تاریخ انتشار :يکشنبه ۷ سنبله ۱۳۹۵ ساعت ۱۶:۱۶
کد مطلب : 130175
افغانستان، قربانی سیاست های لجوجانه پاکستان!

شکست سیاست افزون طلبانه اسلام آباد باید سیاست مداران آن کشور را به تامل وادار می ساخت که نسبت به رویکردهای سیاسی خود در قبال افغانستان تجدید نظر کنند. اما با گذشت زمان نه تنها سیاست های اسلام آباد تغییری نیافته است بلکه در سیاست های خود در قبال افغانستان تردید هم روا نداشته اند. 

درسیاست یک اصل تغییر ناپذیر وجود داشته و آن این که سیاست هیچ گاه با دگم و تحجر تناسب و تلاوم ندارد. سیاست همواره با منافع کشورها گره خورده است.

از آنجایی که منافع ملی در حالت شناور قرار دارد سیاست نیز این تناسب را حفظ می کند و مطابق با شرایط و زمان تغییر پیدا می کند.

این مفهوم در قالب دیگر نیز ارائه شده این که گفته می شود که سیاست پدر و مادر نمی شناسد نیز ناشی از همین نگاه آمیخته به تغییر و تحول سیاست در دنیای کنونی است. یکی از پیامدهای منفی دگم اندیشی در سیاست همین نگاه ثابت و تغییر ناپذیر به سیاست و خواستن منافع از مجرا و منبع خاص است.

نمونه گویا واضح دگماتیسم را در سیاست های پاکستان در قبال افغانستان می توان مشاهده کرد. وقتی به تاریخ روابط دو کشور افغانستان و پاکستان در سه ده گذشته رجوع می شود این دگمای سیاسی را در حکومت‌های گوناگون پاکستان می توان به صورت آشکارا دید.

یکی از اثرهای مهمی که این سیاست را در روابط میان پاکستان و افغانستان در دوران شکل گیری گروه طالبان بیان داشته کتابی است تحت عنوان جنگ اشباح که این کتاب در فصول گوناگون به نحوی به این روابط اشاره دارد و در فصل مربوط به شکل گیری طالبان اشاره مفصل تری کرده است.

نویسنده این کتاب یک امریکایی است و برخورد پاکستان را برخورد دوگانه و توام با تزویر و ریاکاری ارزیابی می کند و حکومت های هر دو حزب بوتو و نواز شریف را متهم می کند که حتی به متحد نزدیک خود که حکومت امریکا باشد دروغ می گفته اند و کمک های خود به طالبان را پنهان می کردند.

مقامات حکومت پاکستان و سازمان استخبارات آن کشور اظهار می داشتند که آنها به طالبان کمک نظامی نمی کنند و صرفا به کمک های نا چیز اقتصادی می پردازند.

نویسنده می گوید که هدف پاکستان به میان آوردن یک حکومت نزدیک به پاکستان در افغانستان بود. زمانی حکمتیار از کابل فرار کرد و به ایران پناهنده شد، حکومت پاکستان بر گروه طالبان تمرکز بیشتر کرد و کوشید که این گروه را در اختیار خود گیرد و از این طریق به منافع خود دست پیدا کند. این گروه نیز اعلام می کرد که در مرحله اول قلع و قمع فرماندهان مجاهدین از جمله احمد شاه مسعود را در نظر دارد و آنگاه یک حکومت فراگیر را تاسیس خواهد کرد .

گفته های طالبان برای حکومت و سازمان استخبارات پاکستان بسیار مهم به حساب می آمد.

به هر روی این سیاست حکومت پاکستان در دهه نود، قرن بیستم در مورد افغانستان بود. در این راه تلاش فراوان کرد و بعد از تشکیل حکومت طالبان نیز تلاش دو چندان کرد که بر حکومت سعودی و امارات متحده عربی بقبولاند که حکومت طالبان در افغانستان به نفع همه است و حکومت طالبان را به رسمیت بشناسند تا وجهه بین المللی پیدا کند و جنگ افغانستان برای همیشه ختم شود و حکومت پاکستان بر خر مراد سوار گردد.

به هر حال این گونه نشد، نه طالبان به پیروزی رسیدند و نه هم مردم افغانستان از پای نشستند و حکومت طالبان را مشرعیت دادند و نه هم سیاست افزون خواهانه پاکستان به پیروزی رسید.

شکست سیاست افزون طلبانه اسلام آباد باید سیاست مداران آن کشور را به تامل وادار می ساخت که نسبت به رویکردهای سیاسی خود در قبال افغانستان تجدید نظر کنند و راهی را در پیش گیرند که بتوانند به منافع خود برسند. اما با گذشت زمان نه تنها سیاست های اسلام آباد تغییری نیافته است بلکه حتی زمامداران غیر نظامی و سازمان استخبارات پاکستان نسبت به سیاست ها خود در قبال افغانستان تردید هم روا نداشته اند.

امروز حکومت افغانستان با در پیش گرفتن رویکرد جدید سیاست گسست از پاکستان را در پیش گرفته و تلاش جدی می کند تا میزان وابستگی به پاکستان را هرچه بیشتر کاهش دهد اما در رویکردهای سیاسی پاکستان هیچ تغییری ایجاد نشده است.

در یکی دو سال گذشته حکومت افغانستان علیرغم مخالفت های جدی پاکستان و تشدید خشونت و خونریزی از سوی طرفداران آن کشور، روابط سیاسی، اقتصادی و فرهنگی خود را با حکومت هندوستان توسعه بسیار بخشیده است که هیچ گاه به این حد نبوده است.

صدها دانشجوی افغانستانی هر سال وارد دانشگاه های هندوستان می شوند افزون بر آن که از امکانات و ظرفیت های فرهنگی حکومت هند سود می برند، مبلغ سیاست های هند نیز هستند. هر دانشجوی افغانستانی که در هند تحصیل می کنند در واقع یک گامی به سوی گسست از پاکستان برداشته می شود.

روابط تجارتی که افغانستان با هند از طریق بندر چابهار ایران برقرار کرده است از دیگر گسست هایی است که نمی تواند بر اقتصاد بی بنیه پاکستان کم اثر باشد که متاسفانه حکومت پاکستان را به تامل وادار نکرده تا این گسست را بنگرد و عواقب را بر اقتصاد خود مشاهده کند.

تجار افغانستانی اینک تلاش می ورزند تا اجناس پاکستانی را هرچه کمتر وارد کنند و به جای آن کالاهای مورد نیاز خود را از ایران و یا از چین و کشورهای دیگر وارد کنند. در زمستان گذشته اعلام شد که از واردات آرد پاکستان به شدت کاسته شده و آسیاب های پاکستانی که برای افغانستان فعالیت می کردند اینک از فعالیت بازمانده و افراد زیادی بیکار شده اند.

تجارت با هند و چین به همان میزان به تجارت پاکستان ضربه وارد کرده است که از در آمدهای ناشی از ترانزیت کالا نیز کاسته و بندر چابهار ایران بدیل نیرو مندی برای بنادر پاکستان درآمده است.

در مجموع از هر منظر که نگریسته شود روند موجود هیچ گاه به نفع حکومت پاکستان نبوده و نخواهد بود. اگر پاکستانی ها به این اندیشه باشند که در نهایت بر سیاست افغانستان تاثیر خواهند گذاشت و روند سیاست را به نفع خود تغییر خواهند داد به نظرمی رسد که به ریسک بسیار خطرناکی دست می زنند؛ زیرا هیچ نشانه ای در دست نیست که سیاست افغانستان در قبال پاکستان تغییر پیدا کند و یک حکومت دست نشانده یا حداقل طرفدار پاکستان در افغانستان به وجود آید.

لذا پاره ای آگاهان بدین نظرند که آنچه پاکستان انجام می دهد نه تنها به نفع آن کشور نیست که بدون تردید اضرار فراوانی برآن کشور وارد خواهد کرد. بنابراین هر گامی که به سوی ثبات در افغانستان برداشته می شود و هر راهی که ایجاد می شود یک قدمی به سوی عدم وابستگی به پاکستان به پیش نهاده می شود.

لذا اگر حکومت پاکستان دگم های سیاسی را کنار ننهد و دنیا را از منظر و مرای دیگری ننگرد به نظر می رسد که به تدریج منزوی خواهد شد و هم منافع خود را از دست می دهد.

حکومت پاکستان به کودکان لجبازی شباهت یافته که منع و نهی نه تنها از بار لجاجت آن کشور نکاسته است که برحجم لجاجت های آن کشور در قبال افغانستان افزوده است.

مولف : م. سمنگانی
https://avapress.com/vdcef78znjh8xzi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما