تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۲ اسد ۱۳۹۵ ساعت ۰۰:۰۷
کد مطلب : 129186
انفجارهای پی‌هم  و وعده های سر خرمن!

سه انفجار در یک ماه شهر کابل را لرزاند، تلفات و خسارات سنگینی را به همراه داشته است.

انفجار شب گذشته مهمان خانه خارجی ها را هدف قرار داد، هنوز تعداد کشته ها و زخمی ها به صورت دقیق مشخص نیست، اما آنچه در این گونه انفجارها مهم است نفس انفجار است که بدون کم ترین وقفه ادامه پیدا کرده و فضای شهر را ملتهب و نا آرام ساخته و بی باوری به کارکرد حکومت را افزایش داده است.

با تشدید انفجارهای متوالی پرسش های گذشته هم چنان تکرار می شود که چرا امریکایی ها بعد از این همه رجزخوانی ها، گفته های خود را به منصه عمل نمی رسانند و وعده های خود را عملی نمی کنند. از یک زاویه دیگر اگر نگریسته شود، انفجارها وقتی صورت گرفته که از تهدیدهای امریکایی دیری نمی گذرد.

برخی مقام های امریکایی گفته بودند که امریکا در مبارزه با تروریسم از کسی اجازه نمی گیرد این نظر وقتی ابراز شده بود که حکومت پاکستان با عملکرد نظامی امریکایی ها در جغرافیای آن کشور سخت مخالفت کرده بودند. هم چنان برخی سناتورهای جمهوری خواه کنگره امریکا، پاکستان را متهم کردند که پاکستان در مبارزه علیه تروریسم جدی عملی نمی کند و تروریستانی که در افغانستان دست به تخریب و انفجار می زنند از پاکستان وارد افغانستان می شوند.

این همه گفته های رنگارنگ بیانگر یک واقعیت انکار ناپذیر است این که مقام های سیاسی و نظامی امریکا از تمام فعالیت های گروه های شورشی علیه افغانستان که در خاک پاکستان به فعالیت های تخریبی مشغول هستند آگاهی دارند و می دانند که اگر پاکستان جدی تر عمل کند کاهش خشونت را در افغانستان به همراه خواهد آورد. هم چنان امریکایی ها در تازه ترین اقدام خود نیروهای هوایی خود را بار دیگر در افغانستان مستتقر کرده و خواهان همکاری نزدیک نیروهای امریکایی و افغانستانی شده اند. اگر آنچه گفته می شود نیمی از آن عملی شود بی تردید دامنه خشونت ها کاهش خواهد یافت.

پرسشی که هم چنان ذهن و ضمیر تحلیل گران را می آزارد آنست که چرا مقام های امریکایی به چیزی که باورمند هستند عمل نمی کنند؟ این بی توجهی نه تنها امنیت و ثبات افغانستان را کم اهمیت و بی ارزش جلوه می دهد که حتا جان خارجی ها از جمله امریکایی ها را با خطرات جدی مواجه می سازد.

انفجار یک شنبه شب گذشته هم دقیقا خواسته است احساسات امریکایی ها را تحریک کند و نقطه ای را مورد هدف قرار داد که حمله کنندگان را بیشتر مورد توجه قرار دهد و بازتاب وسیعی در رسانه های گروهی جهان به وجود آورد.

با توجه به گفته های امریکایی ها و عملی که از امریکایی ها سر زده و می زند، اگر باورمندی به توهم توطئه نیز وجود نداشته باشد و تحلیل گری بخواهد به صورت شفاف و با توجه به واقعیت های سیاسی و داده های اطلاعاتی رخدادهای افغانستان را مورد تجزیه، تحلیل و بررسی قرار دهد، بی گمان به این نتیجه می رسد که مهار رخدادهای تروریستی در افغانستان یا از عهده نیروهای امریکایی در افغانستان بر می آید و امریکایی ها با تعلل جلو حمله های انتحاری را نمی گیرند یا آن که مجموع گفته های آنها بلوف سیاسی بیشتر نیست؟

با توجه به عملکرد نیروهای امریکایی در شکار تروریستان، مردم و بسیاری از اصحاب رسانه های گروهی بدین باور اند که امریکایی ها اگر بخواهند می توانند از ورود تروریستان در خاک افغانستان جلوگیری کنند وهم چنان با فشارهای سیاسی می توانند پاکستان را تحت فشار قرار دهند تا از مداخله بیشتر جلوگیری صورت گیرد.

به هر حال دیدن وضعیت کنونی این گمان را بیش از گذشته تقویت می کند که امریکایی ها بررغم تحمل تلفات در افغانستان هنوز تصمیم جدی اتخاذ نکرده اند که در رابطه با پاکستان چگونه عمل کنند که تا از ادامه دخالت های آن کشور جلوگیری صورت گیرد. در حالی که مردم افغانستان و کثیری از تحلیلگران باور دارند همان گونه که امریکایی ها ملا منصور را در مرز میان پاکستان و ایران مورد حمله قرار داد و نشان داد که بر فعالیت های طالبان اشراف اطلاعاتی دارند و اگر بخواهند می توانند در هر نقطه پاکستان آنها را هدف قرار دهند، اگر همان شیوه را نسبت به سایر رهبران طالبان به کار بندند، بی تردید نتایج و تأثیر مثبت به دست خواهد آمد و ناامنی ها کاهش خواهد یافت.

مولف : سید مظفر دره صوفی
https://avapress.com/vdcevo8zpjh8wzi.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما