نگاه یکجانبه، تفکیک نکردن قشرهای مختلف مهاجرین افغان و ندیدن علما، دانشمندان، اهالی فرهنگ و نخبگان اتفاق جدیدی نیست. این بار یک محدودیت شغلی برای مهاجرین. لیستی که شغلهای فرهنگیای در آن اساسا وجود ندارد.
به گزارش خبرگزاری آوا، در چند روز اخیر در شبکههای اجتماعی؛ تصویری دست به دست میچرخد و واکنشهایی اعتراضآمیزی به بار آورده است. این تصویر لیستی از مشاغلی است که ظاهرا مهاجرین افغانستانی یا به قول طراحان این متن "اتباع افغانی"؛ از این به بعد فقط در این مشاغل مجاز به کار هستند. عنوان بالای صفحه نشان میدهد که این بخشنامه مربوط به سال ۱۳۹۱ است، اما آن طور که واکنشهای مهاجرین افغانستانی نشان میدهد این قانون تا امروز نیز همچنان وجود دارد.
این مشاغل در چهارگروه "کورهپزخانه"، "کارهای ساختمانی"،"کارگاههای کشاورزی" و "سایر مشاغل" که شامل شغلهایی از قیبل تولید کود شیمیایی، سوزاندن زباله و... است دستهبندی شده است.این زخم اکنون سرباز کردهای است که گفتگو درباره آن حالا دیگر ضروری به نظر میرسد. کمی درموردش حرف بزنیم که همین حرف زدن فعلا بهترین دستاوردمان است.
۱) نگاه بیملاحظه به مسئله حضور مهاجرین افغانستانی در داخل ایران، چیز جدیدی نیست، اما این نگاه زمانی که به قانونگذاری میرسد تبدیل به بحران میشود. واضح است که دلیل چنین بخشنامهای کنترل پرکردن فرصتهای شغلی توسط مهاجرین افغانستانی است. اما این کار به قیمت یک نگاه غیراخلاقی به مهاجرین تمام شده است، محدود کردن انتخاب آنها برای زندگی در ایران، البته همانهایی که به صورت قانونی و بعد از طی کردن مراحل مختلف، مجوزهای مربوط به اجازه اقامت در ایران را گرفتهاند با بهرهگیری از قانونگذاری خاص، در افکار عمومی اتفاق شایستهای تلقی نمیشود.
علاوه بر اینکه این بخشنامه بخش بزرگی از مهاجرین که اصولاً، جنسشان فرهنگی است و سروکارشان با عالم دین و فرهنگ و هنر را عملاً نادیده گرفته است. واضح است که صادرکنندگان این بخشنامه، به شدت اسیر فضای رسانهها در مورد مهاجرین افغانستانی بودهاند و خبر نداشتهاند که بخش بزرگی از مهاجرین که به صورت قانونی در این کشور زندگی میکنند و طبق قوانین همین کشور اجازه اقامت در کشور دارند، علمای دینی، متخصصان علمی، نخبگان فرهنگی، شاعران، نویسندگان، فلمسازان، انتشاراتیها و... هستند که طبیعتاً اگر خودشان هم بخواهند نمیتوانند یکی از این مشاغل را بپذیرند.
نخبگان و فرهنگیان مهاجر افغانستانی به راحتی دوباره نادیده گرفته شدهاند و این ماجرای عجیبی نیست. بهنظر میرسد در اکثر سیاستگذاریهای مربوط به مهاجرین این قشر از آدمها ندیده گرفته شدهاند و کسی آنها را ندیده است. این لیستی از مهاجرین افغانستانی است که هم اکنون در ایران هستند و کار و بارشان فرهنگی است.
باید یادآور شویم که نیت درونی این حرفها کوچک انگاشتن صاحبان مشاغل گفته شده در این بخشنامه نیست که بحث، بحث ساده تفاوت آدمهاست و تناسب جایگاههای شغلی با پیشینه ذهنی، تحصیلی و تخصصی آدمها. چیزی که در این بخش نامه به دلیل تأثیرپذیری از همان نگاه رسانهای به نظر میرسد، دیده نشده است.
همه اینها را هم کنار بگذاریم، چه کنیم با درد همیشگی از دست دادن روز به روز فرصت بزرگ مهاجرین. این چیز عجیبی نیست، این عرف معقول و معمول همه کشورهای مهاجرپذیر دنیاست که نهایت دقتشان را میکنند، همه شرایط را هر روز سختتر و سختتر میکنند تا قشر نخبهتر، باسوادتر و متخصصتری را انتخاب کنند تا از سود فعالیتهای نیروی متخصص خارجی در کشورشان نهایت فایده را ببرند. اما این بخشنامه عملاً میگوید فقط کسانی که توانایی شغلیشان (در عین احترام به صاحبان این مشاغل) این حرفههای بدون تخصص و بدون توانایی خاص است در کشور بمانند و نخبگان، علمای مذهبی برجسته، استادان دانشگاه، سرمایهداران، شاعران، نویسندگان، ادیبان و... هر چه زودتر کشور را ترک کنند.