تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۱ حوت ۱۳۹۳ ساعت ۲۰:۲۳
کد مطلب : 107827
کبرا خادمی؛ وقتی بی هنری، هنر است!
ظهور زنی با لباس زیر آهنی در خیابان های کابل، از دید مدافعان آن، اعتراض مدنی به آزار خیابانی زنان و دختران عنوان شد و موجه خوانده شد و از نظر منتقدان آن که بدون تردید، بسیار بیشتر از هواداران اندک و انگشت شمار آن هستند، اقدامی غیر اخلاقی، توهین آمیز به شأن و مقام انسانی زن، حرمت شکنانه، هتاکانه، سازمان دهی شده، پروژه ای و دارای اهداف پست پشت پرده تعبیر شد.

کبرا خادمی؛ دختری که اقدام به این نمایش مضحک و ضد اخلاقی کرده اما نظری دارد که به نظر نمی رسد نه دیدگاه حامیان و هواداران او را تقویت می کند و نه چیزی از حجم انتقادهای شدید مخالفان فراوانش می کاهد.

او می گوید:«در اصل این ابتکار خودم است و یک حرکت هنری است؛ اما من خود می خواهم از هنرم حرف بزنم؛ تا اینکه بگویم این هدف را داشتم و یا چنین شعار می دادم. پس من به درک مردم کاری ندارم.»
کبرا خادمی چیزی گفته که نه به اعتراض مدنی که هواداران او زیر این عنوان، اقدام موهن و حرمت شکنانه او را توجیه می کنند ربطی دارد و نه شاید خودش، متوجه معنای دقیقی آنچه گفته، شده است!

او از این حرکت، به مثابه «هنر» ابتکاری خودش، تحسین کرده و آن را شایسته ستایش دانسته است!
هنری که او در جمله دوم، می پذیرد که هیچ هدفی را دنبال نمی کند!!
در جمله سوم، او پا را حتی از این هم فراتر می گذارد و آشکارا تأیید می کند که به درک مردم، کاری ندارد! این یعنی اینکه نظرهای موافق یا مخالف در خصوص حرکت وی، اصولا برای او مهم نیستند!

بنابراین، ذیل همین عذر بدتر از گناه خانم خادمی، چند پرسش شکل می گیرد:
- تعریف و برداشت کبرا خادمی از هنر چیست؟ و نقش او در این آفرینش به اصطلاح هنری چه بوده است؟
- هنر بی هدف، چگونه هنری می تواند باشد؟ مگر آنکه تصور کنیم، بی هدفی و ول‌انگاری یا به تعبیر بهتر بی هنری هم خود در نوع خویش، یک هنر محسوب می شود!

نتیجه این دریافت، پیوند نامیمونی است که میان ول‌انگاری و جنسیت برقرار می شود و کبرا خادمی، با پوشش جالب توجهی که جوانان کام پرست بیکار را به دنبال خود می کشاند، در خوش بینانه ترین نگاه، یک ول‌انگار جنسی است که جوانان مذکر را به شوخی های جنسی با خود تحریک و تهییج می کند و این برخلاف هدف دروغینی است که سازمان دهندگان این حرکت موهن، عنوان کرده اند.

مگر آنها نمی خواستند با این اقدام، خیابان آزاری زنان را کاهش دهند؟!
- هنر منفک و مجزا از درک مردم و هنر مجرد؛ یک هنر بی ریشه و فاقد کارکرد اجتماعی که از اصول بنیادین فلسفه هنر محسوب می شود، نیست؟

پاسخ هایی که برای پرسش های بالا وجود دارد، عمیقا مأیوس کننده است؛ زیرا کبرا خادمی را به یک یک دیوانه نیهیلیست سرگشته و بی هدف، تنزل می دهد و با این حساب، فرقی میان او و معتادان زیر پل سوخته باقی نمی ماند.

واکنش هایی که به اقدام کبرا خادمی، نشان داده شده نیز جالب توجه است.
در افغانستان، فعال مدنی و حقوق زن کم نداریم؛ اما همه مانند کبرا خادمی، دیوانه وار و بی هدف با لباس زیر آهنی، سر به خیابان نمی گذارند؛ تا پیش از آنکه کمکی به تامین حقوق زنان کنند، شأن و جایگاه انسانی زن را زیر سؤال ببرند و آن را دستمایه طنز و شوخی و خنده جوانان خیابانی قرار دهند.

زن حتی در سنتی ترین نگاه، همواره در افغانستان حرمت داشته و این را می توان در معاشرت های روزانه مردم در کوچه و بازار و موتر و مکتب به خوبی مشاهده کرد.

فتانه گیلانی که خود از فعالان سابقه دار حقوق زن است در واکنش به عمل کبرا خادمی می گوید که چنین حرکت نمادین، شایسته یک دختر مسلمان نبوده؛ بلکه بیشتر توجه برخی افراد بیکار و ولگرد را جلب می کند.

او افزوده:"واقعا خفه(ناراحت) شدم وقتی خبر شدم که چطور یک دختر افغان و مسلمان کاری را انجام دهد که اصلا چیزی را تغییر داده نمی تواند؛ بلکه با چنین حرکتی جز اینکه یک چند فرد بیکار را متوجه خود بسازد دیگر سودی ندارد."

حق با خانم گیلانی است. این اظهارات نشان می دهد که کبرا خادمی با این حرکت پروژه ای و برنامه ریزی شده اش، حرمت و حیثیت تاریخی زن افغان را زیر پا کرد و نشان داد که او برای رسیدن به برخی آمال و امیال دون شأن زن افغان و مسلمان، حاضر است تا کجا پیش برود.

همانگونه که در اظهارات خانم گیلانی نیز آمده، او با این اقدام، به حقوق زن، ضربه زد و خیابان آزاری را تشدید بخشید؛ نه اینکه کمکی به این عرصه کرده و از آزار و اذیت زنان به مثابه یک آسیب معمول اجتماعی کاسته باشد.

حمیده وردک؛ دیگر فعال حقوق زن در این باره نوشته است:«خواهرم! هنوز غرور مرد افغان را در هیچ مرد دنیا پیدا کرده نمی توانیم. بر یک مرد انگلیس زن اش وسیله است؛ اما بر یک مرد افغان زن اش نیم ایمان اش، ملکه خانواده اش، عزت قوم و قبیله اش می باشد.»

نوشته خانم وردک، تاییدی روشن بر ادعایی است که در بالا در زمینه حرمت انسانی زن در زندگی مردم افغانستان مطرح شد.
فردی دیگری بنام الهام گفته است: کبرا خادمی به خاطر ویزای امریکا و اروپا این عمل را انجام داده است.
نجیب صافی؛ کاربرد یک شبکه اجتماعی هم گفته: این دختر مامور کدام سفارت و یا مؤسسه خارجی است که به منظور انجام امورات خاص تعیین شده است.

بنابراین و با توجه به این واکنش ها، کبرا خادمی حق دارد که به درک مردم، کاری نداشته باشد؛ زیرا او هیچ ربطی به این مردم ندارد. او مأمور بوده و مأموران قاعدتا معذور اند. او مأمور پیشبرد یک پروژه است.

عکس هایی که از او در ارتباطش با مقام های خارجی و شرکت وی در برنامه های ضد اخلاق و ارزش های اجتماعی مردم افغانستان مانند فیشن شو و... منتشر شده نیز نشان می دهد که حدس مردم، درست است.

مأموریت او شکستن حرمت ها، از میان برداشتن مرزهای ظریف اخلاقی و پا گذاشتن روی شأن و ارزش انسانی زن با مایه گذاشتن از آبرو، عزت، معصومیت و حجاب و عفاف یک زن افغان است.
https://avapress.com/vdccimqsm2bqx48.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما