تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۰ جوزا ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۲۹
کد مطلب : 126972
دموکراسی با طعم قبیلوی!
هفته گذشته قانون تحصیلات عالی بار دیگر برای تصویب به صحن مجلس نمایندگان آمد. این قانون درهر دو دوره پارلمان افغانستان به تصویب نمایندگان مردم نرسید و حالا هم تحصیلات عالی کشور فاقد قانون مدون است .
عمده اختلافات میان نمایندگان مردم بر سر واژگان"دانشگاه" و"دانشکده" بوده است.
برخی نمایندگان کشور این واژه را واژگان خارجی به حساب می آورند و مدعی هستند که در ترمینولوژی ملی چنین واژگانی تعریف نشده است!و طرف های مخالف هم حق خود می دانندکه واژگان زبان شان به رسمیت شناخته شود و مورد استفاده قرار گیرد،همان گونه که خو در محاوره های روزانه از این واژه ها برای افهام و تفهیم خود سود می برند، دوست می دارند که این مفاهیم در اداره های حکومتی و کانون های فرهنگی نیز مورد استفاده قرار گرد و هم چنان تکلم کنندگان به این زبان می خواهند گذشته و اکنون خود و هم چنان احساسات و عواطف خود را در قالب نظم، نثر و طنز بیان دارند بدون این که کمترین بیمی به خود راه دهند.
آوردن واژگان فارسی "دانشگاه" و دانشکده"بر سر در مراکز تحصیلات عالی، نمایانگر این مسئله است که هویتی به نام فارسی زبان ها نیز در این کشور زندگی می کنند.این بخش از نمایندگان دوست دارند که این مشکل برای همیشه حل و فصل شود. با توجه به این که زبان فارسی دومین زبان رسمی در قانون اساسی کشور تثبیت شده است. اما این پرسش بوجود می آید که چرا برخی نمایندگان پارلمان افغانستان می کوشند واژگان دیر پای و تاریخی زبان فارسی را که بیانگر هویت و شخصیت کثیری ازمردم افغانستان است نادیده انگارند و با آوردن آن در صحن جامعه و گفتمان عمومی مخالفت کنند؟
گرچه دیدگاه مدونی در این باره منتشر نشده است تا دلیل و یا دلایل مخالفت خود را واضح اظهار کرده باشند ولیکن گمان برآنست که مخالفان بیش ازآن که تکیه بر دلیل داشته باشند با علت ها سرگرم اند و سر و کار دارند و عمده علت های این مخالفت ها را چنین می توان برشمرد.
یک،برخی نمایندگان پشتون تبار بدین گمان اند که ممکن است آمدن واژگان زبان فارسی به تدریج واژگان زبان پشتو را که نه دارای غنامندی لازم است و نه هم بار معنایی لازم را با خود حمل می کنند سبب شود که به تدریج اقبال عمومی به زبان فارسی افزایش پیدا کند واژگان زبان پشتو به تدریج از حیز انتفاع خارج شود، چون هستن"،"ماندن" وب قای هر پدیده ای در دنیای پر رقابت کنونی وقتی امکان پذیر است که ساختار درونی متحول و دینامیک داشته باشد و بتواند در تعامل،داد و ستد و یا رقابت هم آوردی کند،در غیر آن صورت به صورت طبیعی از صحنه خارج می شود و جای خود را برای رقیب وامی گذارد. زبان پشتو نشان داده است که توان رقابت با زبان فارسی را ندارد. هم گویندگان کنونی زبان پشتو از توان باز آفرینی، نو آوری و تحول درونی این زبان بی بهره اند و هم حافظه تاریخی این زبان تهی است و تکیه گاه محکم و استواری نمی توان برای آن یافت تا از آن مخزن تاریخی سودبرده شود و برای باز سازی و نو سازی و دنامیزم این زبان به کارگرفته شود.
زبان پشتو چون کارخانه ای ورشکسته ای است که تولیدات واژگانی این کارخانه نتوانسته است نیازمندی های زمان را برآورده کند و متحول شود.اکنون وقتی به این زبان نگریسته می شود این زبان نه زبان علم و تکنولوژی است و نه زبان هنر و عرفان است و نه هم زبان تفسیر متون دینی است. گرچه برای زبان فارسی نیز تنگنا هایی زیاد وجود دارد اما این زبان به کمک برخی نهاد های ادبی تحول پذیرفته و حداقل بخشی از نیازمندی ها را بر طرف کرده است. همین که کتب و مقالات مهم فلسفی از سایر زبان ترجمه می شود،در دسترس گویندگان این زبان قرار می گیرد به معنای آنست که این زبان گسترش پیدا کرده و توانسته حد اقلی از نیازمندی های روز گار خودرا برآورده سازد؛اماگویندگان زبان پشتو چون توان بازآفرینی واژگان پشتو را نداشته اند و از طرف دیگر می خواهند زبان پشتو باقی بماند تنها راه ممکن ماندن را مخالفت با زبان رقیب می دانند و تصور می برند در صورت از صحنه بیرون کردن زبان فارسی می تواند عمر این زبان را طولانی کند.
برای این که منظور و نیت های درونی خود را موجه جلوه دهند می کوشند مخالفت ها را بار سیاسی دهند و به نام وحدت ملی و غیره مخالفت خود را صورت بندی کنند.
نکته دومی که مطرح می شود آنست که علی رغم صراحتی که در قانون اساسی کشور آمده است که زبان فارسی را به رسمیت شناخته،چرا برخی با زبان فارسی مخالفت می کنند و از آمدن واژگان فارسی در گفتمان های روز مره بیم دارند؟ پاسخی که تا هنوز نسبت به این پرسش مطرح شده متفاوت بوده است.اما برخی را گمان برآنست که مخالفت ها بیش از آن که از روی آگاهی و فهم باشد، ناشی از یک سوی فهم است. سوی تفاهم ناشی از پیش فرض های نادرستی است که درذهن برخی نمایندگان وجود دارد. سوی فهم از این جا ناشی می شود که برخی زبان فارسی را زبان ایستا و غیر پویا می دانند و داوری که نسبت به زبان فارسی می کنند داوری چهل و یا پنجاه سال گذشته است. ممکن است بسیاری از واژگانی که سالها قبل در زبان فارسی مرسوم و مروج نبوده است اکنون وارد این زبان شده و مورد استفاده قرار می گیرد،ا این واژه ها برای بسیاری از هموطنان پشتون تبار قابل درک نیست. در حالی که نه این واژه ها بیگانه است و نه هم و درآوردن این ها توطیه و دسیسه ای درکار بوده است.این پیش فرض نای صواب سبب شده است که برخی این واژگان را بیگانه بخدانند وبا آمدن آن در گفتمان ها روز مره تعصب بورزند. اما این هم وطنان ما در نیافته اند که اگر چنانچه برخی واژگان بیگانهئ همه باشند ،پالایش زبان فارسی از واژگان بیگانه یک مسئله درونی زبان است یعنی اندیشمندان، نوآوران ,شاعران ونویسندگان این زبان باید خود با ایجاد یک سازو کاری گردهم آیند واز نفوذ واژگان بیگانه جلو گیری کنند، نه این که با رنگ سیاسی به سراغ این واژگان بروند . پیش فرض نا صواب دیگر آنست که هنو افرادی خود را وارث بلا فصل تاریخ وحال وآینده می دانند وتصور می برند که این کشور تنها متعلق به آنها است وآنها فقط می توانند درباره همه چیز این کشور تصمیم گیری کنند.
با این پیش فرض ها، این معنا افاده می کند که هم وطنان پشتون ما با ذهنیت های گذشته در مجلس نمایندگان حضور یافته اند ،بر رغم این که دراین زمان زندگی می کنند، بر رغم این که در این کشور قانون اساسی تنظیم شده است ،بر رغم این که بیش ازیک دهه است که نهادهای مدنی وحقوق بشری دراین کشور فعالیت کرده و دارای دست آورد هایی شده است؛ اما این افراد هنوز درنیافته و به این نکته پی نبرده اند که زمان تغیر یافته و پارادایم های دیگری بوجود آمده است.این جماعت هنوز در گذشته زندگی می کنند، هنوز مدل های مطلوب زندگی برای این مردم گذشته است نه حال. هنوز به نظام ارباب رعیتی و برده داری می اندیشند.
از فیلسوفان زبان شنیده بودیم که انسان ها نه تنها با زبان حرف می زنند که با زبان فکر می کند ،با زبان خودشان را معرفی می کنند،توانمندی ها و ناتوانی های خود را با زبان عرضه می دارند. زبان ضعیف ،کم بنیه، آدم های کم خرد ،نادان و سبک سر را عرضه می دارد آنچه که به تجربه ثابت شده است آن عده از هم وطنان پشتون ما که سالها با زبان فارسی زیسته اند واژگان این زبان را از آن خود کرده اند، با این زبان انس و الفت برقرار کرده اند، گشوده تر، فرهیخته تر و متحمل تر هستند تا کسانی که از محدوده زبان پشتو پای بیرون ننهاده اند، محدودیت های زبان پشتو امکان تعامل را ستانده است. آنچه در مجلس نمایندگان خود را نشان می دهد این ناشکیبایی ها ناشی از عدم درک این مردم از مسایلی است که پیرامون این ها می گذرد.
آنچه در این موقعیت زمانی می توان گفت اینکه که زمان به عقب بر نمی گردد، نه نظام برده داری بوجود خواهد آمد و نه قانون اساسی افغانستان تغیر خواهد کرد؛ و نه قومی دارای حق ویژه خواهد بود.لذا لازمست هم وطنان ما چشم بگشایند منظر گاه خود را تغیر دهند.
مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcefp8zwjh8woi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما