تاریخ انتشار :جمعه ۳۰ اسد ۱۳۹۴ ساعت ۱۳:۵۵
کد مطلب : 115561
تجلیل از 28 اسد در واقع تجلیل از یک گفتمان استقلال خواهی است، نه استقلالی که موجود باشد
استقلال به این معنی نیست که هر کشوری مستقل است، لزوماً در تمام عرصه ها توانسته است از آب و خاک خود دفاع بکند، چه بسا کشورهایی در دنیا بوده اند که در عین استقلال در جنگ ها شکست خورده اند.
باید مشخص ساخت که واقعا در عصری که ما زندگی می کنیم، مجبور هستیم آنچه که ضرورت های زمانه ما است و محیط بین الملل و روابط بین الملل اقتضا می کند، لزوماً باید بپذبریم؟ یانه، اگر این موضوع روشن شد، آنگاه خواهیم دانست که حد و مرز استقلال در عصر حاضر چیست و آنچه به منظور استرداد استقلال افغانستان امضا شد، چه بود و ما در کجا هستیم.

داکتر سیدآقا موسوی نژاد؛ استاد دانشگاه و کارشناس مسایل افغانستان، در نشست علمی تخصصی "۲۸ اسد؛ پیام آور شادی و ارمغان خاکستری" که از سوی مرکز فعالیت های فرهنگی اجتماعی تبیان در کابل برگزار شده بود گفت: "معنی استقلال این است که یک کشور آزادی داشته باشد در برابر مداخله سایر کشورها، چه مفهوم سنتی موضوع باشد و یا مفهوم مدرن آن."

در این مراسم که با حضور علما، فرهنگیان، دانشجویان و اساتید دانشگاه برگزار شد، آقای موسوی نژاد گفت: اگریک کشوری نتواند در مقابل دخالتهای دیگران از حاکمیت، منافع و مردم خود دفاع کند، نمی توان خوشبین بود که حاکمیت ملی وجود دارد و می شود از حقوق شهروندان و از حیثیت ملی خود درسطح بین الملل دفاع کرد.

به عقیده این استاد دانشگاه، استقلال به این معنی نیست که هر کشوری مستقل است، لزوماً در تمام عرصه ها توانسته است از آب و خاک خود دفاع بکند، چه بسا کشورهایی در دنیا بوده اند که در عین استقلال در جنگ ها شکست خورده اند.

موسوی نژاد، درادامه سخنان خود گفت: استقلال چند بعد دارد، استقلال سیاسی، اقتصادی، نظامی و امنیتی و نهایتاً استقلال فرهنگی. اگر کشوری بخواهد ادعای استقلال کند، باید در این ابعاد استقلال داشته باشد.

او گفت: استقلال سیاسی به این معنی است که یک حاکمیت بتواند از منافع ملی خود
با هر مبانی که تعریف می کند در عرصه سیاسی و روابط بین الملل دفاع کند. استقلال اقتصادی هم ساده ترین مفهومش این است که یک کشور دخل و خرجش با هم بسازد به این معنی که سرمایه اگر از کشور به هر دلیلی خارج می شود، بتواند معادل آنرا دوباره وارد کشورکند.

به گفته او، درعرصه امنیتی اگر مفهوم ایده آلش را در نظر بگیریم این است که یک کشور در تمام ابعاد امنیتی از تولید تسلیحات وخودکفایی تسلیحاتی تا تامین امنیت و آموزش نیروهای امنیتی به خود متکی باشد، با همین نیرو و امکانات امنیت کشور خود را تامین کند. در حوزه استقلال فرهنگی نیز کشوری مستقل است که با توجه به باورها و اعتقادات و ارزشهای خود زندگی بکند، چه درعرصه کلان حکومت داری و چه در عرصه  هنجارهای اجتماعی.

این تحلیلگر مسایل اجتماعی همچنان گفت: کشوری که بخواهد مستقل باشد، باید با فرهنگ بومی خود زندگی کند. رتق و فتق امور و برنامه سازی های فرهنگی، حرکت های آموزشی و آنچه مربوط به زیربنای فرهنگی می شود؛ زندگی مردم بر آن اساس، سامان یابد که این معنی استقلال فرهنگی است.

به گفته وی، اگر کشوری نتواند دراین ابعاد استقلال داشته باشد، هم نمی شود گفت این کشور مستقل نیست، زیرا می تواند با حداقل داشته های خود از منافع و از حقوق و مرزهای کشور دفاع کند که به یک معنی این هم کشوری مستقل است.

اما به گفته موسوی نژاد، اگر بگوییم یک کشور هیچ وابستگی به کشور دیگر نداشته باشد، امکان پذیر نیست. در شرایط فعلی که جهانی شدن مطرح است، میثاق های متعدد بین المللی وجود دارد از جمله میثاق حقوق بشر و صدها میثاق دیگر. سوال اینجاست که آیا پذیرش این میثاق ها برای ما الزامی است و ما مجبورهستیم آنرا قبول کنیم؟ به طور مثال آیا نظام اقتصادی که در دنیای امروز حاکم است، با در نظر داشت قانون اساسی افغانستان که ما به اقتصاد بازار آزاد غرب پیوستیم، این درست است یا نه؟

به گفته این استاد دانشگاه، با تمام این وجود آیا در دنیایی که هزاران مشکل اقتصادی وابسته به جهانی شدن وجود دارد، می توان مستقل زندگی کرد؟ اگر نمی توان زندگی کرد، تعریف استقلال چه خواهد شد؟

به باور موسوی نژاد، علیرغم همه الزامات بین المللی که وجود دارد، اگر کشوری در ابعاد مختلف، ظرفیت و توانمندی حفظ استقلال به معنی حفظ منافع خود را داشته باشد، مثلاً در عرصه اقتصاد توامندی این را داشته باشد که اگر روزی این میثاق و الزامات تجاری دنیا بخواهد که بر خلاف منافع ملی آن کشور حرکت کند، آنرا نپذیرد. قطعاً
چنین کشوری مستقل خواهد بود.

وی تأکید کرد که بین دو مورد باید تفاوت قایل شد فرض اینکه ما تعامل داشته باشیم و یا هضم شویم و تمام اهداف آنان را بپذیریم، به نظر می رسد که در این زمینه باید تفکیک قائل شد. در دنیای امروز تعاملاتی وجود دارد، هر کشوری که رایحه ای از استقلال دارد، ده ها میثاق و قرارداد را با کشورهای دیگر امضا کرده است، به طور مثال پولیس اینترپل یک مسئله جهانی است و همه کشورهای جهان عضو آن است و در تامین امنیت خود در رابطه به استرداد مجرمین و مواد مخدر و امثال آن از این ظرفیت استفاده می کنند. بنابراین باید میان تعامل و پذیرش سیاست های دیگران تفاوت قایل شد. می توان تعامل کرد و اما تحمل و پذیرش سیاست دیگران می تواند مضر به استقلال کشور باشد.

او گفت: امروز بر اساس مبانی فکری و دینی کشور افغانستان، که در قانون اساسی نیز آمده است: هیچ قانونی نمیتواند بر خلاف اسلام باشد و از سویی هم در ماده های دیگر این قانون آمده است که ما به میثاق های بین المللی احترام می گذاریم، این معنی تعامل است. علاوه بر آن در بسیاری از مجازات های اسلامی، قانون حقوق بشر رسماً آنرا مخالف کرامت انسانی میداند و درعین حال کشورهایی وجود دارند که این میثاق را به عنوان یک سند مشروط پذیرفته است. به این معنی که سندها قابل قبول است تا جای که با منافع ملی کشورشان در تضاد نباشد. آنجایی که استقلال کشورها ظهور و بروز پیدا می کند، پای بند به میثاق های بین المللی به صورت مشروط هستند تا جایی این سندها کاربرد دارد که با منافع ملی آنان در تضاد نباشد. این در حقیقت همان ظرفیت یک کشور است در داشتن استقلال، که میثاق های متضاد با منافع و ارزشهای بومی را رد می کند.

به باور وی، امروزه در جهان، زندگی بدون تعامل امکان پذیر نیست. اما این تعامل به معنی پذیرفتن سیاست دیگران و خاضع شدن در برابر طرح های آنان نیست.

این تحلیلگر فرهنگی گفت: اگر ما امروز از ۲۸ اسد تجلیل می کنیم، صرفاً به خاطر این که واژه استقلال در ادبیات سیاسی کشور وارد  و تبدیل
به یک گفتمان شده که تا امروز زنده و پویا است که بعد از گذشت سالها، همین مردم در برابر روسها به منظور استقلال خواهی ایستاد می شوند و یک صفحه بزرگ و برجسته را در تاریخ بشر ثبت می کنند.

موسوی نژاد تصریح کرد: تجلیل از ۲۸ اسد در حقیت ورود این واژه و گفتمان در ادبیات سیاسی کشور است، آن روز با امضا شدن سند استرداد استقلال افغانستان، مردم افغانستان مستقل شدند، اما با استقلال به معنی واقعی آن تا امروز مشکل داریم، درست است که واژه استقلال به عنوان یک منش فطری انسان ها است، و براساس آموزه های دینی نیز انسان مستقل آفریده شده است. اما تجلیل از ۲۸ اسد در واقع تجلیل از یک گفتمان استقلال خواهی است، نه استقلالی که موجود شده باشد.

او گفت: اگرما واقعاً مستقل شده بودیم دیگر نباید با اشغال روسها مواجه می شدیم و اگر استقلال اتفاق افتاده بود امرورز ما با این وضعیت مواجه نمی بودیم که کشورهای خارجی بتوانند با هزاران اهرم های فشار خواسته های خود را در این کشور تحمیل کند.

به عقیده این کارشناس سیاسی، ما از۲۸ اسد به عنوان روز استرداد استقلال افغانستان به معنی واقعی کلمه تجلیل نمی کنیم، صرفاً به خاطر اینکه یک گفتمان در ادبیات سیاسی افغانستان وارد شده است و مبارزان دلیر درسومین جنگ افغان انگلیس توانستند اراده خود را به استعمار پیر تحمیل بکنند و آنان را مجبور کنند که تا بپذیرند که عصر اشغال افغانستان گذشته است.

وی تأکید کرد، یکی از ابعاد استقلال، استقلال فرهنگی است. اما از روزی که این سند امضا شد، استراتیژی و فرهنگ غربی درکشورما استارت خورد و کشف حجاب رسماً صبغه قانونی به خود گرفت.

به گفته او کشوری مستقل است که در عرصه فرهنگی، سیاسی و اقتصادی و همچنین امنیتی و نظامی در همه موارد مستقل باشد.

اما با وجود امضای سند استرداد استقلال، بلافاصله لیبرالیزه کردن افغانستان استارت می خورد، اگرچه شاه امان الله خان در روز های پس ازاستقلال افغانستان تاکید برآموزش و پرورش و تقویت نهادهای آموزشی کشور کرد، اما این توسعه معارف با فرهنگ  و ارزشهای بومی مردم سازگار نبود.







https://avapress.com/vdcg3n9qqak9qn4.rpra.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما