تاریخ انتشار :سه شنبه ۱۲ جوزا ۱۳۸۸ ساعت ۰۸:۳۴
کد مطلب : 8658
سید محمد حسینی
سید محمد حسینی
چهاردهم جوزا (خرداد) هرسال، در مصيبت ابر مردي به سوگ مي نشينيم كه با اتكا به نيروي ايمان و اخلاص و به پشتوانه عده اي از جوانان پاك و مسلمان، انقلابي به پا كرد كه بر اندام قدرت هاي شرق و غرب و وابستگان آن ها در اقصي نقاط جهان لرزه افكند و با در هم شكستن طاغوت زمان، بار ديگر پرچم حق و حقيقت را به اهتزاز در آورد.
هر چند رمز پيروزي و موفقيت انقلاب اسلامي ايران، پيروي ملت ايران از ولايت فقيه و رهبري پرفروغ امام خميني (ره) بود اما بي گمان دانشگاه و دانشجو نقشي بي بديل در اين عرصه ايفا كرد كه در جاي خود قابل بحث است، اما آنچه در اين مقال سعي در بيان آن داريم، ديدگاه امام خميني (ره) در خصوص نقش و اهميت دانشگاه و دانشگاهيان در فعاليت هاي سياسي و اجتماعي ملت هاست.
اما قبل از آن بد نيست به بررسي سه نظريه ديگر در خصوص دانشگاه و دانشجو بپردازيم.
قائلين به نظريه اول معتقدند كه دانشجویان، عامل رهایی بخش انقلابی در جوامع هستند. بر اساس این دیدگاه، پویایی و منازعات اصلی در جامعه جدید، حول تعارض میان صاحبان صنعت (بورژواها) و كارگران صنعتی دور می زند. همان طور كه پیش از قرن بیستم، بورژواها یك طبقه رهایی بخش انقلابی در انتقال جامعه فئودالی به سوی جامعه صنعتی (سرمایه داری) بودند، هم اكنون این طبقه كارگر رهایی بخش است كه می كوشد جامعه مبتنی بر استثمار صنعتی (سرمایه داری) را به جامعه برابر سوسیالیستی تبدیل كند.
در این دیدگاه نقش رهایی بخش دانشجویان به دو گونه تفسیر می شود؛ اول گفته میشود، با این كه طبقه كارگر صنعتی نیرویی رهایی بخش است، اما این نیرو در چنبره فریب ایدئولوژی طبقه بورژوا گرفتار است و این دانشجویان هستند كه به آگاهی انقلابی و رهایی بخش مسلح هستند و سبكبال و چالاك در برابر فریب دوران؛ كارگران را هدایت كرده و پیش می برند. در تفسیر دوم؛ سخن این است كه جامعه سرمایه داری و صنعتی چنان سیطره بوروكراتیك و تكنوكراتیك خود را بر سراسر جامعه، از جمله طبقه كارگر، مسلط و تثبیت كرده كه طبقه كارگر از نقش رهایی بخش خود بازمانده است. لذا در زیر سلطه بوروكراتیك جامعه سرمایه داری، تنها اقشار حاشیه ای جامعه از جمله قشر دانشجو (كه مستقیماً زیر سلطه قرار ندارند)، می توانند نقش رهایی بخش خود را در انتقال تعارضات جامعه سرمایه داری ایفا كنند. بنابراین در هر دو تفسیر، دانشجویان، نیرویی رهایی بخش و انقلابی تلقی می شوند كه قصد دارند جامعه نا برابر سرمایه داری را به سوی جامعه برابر سوسیالیستی حركت دهند.

برخلاف نظریه اول، یورگن هابرماس(1) ، دانشجویان را یك عامل انقلابی همچون طبقه كارگر صنعتی در نظر نمی گیرد. از نظر او حركت جمعی و فراگیر دانشجویان، یك عرصه نمادین را در جامعه به وجود می آورد كه از طریق آن، عرصه عمومی كه زیر فشار دستگاه های تبلیغی، سیاسی و اقتصادی رسمی قرار دارد، تا حدی فراخ می شود. از دید هابرماس، اگر عرصه عمومی نقد، از اقتدار سیاسی و اقتصادی دولت و گروه های قدرتمند آزاد نباشد، حتی دموكراسی های پارلمانی می توانند آفت زا شوند و نابرابری ساختاری را تشدید كنند، لذا دانشجویان با تكرار حركت های جمعی، نشست های عمومی و بیانیه های خود به آزاد سازی فضای عرصه عمومی به نفع كل جامعه كمك می كنند و صاحبان قدرت رسمی اعم از سیاسی، اقتصادی و تبلیغی، مجبور می شوند حساب كار خود را كرده و دست و پای خود را در برابر افكار عمومی جمع كنند. از این رو در دیدگاه وی دانشجو یك نیروی رهایی بخش انقلابی نیست، بلكه نیرویی نمادین است كه رهایی بخشی را از طریق اثر گذاری بر عرصه عمومی نقد و افكار عمومی در جامعه دنبال می كند.

نظریه سومی وجود دارد كه معتقد است دانشجویان در جامعه، عامل و مولد فرهنگ جدید سیاسی هستند. از این منظر آدمیان و شهروندان پیش از آنچه در زندگی روزانه از عقل حسابگر خود فرمان بگیرند از فرهنگ جامعه فرمان می گیرند، یعنی از همان الگوهایی كه در جامعه «جا افتاده» و مردم بدون اینكه در صحت و سقم آن ها وارسی كنند از آن ها پیروی می كنند. از این زاویه، بخش اعظم سیاست در جامعه از طریق الگوهای فرهنگ سیاسی جامعه شكل می گیرد. معمولاً فرهنگ و خصوصاً فرهنگ سیاسی به مرور زمان، تحت سیطره و هژمونی سیاسی ـ تبلیغی دستگاه های رسمی و حاكم بر جامعه شكل می گیرد. در چنین شرایطی، دانشجویان با حركت های جمعی و تكرار شعارهای خود، به تدریج، فرهنگ سیاسی جدیدی را در برابر فرهنگ سیاسی رسمی موجود در جامعه ایجاد می كنند. به بیان دیگر، دانشجویان، نقش روشنفكران توزیع كننده را بازی می كنند، به این معنا كه از میان اندیشه های روشنفكران در خصوص مفاهیم و نظریات گوناگون، تعدادی از آن ها را كه مرتبط با نیاز زمانه تشخیص می دهند، انتخاب كرده و به طور مرتب به عنوان مطالبات خود در حركت های دانشجویی تكرار می كنند و همین تكرار مفاهیم به تدریج جای خود را برای ظهور یك فرهنگ و رفتار سیاسی جدید در جامعه باز می كند.

اما امام خمینی (ره) كه از سال 1340 هجري شمسي به صورت گسترده وارد مبارزه علیه حاكمیت طاغوت گردید، همواره دانشجویان را به عنوان یك قشر مؤثر در نظر داشت و علیرغم وضعیت فرهنگی، اجتماعی و فكری آن دوران كه فاصله زیادی بین حوزه و دانشگاه و مردم وجود داشت و دانشگاه پدیده تقریباً ناشناخته ای بود ایشان دانشگاه و دانشگاهيان را همواره مد نظر داشته و آن ها را دعوت به دخالت در روند تحول نموده اند و با بيان اين مطلب كه "بر شما جوانان روشنفكر است كه از پا ننشینید تا خواب رفته ها را از این خواب مرگبار برانگیزانید و با فاش كردن خیانت ها و جنایت های استعمارگران و پیروان بی فرهنگ آن ها، غفلت زده ها را آگاه نمائید" نقش اساسی در تحول را به دانشجویان واگذار می كنند.

از سوي ديگر، ايشان در بيانات متعدد خويش با عبارات گوناگون، اين مطلب را متذكر شده‏اند كه "دانشگاه، مبداءِ همه تحولات است". هم چنين در مواردي ديگر با به كارگيري اصطلاحات "مقدرات" و "سرنوشت"، دانشگاه را منشاءِ اين مقدرات و سرنوشت مي‏دانند و آن را در رأس امور مي‏خوانند.

با بررسي فرمايشات حضرت امام (ره) جهت شناخت ديدگاه ايشان در خصوص دانشگاه و نقش سياسي دانشجو در تحولات اجتماعي به اين نتيجه مي رسيم كه از دید امام خمینی(ره) دانشجو قشر آگاهی است كه می تواند در اجتماع نقش مؤثری ایفا نماید، اما ایشان معتقد است دانشجو برای اینكه بتواند نقش خود را كامل نماید باید در كنار سایر اقشار اجتماعی از جمله روحانیون، بازاریان، نظامیان و عامه مردم باشد.
امام خميني(ره)براي دانشگاه، دانشگاهيان و دانشجويان، پيام ها و سخناني بيان فرموده‏اند كه اگر با دقت و از ابعاد گوناگون تجزيه و تحليل شوند، راه نجات يك ملت و كشور در دنيا و آخرت مشخص و در صورت عمل به آن رهنمودها، اين نجات محقق مي‏شود.همچنين مرور بر اندیشه های حضرت امام (ره) نشان می دهد كه امام در میان اقشار مختلف اجتماعی برای دانشجویان جایگاه ممتازی قائل اند و همواره تأكید دارند كه با قشر ممتاز دیگر یعنی حوزویان در ارتباط باشند تا بتوانند در تحولات، نقش محوری ایفا نمایند.

با توجه به ساير نظريات مطرح شده و مرور اندیشه های حضرت امام"ره" می توان گفت كه امام به دانشجویان به عنوان یك قشر بسیار مهم نظر داشتند و معتقد بودند كه اگر دانشجویان بتوانند در دانشگاه، علم و ایمان را با یكدیگر همراه سازند می توانند به عنوان یك قشر تحصیلكرده، محور روشنگری اجتماعی را به دست گیرند. به عبارت دیگر دانشجو از نظر امام"ره" عامل روشنگری اجتماعی است و زمانی می تواند موفق باشد كه بتواند آگاهی خود را در مسیر ارزش های الهی به كار گیرد و خود را از اقشار دیگر و به ویژه روحانیون جدا نسازد لذا می توان گفت: بخش مهمی از اظهارات امام"ره" درباره دانشجویان به دانشجویان كشورهای تحت سلطه استعمار برمی گردد و ایشان یكی از مهمترین روشنگری های دانشجویان را آگاه ساختن مردم از نقشه های استعماری میدانند. 

                                      نویسنده:سید محمد حسینی

---------------------------------------------------
1. يورگن هابرماس متولد ۱۸ ژوئن ۱۹۲۹ در دوسلدورف آلمان يكي از فیلسوفان و نظریه‌پردازان اجتماعی معاصر است که در چارچوب سنت نظریه انتقادی کار می‌کند و تمرکز پژوهشهای او بر روی شناخت‌شناسی، تجزیه و تحلیل جوامع پیشرفته صنعتی سرمایه‌داری و سیاست روز آلمان است.

منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)کابل
https://avapress.com/vdci.wavct1aqvbc2t.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما