تاریخ انتشار :دوشنبه ۱۴ میزان ۱۳۹۳ ساعت ۱۸:۵۸
کد مطلب : 99999
کتاب؛ یک مرد و یک موترسایکل؛ کرزی چگونه به قدرت رسید؟
یک مرد و یک موترسایکل: چگونه حامد کرزی به قدرت رسید" نوشته ی بتی دام، ژورنالست هالندی، روی چگونگی به قدرت رسیدن حامد کرزی در افغانستان و برخی واقعیت های دیگر تاریخ زمامداری وی متمرکز است.
به گزارش خبرگزاری آوا،خانم دام در گفتگو با صدای امریکا،روی دلیل نوشتن این کتاب و برخی موضوعات دیگر مرتبط به سیاست افغانستان صحبت کرد.
دام میگوید که دلیل انتخاب عنوان "یک مرد و یک موتر سایکل" این است که زمانیکه واقعه یازدهم سپتمبر سال دو هزار و یک صورت گرفت و ایالات متحده وارد افغانستان شد و به بمباران شهر ها آغاز کرد و اداره استخبارات مرکزی امریکا یا سی آی آ وارد میدان شد، آنها بدنبال رهبران افغان بودند تا علیه طالبان مبارزه کنند.
قبل از انکه نیرو های امریکا وارد قندهار گردند، حامد کرزی قبل از آنها به قندهار رفت و از اینکه در آنجا طالبان بودند، وی با موترسایکل تردد میکرد و لنگوته میپوشید و پول خود را نیز در بکس های مخصوص موتر سایکل پنهان میکرد. کرزی به همین شکل از سرحد کویته گذشته و داخل افغانستان شده بود.
دام، چندین بار شخصا به دیدن کرزی رفته و شخصیت وی را عالی ارزیابی میکند. این نویسنده میگوید که کرزی در ابتدا میکوشید به هر کس وقت بدهد و با آنها ملاقات کند و بداند که چی میگذرد. دام چند مصاحبه طولانی با کرزی داشت و از اینکه خودش منحیث یک خانم به جنوب افغانستان سفر کرده بود، مورد قدردانی کرزی قرار گرفت. دام، به ولایات ارزگان و قندهار سفر کرد و در انجا با اعضای خانواده و افراد قوم کرزی ملاقات کرد.
در حالیکه ختم معضله انتخابات باعث شد که اولین انتقال صلح آمیز قدرت در افغانستان صورت بگیرد، دام میگوید که در انتخابات سال دو هزار و نه واضح بود که کرزی در اقتدار باقی میماند و نه تنها کرزی بلکه شبکه یی از همراهانش که متشکل از والیان با نفوذ و پولدار نیز میگردید که از طریق فساد پول بدست آورده بودند در حالیکه نظریه بران بود که در انتخابات سال دو هزار و نه، تقلب گسترده صورت گرفته است.
دام می افزاید که در انتخابات سال دو هزار و چهارده، برخی از خارجی ها و افغان ها باز هم فکر میکردند که کرزی بار دیگر در قدرت ممکن باقی بماند و از قدرت دست نکشد ولی چنین نشد و حامد کرزی نخستین رئیس جمهوری گردید که قدرت را بشکل مسالمت امیز به رئیس جمهور بعدی واگذار کرد و این انتقال تاریخ ساز گردید.
نامه ملا محمد عمر به حامد کرزی
زمانیکه از دام در مورد کتابی بنام دشمن نادرست پرسیده شد که نویسنده ان، کارلاتا گال، در ان از ارسال نامه یی از جانب ملا محمد عمر، رهبر طالبان، در ماه دسمبر سال دو هزار و یک به حامد کرزی نوشته بود، بیان داشت که وی از این نامه خبر دارد.
دام، بیان داشت که شرح این نامه را در کتابش نوشته است. طبق نظریات دام، زمانیکه قندهار در ماه نومبر سقوط کرد و طالبان دانستند که زمان رژیم انها خاتمه یافته است، انها میکوشیدند تا راهی را برای تسلیم شدن به حکومت تازه به رهبری حامد کرزی بیابند.
 ملا برادر، ملا عبیدالله و طیب آغا نزد کرزی رفتند و اذعان کردند که وقت انها گذشته و زمان حکومت تازه است. کرزی در صحبت با طالبان فعال بود و میخواست با انها معامله کند و اجازه بدهد تا طالبان در قندهار یا دهراورد یا هر محلیکه بخواهند، بمانند و در حکومت شامل گردند.
دام میگوید برای کرزی، پشتونها در میان خود برادر بودند، کرزی انها را از قبل میشناخت و این نامه نیز از جانب ملا محمد عمر ارسال گردیده بود، ملا عمر خود تصمیم تسلیم شدن به کرزی را نداشت و او نامه را به کابینه خود داده بود تا انرا به کرزی بدهند. در ان زمان کرزی در شاولی کوت در شمال قندهار بود و همراه طالبان مذاکره میکرد و کابینه به حامد کرزی تسلیم شد.
دام اضافه میکند که این ختم داستان نبود، زمانیکه امریکای ها داخل افغانستان شدند، برای آنها، طالبان برادر نبودند، امریکایها فکر میکردند که طالبان در وقوع واقعه یازدهم سپتمبر دست دارند و آنها دشمن هستند، به همین دلیل معامله صلح به پیش نرفت و متوقف گردید.
دام در مورد مشی کرزی در برابر امریکایی های میگوید حامد کرزی در برابر امریکا ها مقاومت نکرد و نگفت که به او گوش بدهند و اجازه داد تا امریکایی ها علیه طالبان مبارزه کنند و او به کابل امد و رئیس جمهور حکومت گردید.
دام میگوید که به نظر وی حامد کرزی رئیس جمهور سابق افغانستان منطقه را هرگز ترک نخواهد گفت و گرچه برادارانش در امریکا زندگی میکنند و کرزی خود تحصیلات خود را در هند به پایان رسانیده است ولی او دوست دارد در افغانستان باقی بماند چرا که قلبش در آنجاست.
https://avapress.com/vdceoo8o.jh8ooi9bbj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

درین گونه كتب از نقش امریكا برای حمایت و هدایت طالبان و چگونگی ایجاد و هدف از ایجاد گروه های بنیاد گرا هرگز چیزی نمی گویند زیرا كه اجازه ندارند راز های پشت پرده امریكا را افشا كنند تا زمانیكه افراد مثل اسنودن داوطلبانه و قهرمانانه وارد میدان شوند و خیانت ها و جنایت های امریكا را به امریكایها و جهان اشكار بسازند . از طرف دیگر این گونه نویسندگان از حقایق خبر ندارند انچه را می نویسند كه خودشان در روزنامه ها خوانده اند یا مصاحبه كرده اند با دوكتورین سیاست های امریكا حق مصاحبه را ندارند لذا این نویسنده ها خبر ها و معلومات را از گزارش ها جمعاوری میكنند و انرا كتاب میسازند . نمی گویم كه مردم را گمراه میكنند بلكه با صراحت میگویم كه مردم را از گمراهی نجات نمی دهند