تاریخ انتشار :جمعه ۲۶ جدی ۱۳۹۳ ساعت ۱۵:۱۳
کد مطلب : 105509
ابزارهای غرب برای مقابله با ندای اسلام در جهان
سناریوی داعش، همچون کتابی است که امریکا مایل است از آخر و بلکه فقط فصل آخر آن خوانده شود. داعش نسخه دوم طالبان است که بذر آن با طراحی امریکا و بمنظور تأمین منافع راهبردی آن کشور و در راستای ترسیم خاورمیانه جدید کاشته شد تا در موسم درو، محصول آن برداشت و سپس شاخه‌های آن بریده شود.
بحران سوریه و تکرار سناریوی طالبان
طالبان از ابتدا برای رویارویی با شوروی سابق و بمنظور آزاد کردن انرژی جهان اسلام در مقابل کمونیسم ایجاد شد که علاوه بر ایفای نقش نظامی در صحنه افغانستان، در راستای پروژه اسلام هراسی و اسلام ستیزی به آن اجازه فعالیت، خشونت و افراط گری و حتی اجازه تولید و تجارت مواد مخدر داده شد؛ تا اینکه این پروژه با حادثه ۱۱ سپتامبر به نقطه رهایی و انفجار رسید و با عنوان "جنگ علیه ترور" و ورود نظامی امریکا به افغانستان و ماجراهای پس از آن، مورد بهره برداری قرار گرفت.
تولد داعش نیز ابتدا در راستای تلاش برای سرنگونی نظام سوریه صورت گرفت و علاوه بر ایفای نقش نظامی در صحنه جنگ علیه بشار اسد، همان روش طالبان را در جهت ایجاد تنفر از اسلام در پیش گرفت؛ منابع مالی داعش نیز از طریق اجازه فروش نفت و دیگر منابع طبیعی تأمین شد و نقطه رهایی یا انفجار این پروژه، پیشروی گسترده در عراق و اعلام خلافت اسلامی توأم با رعب و وحشت شدید از جنایات این گروه بود و بهانه کافی را برای دخالت مجدد نظامی در منطقه ایجاد می‌کرد.
داعش یا دولت اسلامی عراق و شام در سال ۲۰۱۱ و تنها یک ماه پس از شروع جنگ داخلی در سوریه شکل گرفت و از همان ابتدا هیچ گونه جای تردیدی نسبت به ماهیت تروریستی این گروه تکفیری که در آن زمان هنوز وابسته به القاعده محسوب می‌شد و دوشادوش جبهه النصره علیه نظام سوریه می‌جنگید و در هدف قرار دادن مردم بي‌گناه در سوريه و لبنان و عراق و غيره هيچ تمايزي بين طوايف و مذاهب مختلف قائل نبود، وجود نداشت.
در جریان بحران سوریه علاوه بر پشتیبانی کامل سیاسی امریکا و حمایت مستقیم نظامی، مالی و تدارکاتی برخی طرفهای هم پیمان امریکا در منطقه از تروریست‌های تکفیری، رژیم صهیونیستی نیز بطور مستقیم اقدام به ارائه آموزش، مشاوره و خدمات درمانی گسترده به نیروهای تکفیری در مناطق جولان، قنیطره، عتیبه و دیگر مناطق در مرز سوریه و حتی در داخل فلسطین اشغالی می‌کرد.
به راستی چرا باوجود بیش از یکصد هزار کشته ناشی از منزجر کننده ترین جنایات علنی داعش و النصره در سوریه و سپس لبنان و عراق، طی سه سال گذشته نه تنها هیچ گونه تحرک بین‌المللی درجهت جلوگیری از ارسال پول و سلاح و نیرو از برخی کشورهای منطقه برای این گروه‌های مسلح تروریستی مشاهده نشد؛ بلکه تأمین مالی و تسلیحاتی به این مولود آزمایشگاهی به مدت سه سال در دستور کار عملی غرب قرار داشت؟

ائتلاف ادعایی علیه داعش

گروهک تروریستی داعش نهم جون با لشکرکشی به شهرهای شمال غرب عراق، بخش‌هایی از این مناطق از جمله شهر استراتژیک موصل را اشغال کرد و رسانه‌ها از وجود اسنادی مبنی بر اطلاع سفارت امریکا در بغداد از برنامه داعش و حزب بعث برای این حمله خبر دادند؛ و اساسا بی اطلاعی از چنین حرکت گسترده نظامی با وجود برخورداری امریکا از پیشرفته ترین ماهواره‌های جاسوسی، ادعایی مضحک بشمار می‌رود.
در حالی که بنا بر گزارش‌های سازمان ملل، در سال ۲۰۱۳ آمار ۸۰۰۰ کشته در اثر اقدامات تروریستی و خشونت در عراق، خونبارترین سال را پس از ۲۰۰۸ در این کشور رقم زد، آمار کشتار داعش در عراق تنها طی سه ماه، دستکم ۵۵۵۰ تن اعلام شده که ۹۰ درصد قربانیان را افراد غیرنظامی تشکیل داده‌اند.
پس از حدود ۳ ماه از پیشروی و كشتار داعش در عراق، به یکباره شاهد ورود امریکا، انگلیس، فرانسه و ناتو به موضوع مقابله با آن بودیم؛ در حالی که هیچ صحبتی از منشأ تولد، عوامل رشد و حمایت‌های خارجی بعمل آمده از آن و دلیل چشم پوشی و بلکه حمایت سه ساله بازیگران منطقه‌ای و بین‌المللی نسبت به این حجم از فجایع بی سابقه انسانی علیه مردم بی گناه طوایف گوناگون عرب و کُرد و ترکمان و شیعه و سنی و مسیحی و ایزدی نمی شود.
عناوین فریبنده‌ای که برای نشست‌هایی همچون اجلاس ولز و جده و پاریس برگزیده شده، حکایت از تشکیل ائتلاف بین‌المللی جهت مقابله با داعش داشت، و همزمان با سالگرد حادثه ۱۱ سپتامبر، فرمانده سابق نیروهای امریکایی در افغانستان که در جنگ عراق نیر نقشی اساسی بر عهده داشته و به عبارتی جنگ ساختگی علیه ترور را برای امریکا فرماندهی کرده است، به عنوان فرمانده و هماهنگ کننده ائتلاف بین‌المللی علیه داعش معرفی گردید.
واقعیت ادعای امریکا و غرب درخصوص مبارزه با تروریسم این است که اینگونه تحرک‌های بین‌المللی هیچ نشانه‌ای از اراده و تصمیم جدی به قطع شاهرگ‌های اصلی کمک‌های نظامی و مالی داعش و دیگر گروه‌های تروریستی مشابه، اعمال تحریم و محدودیت برای نابودی یا ناکارآمدسازی آنها، اقدام قضائی علیه رهبران و عناصر اصلی و دیگر اعضاء این گروه‌ها و حداقل مهار رسانه‌های تندرو مشوق و حامی گروه‌های تروریستی به همراه نداشته است؛ امری که اگر از ابتدا مورد توجه و اهتمام قرار می‌گرفت، نیازی به هیچ گونه اقدام سخت افزارانه غیر قانونی نمی بود.

تأمین منابع مالی پروژه تروریسم

همانطور که نظام بانکی جهانی که تحت سیطره دالر امریکا می‌باشد، امکان جابجایی پول‌های حاصل از تجارت مواد مخدر توسط طالبان در افغانستان را نادیده گرفته و ممکن می‌ساخت، در مورد داعش نیز همین اتفاق افتاد. منابع مالی داعش که ابتدا کاملاٌ وابسته به حمایت‌های خارجی و بعضا قاچاق غیرمنظم و یا باج‌گیری در قبال آزادی گروگان‌ها بود، با تسلط بر منابع نفتی الرقه در سوریه و سپس موصل در عراق و همچنین غارت ۴۲۹ میلیون دالر از بانک مرکزی موصل، این گروه تکفیری را به ثروتمندترین سازمان تروریستی جهان تبدیل ساخت.
پس از آنکه داعش توانست بزرگ‌ترین میدان نفتی در موصل را تصرف کند، بر اساس گزارش‌ها، فروش نفت به یک کشور همسایه را با قیمت ارزان (از کمتر از ۲۵ دالر تا ۶۰ دلار در هر بشکه) آغاز کردند.
به گفته حسین علاوی مشاور ارشد وزارت نفت عراق و لؤي الخطیب از اعضای مؤسسه بروکینگز و مشاور پارلمان عراق در سیاست‌های انرژی، درآمد فروش نفت داعش روزانه حدود دو میلیون دالر است. هر روز دوصد و ده دستگاه موتر حامل نفت به خارج مرزهای عراق منتقل می‌شود که بیشتر آنها در مرز عراق و ترکیه تردد دارند. گزارش‌های غیر رسمی نیز حکایت از فروش روزانه حدود ۱۲۵ هزار بشکه نفت در مجموع عراق و سوریه توسط داعش دارد؛ که بر این اساس روزی ۳ تا ۵ میلیون دالر عاید این گروه تروریستی می‌کند.
نفتی که توسط تروریست‌ها از سوریه غارت می‌شود توسط کمپانی "اکسون موبیل" امریکا در بازارهای جهانی به فروش می‌رسد و فروش نفت موصل نیز توسط شرکت ملی نفت یکی از کشورهای نفتی همسایه عراق و حمایت همه‌جانبه واشنگتن در بازارهای جهانی فروخته می‌شود.
اما نظام بانکی بین‌المللی که به عنوان مثال سختگیرانه‌ترین ترتیبات را برای جلوگیری از جابجایی دارایی‌های مالی کاملا مشروع متعلق به جمهوری اسلامی ایران اعمال می‌نماید، و در حالی که شورای امنیت ابزراهای گوناگونی برای جلوگیری از دارایی‌های تروریست‌ها دردست دارد، چگونه امکان جابجایی میلیون‌ها دالر ارز حاصل از فروش نفت توسط داعش در عراق و سوریه فراهم می‌گردد؟

اسلام ستیزی و منافع صهیونیستی

تروريسم تكفيري که از ابتدا مقاومت را به شكل عام مورد هدف قرار داده، برخلاف شعارهاي مذهبي خود، هدفي جز خدمت به منافع راهبردي رژيم صهيونيستي و حاميان آن نداشته است. از مهمترین اهداف این سناریو، اولا برنامه‌ای است که برای سرنگونی و ضربه زدن به نظام بشار اسد در سوریه طراحی شده بود و ثانیا تکمیل پروژه اسلام هراسی، اسلام ستیزی و جایگزینی تلقی خطرناک بودن اسلام بجای صهیونیزم است.
علیرغم اجماع قاطبه علماء مسلمان بر اينكه اقدامات داعش هيچ گونه سنخيتي با تعاليم اسلامي نداشته و بلكه برعكس، صددرصد برخلاف احکام و اخلاق اسلامی است، و اساسا هرگونه انتساب اين گروه خونخوار، بي‌دين و بي‌اخلاق به اسلام و مسلمانان، توهين و ظلم بزرگي در حق این دين مبين می‌باشد، بسیاری از منابع غربی اصرار دارند که عنوان خودخوانده "دولت اسلامی" در عمل برای این گروه به رسمیت شناخته شود.
با نگاهی عمیق تر می‌توان دریافت که نگرانی و وحشت حاصله از تصویر هولناک اقدامات غیر انسانی داعش در اذهان عمومی بویژه در غرب، جنایات صهیونیستها در غزه را تحت الشعاع قرارداده و برای شستشوی دستهای اسرائیلی آغشته به خون هزاران زن و کودک بی گناه فلسطینی مورد بهره برداری قرار گرفته است. حتی تخریب مساجد، کلیساها، زیارتگاه‌ها و مزار انبیاء توسط داعش نیز می‌تواند در جهت عادی سازی اذهان برای اجرای برنامه از پیش طراحی شده تخریب مسجدالاقصی و جایگزینی معبد سلیمان ارزیابی گردد.
رئیس جمهور امریکا روز سوم سپتامبر با توصیف داعش به عنوان "غده سرطانی"، حکومت‌ها و مردم سراسر خاورمیانه را دعوت به تلاش مشترک برای جلوگیری از گسترش آن کرد. نیاز به یادآوری نیست که این عبارت خاص و مشهور، پیش از این تنها ازسوی امام خمینی در مورد اسرائیل بکار رفته و متداول بود.
همچنین نتنياهو نخست وزیر رژیمی که بارزترین نمونه تروریسم دولتی می‌باشد، در آخرین اظهارات خود، با دعوت به جنگ جهانی علیه تروریسم، اظهار داشت: "وقت آن رسیده که کشورهای سنی منطقه بفهمند که اسرائیل دشمن نیست بلکه ما با هم (علیه تروریسم) مشغول مبارزه هستیم."!
لذا جريان فتنه تكفيري بالاتر از موضوع انحراف در اسلام؛ بلكه توطئه‌اي هدفمند از سوي دشمنان اسلام است كه با اهداف رژیم صهيونيستي تلاقي پيدا مي‌كند؛ و به همين دليل شاهد هستيم كه جريان تكفيري هرگز اقدامي عليه رژيم اشغالگر قدس انجام نداده و تنها مسلمانان را مورد هدف قرار مي‌دهد.
با اوصاف فوق الذکر و آشکار بودن عدم صداقت مدعیان این سناريوي ساختگي باصطلاح "مقابله با تروریزم"، بدیهی است که جایی برای همراهی جمهوری اسلامی ایران با سناریویی که از ابتدا تا انتها برای تأمین غیر انسانی منافع نامشروع طراحان اصلی آن نوشته شده، وجود نخواهد داشت.
برخلاف حامیان دیروز داعش و مدعیان امروز مبارزه با آن، جمهوري اسلامي ايران در مسیر برخورد با کلیه گروه‌های مسلح تروریستی و تکفیری در سوریه و عراق پیشگام بوده و با جدیت و صادقانه عمل کرده است؛ و معتقد است هرگونه راه حلی در این راستا حتما باید ریشه ای، جامع، غیر گزینشی، با انگیزه محو کامل آنها و با احترام به حاکمیت عراق و سوریه باشد.
نویسنده: جواد وخشیته
https://avapress.com/vdchvmnzw23nvmd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

بسیارتحلیل دقیق وعالی موفق باشید
امیدواریم جوامع اسلامی به این مسله درست وبزودی پی ببرد