تاریخ انتشار :چهارشنبه ۱۴ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۱۲:۴۳
کد مطلب : 115082
رسانه ملی ایران بر فراز افق نگاه مهاجرین افغانستانی
حرکت جدید رسانه‌های ایرانی در نمایش چهره مهاجرین افغانستانی سرانجام به فراگیرترین رسانه این کشور، تلویزیون رسید و موج حمایت از این اقدام همچنان ادامه دارد.
به گزارش آوا، روز پنج‌شنبه هفته گذشته، برنامه‌ پربیننده «خندوانه» به مهاجرین افغانستانی اختصاص داشت و نگاه پیشرو و بدون محافظه‌کاری‌های معمول رامبد جوان و تیم سازنده «خندوانه» به مساله مهاجرین، اتفاق بی‌سابقه‌ای در تاریخ پرداخت رسانه‌ای افغانستانی‌ها بود.

پیش از این نیز پخش برنامه«زندگی مون یه قصه نبود»، «ماه عسل»، قطع پخش نیمه‌کاره برنامه زننده «چارخونه» و همچنین نمایش چندین و چند مستند قابل‌توجه از وضعیت زندگی مهاجرین افغانستانی در ایران، نشان داده بود که رادیو و تلویزیون ایران  راهی جدید آغاز کرده است.

دو روز پیش ۳۵ تشکل دانشجویی و فرهنگی ایرانی با صدور بیانیه‌ای اعلام کردند که از این مسیر جدید که آن را بازگشت رسانه به مسیر انقلابی و انسانی‌اش خوانده بودند به شدت حمایت می‌کنند و این راهی برای شروع عدالت رسانه‌ای در ایران است.

امروز صبح اما ۶۵ تشکل افغانستانی با صدور نامه‌ای به رئیس رادیو و تلویزیون ایران؛ محمد سرافراز، تشکر و قدردانی خود را بابت این رویکرد جدید اعلام کرده‌اند.

اتفاق رخ داده است و هر چه‌قدر که موانع پافشاری بیشتری داشته باشند، انگیزه آرمانی تغییردهندگان وضعیت قبل بیشتر خواهد شد.

متن این نامه به این شرح است:

به نام خدا

حضور جناب آقای دکتر محمد سرافراز رئیس محترم و فرهیخته‌ی صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران، با عرض سلام و آرزوی توفیق.

این تقدیر نامهٔ جمعی از مهاجرین افغانستانی مقیم ایران است، به خاطر اقدامات فرهنگی، انسانی و اسلامی شما و همکاران محترمتان در رسانه‌ی ملی، با برنامه‌هایی ویژه مهاجران افغانستان. این برنامه‌‌ها نور امید و هم‌دلی را در دل‌های این مردمی که سال‌ها در رسانه‌های کشور دیده نشدند، جمع کرده است. استمرار این جریان خجسته می‌تواند فصل تازه‌ای را در مناسبات دو ملت همدل، هم‌دین و هم‌زبان ایران و افغانستان نوید دهد.

حقیقت این است که دو ملت بزرگ ایران و افغانستان در تاریخ معاصرشان به طور همزمان، دست به کار شگرفی زدند؛ در گام نخست بساط دیرپای نظام‌های ناعادلانه‌ی شاهنشاهی را در هم پیچیدند و در قدم بعدی به سلطه‌ی دو ابرقدرت بلامنازع زمان، یعنی امریکا و شوروی «نه» گفتند. البته این «نه گفتن» با تاوان‌های بزرگی چون جنگ و آوارگی همراه بود. اما بهای آزادی و آزادگی را باید پرداخت و از این جهت هیچ‌کدام‌مان پشیمان نیستیم.

اما باید اعتراف کنیم که تنها شکست سخت‌افزاری استبداد و استعمار کافی نبوده و نیست. شایسته بود که همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی، فرهنگیان و فرهیختگان دو کشور، سنت‌های فکریِ بر جای مانده از نظام‌های استبدادی و استعماری را نیز درهم می‌شکستند، از جمله کلیشه‌ی دو‌گانگی، بیگانگی و بدبینی را که حاصل تاریخ‌نگاری‌های ناسیونالیستی بوده است. تاریخی که در بستر آن ایران بزرگ و خراسان باشکوه، تکه تکه شد و زبان غنی و زیبای پارسی دری، در سه کشور با سه نام، رودرروی هم قرار گرفت و جنگ و جدال پوچ بر سر مفاخر مشترک، نقل محافل فرهنگیان گردید.

موج مهاجرت‌ اجباری افغانستانی‌ها به ایران و فشارهای اقتصادی ناشی از تحریم و جنگ تحمیلی نیز به گسترش این ذهنیت‌های منفی دامن زد. کم کم بدبینی‌ها در شکل نیش و کنایه‌های زبانی نمود یافت و طعنه‌‌های زبانی منجر به ایجاد عقده‌هایی شد که گاه گاه در شکل اعمالی قانون‌گریزانه تبارز پیدا کرد. خلاصه اینکه مجال نیافتیم یا بهتر است بگوییم مجال ندادند تا به جنگ این سنت‌های پوسیده فکری برویم.

به هر جهت جریانی شکل گرفته و عارضه‌ای گسترش یافته بود که هرچه زمان می‌گذشت ابعاد گسترده‌تری می‌یافت، به طوری که هم جانِ آگاهان و دردمندان دو کشور را سخت می‌آزرد و هم به اغراض دشمنان و مقاصد تفرقه‌افکانه‌شان آنان کمک می‌کرد.

واقعیت این است که برای مهاجران حق‌شناس افغانستانی سنگین است که هر از چندگاهی عده‌ای با نام و بهانهٔ مهاجرین و استفاده از هرج و مرج معمول این کشور در کابل و شهرهای دیگر، روبروی سفارت جمهوری اسلامی تجمع کنند و با شعارهای هرزه و اعمالی افراطی و غیر مدنی، اعتراضاتی دور از شاًن مردم افغانستان برپا کنند.

باید کار فرهنگی جدی و بلندمدتی آغاز می‌شد تا از حجم این بیگانگی‌ها کاسته شود و ترس ناشی از ناشناختگی کاهش یابد. باید رسانه‌ها و خطبای منابر و مساجد در اصلاح این نگرش ‌می‌کوشیدند. و اکنون نیز باید برای درمان این عارضه و بهبودی این زخم، دارو و درمانی تدارک شود و آن چیزی نیست جز یک جریان فکری و فرهنگی و تبلیغاتی مثبت، همان کاری که شما مدتی است در سازمان مهم و تأثیرگذارتان آغاز کرده‌اید.کاش زمانى برسد که این همدلى و همزبانى که منشأ و خاستگاه آن رسانه ملى بوده است در بقیه ارگانها و نهادهاى دولتى و کشورى نیز فراگیر شود.

پخش مستند‌های چشم‌گیر دربارهٔ زندگی مهاجرین درایران، و در اخیر تولید و پخش دو برنامهٔ پر بینندهٔ «ماه عسل» و «خندوانه» با رویکردی انسانی و آرمانی با حضور چند مهاجر افغانستانی، موجی از شعف و امید را در دل مهاجرین و دوستداران آرمان‌های نظام پدید آورد. 

بدانیدکه آگاهان و دلسوزان دو کشور همراه شماست و در ادامه این مسیر یاری تان خواهند کرد و دعای خلق بسیاری همراه تان خواهد بود.

منبع : تسنیم
https://avapress.com/vdcevn8zwjh8z7i.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما