکستان به ارمغان آورد. شاید هم هر دو سازمان به این نتیجه دست یافته باشند که حضور گروه داعش در افغانستان سبب پراگندگی در گروه طالبان می شود. از این رو برای موثرساختن خشونت های داعش این گروه را در روند صلح شرکت داده تا به اصطلاح بینی خمیری درست کنند تا بخشی از این گروه بی اراده در حکومت افغانستان جذب شوند. طالبان میانی به گروه های تروریستی دیگر و به داعش بپیوندند.

بر آنچه که باید تاسف خورد و تاثر ورزید، آنست که افغان ها بازیچه و الت دست این دو قدرت شیطانی پاکستان و امریکا قرار گرفته است. در چهارده سال گذشته بنام دموکراسی شعار داده شده، اما حکومت بر اساس منافع امریکا و پاکستان حرکت کرده و حکومت گران کشور بازیگران بی اراده ای در دست امریکایی ها نبوده اند. مرگ رهبران گروه طالبان پرده از خباثت این هر دو قدرت متحد برداشت و ثابت کرد که افغانستان تا وقتی به اراده ملی دست نیابد و قدرت متمرکز و قدرت مندی بوجود نیاورد، هم چنان آلت و وسیله دست استخبارات پاکستان و امریکا خواهد ماند و تغییری در سرنوشت کشور نخواهد آمد.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcb9ab8grhb89p.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما