تاریخ انتشار :چهارشنبه ۵ قوس ۱۳۹۳ ساعت ۱۲:۰۲
کد مطلب : 102872
بررسی روزنامه های صبح کابل؛چهار شنبه ۵ قوس

سارك؛ فرصتى ديگر براى ارتقاى همكارى هاى منطقه اى، سخنرانی رییس جمهور در نپال، بازنگری عضویت افغانستان در سازمان سارک، خروج آخرين نظاميان انگليس از افغانستان، افغانستان و ضرورت همگرایی های منطقه ای و بین المللی و پشت پرده انتحارها و افزایش ناامنی درکشوراز مهمنرین عناوین روزنامه های صبح امروز کابل می باشند.
روزنامه انصاف در شماره امروز خود به سخنرانی رییس جمهور در نپال اشاره کرده که گفته است،ما در یک موقعیتی قرار داریم که می توانیم چای صبح را در دهلی، غذای چاشت را در لاهور و نان شب را در کابل صرف نمائیم و در روز بعدی آن در دوشنبه و یا تاشکند باشیم.
 محمد اشرف غنی رئیس جمهوری اسلامی افغانستان در اولین روز سفرش به نیپال بعد از ظهرروز گذشته در دومین مجمع بین المللی گروه نشراتی اندیا تودی به عنوان سخنران خاص در شهر کتماندو پایتخت نیپال، شرکت کرد.
رئیس جمهور در این سخنرانی، در مورد عقب ماندگی و علل آن در جهان بخصوص در جنوب آسیا صحبت کرد و عقب ماندگی را یک حالتی از فقر و نابرابری دانست و گفت که این حالت قابل حل می باشد.
وی افغانستان را یک کشور عقب مانده خواند که ۳۶ در صد مردم آن در زیر خط فقر زندگی می کنند و این عقب ماندگی یک نوع خشونت است.
وی گفت که آسیای جنوبی هر روز با یک شکل از خشونت مواجه است.
رئیس جمهور کشور گفت که با وجود انکشاف قابل ملاحظه، منطقه ما هنوز هم مکان بدترین نوع فقر می باشد و این برای ما غیر قابل تحمل است. همچنان جنوب آسیا از نگاه یکپارچگی اقتصادی در سطح پائین قرار دارد.
رئیس جمهور گفت که ما در یک موقعیتی قرار داریم که می توانیم چای صبح را در دهلی، غذای چاشت را در لاهور و نان شب را در کابل صرف نمائیم و در روز بعدی آن در دوشنبه و یا تاشکند باشیم.
قرار است رئیس جمهور امروزدر هجدهمین اجلاس سران سازمان همکاری های جنوب آسیا (سارک) اشتراک نماید و در آنجا به ایراد سخنرانی بپردازد.
روزنامه انصاف در بخش یادداشت خوددر مطلبی تحت عنوان"سارك؛ فرصتى ديگر براى ارتقاى همكارى هاى منطقه اى"نوشت: افغانستان در سال ۲۰۰۵ به عنوان عضو ناظر اين سازمان پذيرفته شد و در سال ۲۰۰۷ درچهاردهمين اجلاس اين سازمان عضويت دايم سارك را گرفت.
كشورهاى عضو سارك تقريبا يك و نيم ميليارد جمعيت جهان را تشكيل مى دهند و حوزه تاثير سارك از هر سازمان منطقه اى ديگربيشتر است.
كشورهاى سريلانكا، پاكستان، نپال، مالديو، هند، بوتان، بنگلادش و افغانستان، اعضاى اين سازمان هستند.
اين سازمان اعلام كرده که ولايت باميان را به عنوان پایتخت فرهنگی خود در سال ۲۰۱۵ انتخاب خواهد كرد.
به دنبال سفرهاى اشرف غنى به عربستان سعودى، چين و پاكستان، اين چهارمين سفر منطقه اى رييس جمهور به حساب مى آيد.
ناظران مى گويند كه اين سفرها نشان مى دهد كه همكارى هاى منطقه اى در سياست خارجى دولت جديد افغانستان، از اهميت و جايگاه ويژه اى برخوردار است و به نظر مى رسد دولتمردان افغانستان اكنون به اين نتيجه رسيده اند كه غلبه بر مشكلات و بحران هاى دامنگير كشور، فقط از رهگذر همكارى هاى منطقه اى قابل حل و فصل است.
سارك از كشورهايى تشكيل شده است كه اكثر آنها پيشتر وضعيتى را كه اكنون افغانستان در آن قرار دارد از سر گذرانده اند؛ بنابراين، آقاى غنى با توجه به شناخت و مطالعه اى كه نسبت به الگوهاى پيشرفت اقتصادى، توسعه اجتماعى و بازسازى اين كشورها دارد، آنها را به مشاركت در بازسازى و نوسازى افغانستان فراخواهد خواند.
انتظارها در داخل كشور نيز از آقاى غنى اين است كه در اين سفر، با توجه به انتخاب باميان به عنوان پايتخت فرهنگى سازمان منطقه اى سارك در سال ۲۰۱۵ ، همكارى هاى اين كشورها به بازسازى اين ولايت امن را جلب كرده و با استفاده از فضاى امنى كه در باميان وجود دارد در اين فرصت بى نظير و استثنايى گام هاى مؤثرى در مسير توسعه و آبادانى اين ولايت محروم بردارد.
به اين ترتيب، سارك فرصت بى نظير ديگرى است كه براى دولت جديد افغانستان در راستاى توسعه همكارى ها با قدرت هاى اقتصادى نوظهور منطقه، پديد آمده و اكنون اين حكومت وحدت ملى است كه بايد نشان دهد چگونه مى خواهد از اين فرصت، بهره هاى لازم را ببرد.
در اين ميان، نبايد از ياد برد كه فضاى اجلاس سازمان سارك غالبا تحت تاثير جو رابطه هند و پاكستان دو قدرت اتمى رقيب در جنوب آسيا بوده است.امسال نيز كارشناسان مى گويند كه روابط دو كشورهند و پاكستان، همزمان با برگزارى اجلاس سالانه سارك، از قضا بسيار تيره و تنش آلود است و به همين دليل، پيش بينى مى شود دستاوردهاى اين اجلاس هم تحت الشعاع اين جو بحرانى، قرار گيرد.
در همين حال، اين فضاى تنش آلود، در مورد رابطه دو كشور با افغانستان، از اهميت بيشترى برخوردار است.
روزنامه ماندگار با درج مطلبی با عنوان "عضویت مان را در سازمان سارک بازنگری کنیم"نوشت: شماری از آگاهان و استادان دانشگاه می گویند که افغانستان اززمان عضویت خود در سازمان همکاریهای منطقه یی جنوب آسیا )سارک( تا این دم با وجود پرداخت پولهای هنگفت، دستآوردی نداشته است.
این آگاهان همچنان میگویند، تجربۀ هفت سالۀ حضور افغانستان در سارک نشان داده است که افغانستان در کوتاه مدت دستآورد قابل ملاحظه نداشته است.
این آگاهان همچنان باور دارند که سارک از زمان تأسیس تا حال، بنابر دلایل سیاسی سازمان موفقی نبوده است.
سید مهدی منادی استاد دانشگاه به روزنامۀ ماندگار می گوید: سارک یکی از پازلهای دیپلماسی افغانستان در منطقه است که افزایش منافع ملی در تعامل با آن، در دیپلماسی درازمدت یا اهداف میانمدت و بلندمدت امکانپذیر است.
آقای منادی تصریح میکند: در کوتاه مدت ما نیز میتوانیم با استفاده افزایش چانهزنی از طریق میکانیسمهای سارک در افغانستان دستآوردهایی داشته باشیم.
این استاد دانشگاه با بیان اینکه افغانستان از زمان عضویت درسازمان سارک تا امروز رهآوردی قابل توجهی نداشته است، میگوید: ما نزدیک به یک میلیون دالر به سازمان سارک سالانه پرداخت میکنیم؛ در کنار آن، نزدیک به نیم میلیون دالر به دانشگاه آسیای جنوبی پرداخت میکنیم که تنها ۲۴ دانشجو در این مرکز داریم و از طرف دیگر، ما پانزده میلیون دالر به صندوق توسعه یی سارک) SDF ( پرداخت میکنیم که تنها چند پروژۀ آن درافغانستان تطبیق میشود. »
در این حال، هارون میر آگاه روابط بین الملل میگوید: کار سازمان سارک تا حال موثر نبوده است. این سازمان با یک سلسله چالشهای سیاسی درگیر است. روابط میان دهلی جدید و اسلام آباد، روی تصامیم این سازمان سایه افگنده است.
آقای میر میافزاید: کشورهای آسیای جنوبی، از جملۀ کشورهای هستند که روابط اقتصادیشان کمترین رقم را نشان میدهد و کشورهای عضو سارک بیشتر در خارج از این منطقه، مصروف سرمایه گذاری بوده اند.
آقای میر تأکید میکند که تلاش دولت وحدت ملی در نشست سارک باید این باشد تا روابط بازرگانی بهتری را در منطقه به وجود آورد. »همچنان، اکرام اندیشمند نویسنده و پژوهشگر میگوید: چون سازمان سارک یک سازمان منطقه یی است، افغانستان به عنوان کشوری که در عرصه های مختلف نیازمند کمکهای کشورهای منطقه است، این سازمان میتواند توجه کشورها را برای همکاری به افغانستان جلب کند.
این پژوهشگر تأکید می کند: اگر دولت وحدت ملی اعتماد مردم را در داخل کشور جلب کرده نتواند، در این صورت، سازمان و کشورهای بیرونی بالای دولت وحدت ملی اعتماد نخواهند کرد.
سارک اتحادیه یی است متشکل از هفت کشور جنوب آسیا که افغانستان در سال ۲۰۰۷ عضویت دایمی این سازمان را به دست آورد.
روزنامه سخن جدید دیگر روزنامه صبح کابل در مطلبی از خروج آخرين نظاميان انگليس از افغانستان خبر داده و نوشته است که روز گذشته آخرين بخش از نظاميان رزمي انگليس ازولايت جنوبي قندهار طي مراسمي افغانستان را ترک کردند.
این روزنامه تصریح کرد: آخرين نظاميان رزمي انگليسي در حالي افغانستان را ترک مي‎کنند که ناامني‎ها در کشور به طور چشم‎گيري افزايش يافته و افغانستان به بزرگ‎ترين توليد کننده مواد مخدر در جهان مبدل شده است.
نظاميان انگليسي پس از حضور ۱۳ ساله در افغانستان که هدف آن جنگ عليه تروريزم و مبارزه عليه مواد مخدر خوانده شده بود افغانستان را در حالي ترک کردند که کشت مواد مخدر در مناطق تحت ماموريت نظاميان انگليسي افزايش بي سابقه يافته و ناامني و تروريزم همچنان به عنوان چالش جدي در افغانستان مطرح است.
نظاميان انگليسي سال ۲۰۰۱ پس از حضور در افغانستان بيشتر در ولايت جنوبي هلمند مستقر شدند. در مدت حضور اين نظاميان در ولايت هلمند، توليد مواد مخدر در اين ولايت ۴۶ درصد افزايش يافت.
براساس آمارها از سال ۲۰۰۱ تاکنون ۴۵۳ نظامي انگليس در افغانستان بر اثر انفجار بمب کنار جاده‎اي، حملات انتحاري و درگيري با مخالفان مسلح کشته و شماري از آنها زخمي شده اند.
روزنامه افغانستان در سرمقال امروز خود تحت عنوان " افغانستان و ضرورت همگرایی های منطقه ای و بین المللی" نوشت: در سیزده سال گذشته نشست های زیاد بین المللی و منطقه ای در مورد افغانستان برگزار شده است که نتایج آن علاوه بر حمایت های وسیع جهانی از افغانستان، فرصت های زیادی را در عرصه های امنیتی، اقتصادی و اجتماعی برای این کشور به وجود آورد.
متاسفانه اشکال در توسعه منابع بشری، فراهم نبودن زمینه ها و بسترهای لازم برای توسعه و فقدان یک استراتژی هماهنگ، موثر و همه جانبه در مورد نحوه مصرف کمک ها و اولویت بندی پروژه ها سبب گردید که از  فرصت های به وجود آمده به خوبی استفاده نشود و حجم قابل توجهی از کمک ها در گرداب فساد، بروکراسی و ناهماهنگی سیاست ها و برنامه های انکشافی از بین برود.
نویسنده در ادامه به فقر موجود در کشور اشاره کرده و خاطر نشان ساخته است: اکنون افغانستان پس از سیزده سال حضور وسیع جامعه جهانی، از فقر، بیکاری، نبود زیربناهای اقتصادی، کمبود منابع بشری و عدم کارآیی ادارات دولتی به شدت رنج می برد.
واقعیت های تلخ موجود همه را ناگزیر به اعتراف کرده اند که میلیاردها دالر کمک های بین المللی در جاهایی به مصرف رسیده که به جای کمک به بازسازی و امنیت به رشد تروریزم و گسترش ناامنی و فساد در افغانستان انجامیده است.  حال با روی کار آمدن حکومت وحدت ملی این پرسش ها برجسته شده است که از این پس آیا نیروهای امنیتی و حکومت افغانستان قادر خواهد بود که با همه چالش های داخلی و خارجی مقابله نماید؟ آیا یک مدیریت توانمند و موثر که بتواند سیاست ها و برنامه های ملی را در راستای اهداف مشخص و کلان هماهنگ سازند، شکل خواهد گرفت؟
اتخاذ این گونه تدابیر، ضرورت به سیاست ها و روشهای موثر و گسترده ای دارد که بتواند اعتماد و اطمینان مردم را نسبت به تامین ثبات دوامدار ایجاد نماید. بر اساس فرضیه های سیاسی و نیز تجارب بدست آمده یکی از راههای استقرار ثبات دوامدار در کشور، وجود همسویی و همکاری های منطقه ای و بین المللی با افغانستان می باشد. بدون درنظرداشت این فاکتور تحقق یافتن ایده ثبات دوامدار بعید به نظر می رسد.
این مقاله تاکید می کند: شرایط بین المللی جدید نیز ایجاب می نماید که مناسبات و تعامل کشورها با یکدیگر بایستی در سطح وسیعتری صورت گیرد. با مطرح شدن موضوع جهانی شدن، امر سیاست و تعامل کشورها در زمینه های گوناگون در این دایره قرار میگیرد.
حضور افغانستان در پیمان ها و سازمان های اقتصادی، امنیتی و سیاسی منطقه ای بستر مناسبی برای تعامل و تلاش مشترک برای حل و فصل ریشه ای مشکلات و اختلافات منطقه ای دانسته می شود.   سؤال اینست که افغانستان تاکنون گام های بسیاری در راستای همسویی منطقه ای برداشته است، نیز نشست های متعددی دو جانبه و چند جانبه و فراگیرتر از آنها صورت داده است، همینطور پیمان ها و تعهدنامه های مختلفی نیز به امضا رسانده است؛ آیا حکومت جدید می تواند توانایی و کفایت خود را در زمینه تعقیب کردن و اجرایی نمودن این پیمان ها بکار بندد؟
روزنامه آرمان ملی در سرمقاله خود در مطلبی تحت عنوان" ریزه گل نام ماندگار در تاریخ کشور" به شجاعت زنان جامعه اشاره کرده و آورده است:  این روز ها زنان شجاع کشور ما در زمینه های امنیت و مقابله با دشمان کشور زبانزد خاص و عام شده اند. این زنان شجاع افسانه ملالی ها وزرغونه ها را در کشور شان دوباره زنده کرده اند تا به مردان شان نشان بدهند که شجاعت تنها ویژه گی مردان نیست و زنان نیز از این متاع خدادادی همیشه در زنده گی شان کار گرفته اند. زیرا زنده گی کردن در افغانستان و پرورش فرزندان خود شجاعتی است که خداوند تنها برای زنان داده است.
در تاره ترین اقدام، ریزه گل دلیر زنی از ولایت فراه زمانی که دید فرزند برومندش در تهاجم وحشتناک طالبان بر یک پاسگاه امنیتی به شهادت رسید، دیگر تحمل نکرد و به معرکه شتافت و این بار بجای فززند شهیدش تفنگ برداشت تا حماسه بیافریند و نام خود را در شمار مبارزان میهن پرست کشورش جاودانه سازد.
این در حالیست که چند ماه پیش زنی در ولایت کنر نیز دست به این اقدام متهورانه زند و تفنگ برداشته و بر ضد طالبان مزدور جنگید.
این ها همه نشانه های حضور زنان کشور عزیز ما در زمنیه تأمین امنیت و مقابله با دشمنان سوگند خورده کشور عزیز ما می باشد.
ریزه گل، این بانوی نامدار در مقابله باتهاجم دشمن بیست و پنج تن از آنان را به جهنم فر ستاد و به این ترتیب به زنان و مردان کشور نمونه گذاشت تا بیش از این منتظر نه نشینند و دست بکار شوند و در برابر دشمنان کشور شان به هر نحو ممکن شرکت کنند.
ما باور داریم که در همه زنان کشور عزیز ما این شهامت وجود دارد ولی کار ریزه گل یک حرکت نمادین نیز بوده می تواند تا دیگران را فرا خواند که از وی پیروی کنند زیرا دشمن در همه جا در کمین نشسته است تا خون فرزندان این سرزمین را بریزد.
روزنامه جامعه باز دیگر روزنامه کابل، به پشت پرده انتحارها و افزایش ناامنی درکشور اشاره کرده و آورده است: نمودار نا‌امنی در ماه‌های اخیر بی‌وقفه سیر صعودی دارد. تبیین این پدیده اما‌ طرح فرضیه‌های متفاوتی را سبب می‌شود. نمی‌توان با جدیت حکم کرد که چه‌چیزی پشت صحنة انتحار است. این نوشته چند فرضیه را بررسی می‌کند که احتمالاً دلیلی باشند برای افزایش ناامنی:
۱- تروریستان استراتژی نو‌ برای کشتار طراحی کرده‌اند: «استراتژی خبرساز برای افزایش ارعاب عمومی». با تطبیق این استراتژی، گمان می‌رود حملات انتحاری افزایش بیشتر یابد و احتمال دارد راه‌اندازی «کشتار در مکان‌های عمومی» در کنار قتل‌های هدفمند (Targeted Killing) بخشی از این برنامه باشد.
نمونه این کشتار را می‌توان ‌قتل دسته‌جمعی نزدیک به شصت نفر مردم ملکی ولایت پکتیکا دانست.
۲. جنگ نیابتی: افغانستان و هندوستان رقابت دیرینه استخباراتی و نظامی دارند. پاکستان با این‌که سال‌ها قدرت را به‌صورت غیرمستقیم در افغانستان به دست داشت‌، در دهه گذشته نسبتاً به حاشیه رانده شده بود. هند اما توانسته بود رضایت لازم حاکمیت افغانستان را به دست آورد و ارتباط محکم با افغان‌ها را آغاز کند. پاکستان می‌دانست که با حامد کرزی و دولتش که آن کشور را دشمن می‌داند و دست استخباراتش را در هرقضیة امنیتی در افغانستان رو می‌کند، مرد مناسب برای دوستی نیست. در نتیجه، منتظر ماند تا انتقال قدرت در افغانستان به انجام رسد و با دولت نوین دست دوستی دهد تا بدیل قوی و جایگزین مناسبی باشد برای هندوستان. برای همین، به‌محض اعلام وجود دولت وحدت ملی، بلند‌ترین مقامات نظامی‌اش را -که افغان‌ها بسیار جدی‌تر از حکومت ملکی می‌دانند- به افغانستان فرستاد و زمینة سفر اشرف‌ غنی ‌را نیز به پاکستان فراهم کرد. اما، در کنار تلاش دپلماتیک سعی می‌ورزد عناصر هراس‌افکنش را در افغانستان فعال کند تا نشان دهد که قدرتش در افغانستان غیر‌قابل انکار است و نباید سطحی نگریسته شود. با این محاسبه، پاکستان توقع دارد دولت افغانستان او را بر‌تر از هند و مؤثر‌تر از هرکشوری در طرح منافع و تعیین شریک استراتژیک جدی بگیرد.
۳. تأخیر در معرفی کابینه: آقای دوستم، معاون اول ریاست‌جمهوری گفته بود، به دلیل عدم معرفی کابینه، طالبان و القاعده فعال‌تر شده‌اند. این گفته، از نظر تئوریک درست به نظر می‌رسد. سرپرستان کابینه به دلیل ابهام در آینده‌اش و احتمال نبودن در قدرت، مسئولانه با قضایا برخورد نمی‌کنند. این وضعیت در دانش سیاسی به وضعیت «عاطل» یا Lame Duck معروف است. عاطل، حالتی است که عالی‌ترین مقام یک ارگان در حال انتقال قدرت و مسئولیت باشد و درنتیجه، یا خود در راستا‌ی انجام وظیفه مسئولانه برخورد نکند ‌یا مقام‌های بعد از او دستورهای او را جدی نپندارند. ۴. استراتژی قاطع حکومت و دفاع طالبان: حکومت وحدت ملی برخلاف حکومت قبلی لحن و برخورد قاطعانه‌تری با مخالفان مسلح دارد. رئیس‌جمهور، پالیسی جنگ و گفتگو (Talk-Fight Policy) را در پیش گرفته است. او درکنار تقدیر از نیروهای امنیتی، از علما خواسته است برای صلح بکوشند و جنگ فعلی را ضد دین معرفی کنند. غنی در‌واقع، توقع دارد علما از مساجد فتوای ضد طالبان سر دهند. غنی حتی سعی کرده به جنگ، جنبه هویتی دهد و طالبان را غیر‌افغانی و مبارزان علیه ارزش‌های افغانی معرفی کند. در بعد خارجی، آقای غنی متفاوت‌تر از کرزی، سراغ مولوی دینی و رئیسان قبیله در پاکستان شد تا گفته باشد که می‌داند ریشه‌های ایدئولوژیک و قبیله‌ای جنگ در کجاست.
دلیل افزایش حملات هرچه باشد، مردم افغانستان توقع دارند هرروز سوگوار نباشند. احساس می‌شود همه و بدون استثنا‌ هر‌روز خبر از کشتار و انفجار را می‌شنوند و آرزو دارند دولتمردان این کشور هرچه بیشتر سعی در تأمین امنیت شهروندان کنند.

https://avapress.com/vdchqinzi23nv6d.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما