تاریخ انتشار :شنبه ۱۱ اسد ۱۳۹۳ ساعت ۰۸:۰۲
کد مطلب : 96202
افغانستان، لزومِ عبور از سادگی و رسیدن به عمق!
برخی از نخبگان اجتماعی را نظر بر آن است که افغانستان و دولت و ملت آن، سالیان دراز و متمادی است که در کمند سادگی و سطحی نگری گرفتار مانده اند. از منظر این دسته از آگاهان، سادگی و عدم پیچیدگی ادعایی، محدود و محصور به یکی دو مورد نیست و می شود ادعا کرد که مردم افغانستان از جمیع جهات و در همه ی زمینه و بسترها، دچار سطحی نگری و سادگی غیر معقول و زجردهنده ای بوده و هستند.
این دسته از صاحب نظران علل و عوامل بسیاری از نابسامانی ها و نابهنجاری های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی دینی و حتی اخلاقی موجود و مشهود در سطح جامعه افغانستانی را، در همین سادگی و سطحی نگری نگاه انسانِ افغانی به تقریباً همه چیز ارزیابی می کنند.
بنا بر این دیدگاه، در افغانستان همه چیز بسیار ساده و سطحی است و کسی تلاش نمی کند تا مسایل را از ته چاه سادگی نجات داده و به سمت و سوی افقهای پویا و مترقی عمق و پیچیدگی، سمت و جهت دهد. بنا بر این نظرگاه، از ارگ ریاست جمهوری در این کشور گرفته تا آن دست فروش فقیر و کم سرمایه، همه و همه، ساده و سطحی، فکر و عمل می کنند.
سیاستمدار در این کشور ساده و سطحی می اندیشد و سیاست می کند و به همین دلیل عدم عمق لازم در سیاست و تدبیر، سیاستش گرهی از کلاف سر در گم دولت و مردمش را نمی گشاید و مسیری روشن و پویا در پیش روی شان قرار نمی دهد.
تاجر افغانستان به دلیل همین ساده انگاری و سطحی اندیشی، جنس فاخر و ارزشمند وارد نمی کند و در نتیجه، خواسته یا ناخواسته، به دولت، کشور و مردمش لطمه های جبران ناپذیر وارد می کند!. اطبا و پزشکان این آب و خاک باز به دلیل همان ساده پنداری، آسان و راحت با جان شیرین بیماران شان بازی می کنند!.
نویسندگان و قلم به دستان این دیار به خود زحمت تحقیقات و مطالعات عمیق و دقیق را نمی دهند و در نتیجه، ساده و سطحی و یک بار مصرف، شعر می گویند و مقاله می نویسند. عالمان و دانشمندان دینی این کشور به متون و داده ها و آموزه های دینی، دقیق و عمیق نمی شوند و نتیجه دهشتبار و ویرانگر آن، سر از انتحار و انفجارهای غیر انسانی و صد در صد ضد دینی در می آورد!.
دولتمردان این کشور چنانچه و چنانکه لازمه دولتمردان دلسوز و آگاه است، به دلیل همان سهل اندیشی و آسان گیری و سطحی زدگی در اداره و تدبیر برنامه های دولتی و مردمی، دچار مشکل عمده و اساسی بوده و نتیجه آن همه بی مایگی ها و ساده پنداری ها، نظام و دولتی می شود متزلزل در همه جهات و زمینه ها که آرامش و آسایش از مردم می گیرد و گرفته است.
در برابر دیدگاه بالا نظر دیگری نیز وجود دارد که قایل به تفکیک است؛ این دیدگاه می گوید: چنان نیست که همه ی مشکل افغانستان و دولت و ملت آن صرف به دلیل سادگی و سطحی نگری باشد و بلکه سادگی و سطحی انگاری، تنها یکی از صورت های بد و مشکل مسئله است که دامنگیر افغانستان و مردم آن است.
بنا براین دیدگاه، مسایل را قطعاً بایستی تفکیک کرد و حق نداریم تا مسبب های متفاوت موجود در کشور را با یک چوب برانیم و بلکه لازم و واجب است تا برای هر کدام دلیل و سبب جداگانه و علی حده ای را جست و جو کنیم.
به گونه مثال، دیدگاه مزبور در عرصه سیاست دولت و حکومت به هیچ عنوان نمی پذیرد که در اتخاذ موضع نسبت به موضوعی چون طالبان و امثال آن، فقط علل و عواملی چون ساده انگاری و سطحی نگری، دخالت داشته باشد.
اقتصاد و مسایل کلان آن نیز همینطور؛ هیچ عاقلی نمی پذیرد که سیاست های کلان اقتصادی کشور به وسیله کسانی طرح ریزی و مهندسی شود که آن کسان آدم های ساده و سطحی نگری باشند که بهره ای از دانش اقتصاد و استفاده بهتر و بهینه از این علم را نداشته باشند و یا حتی اینکه نخواهند به اقتصاد کشور و دولت و مردم خویش، کمک و خدمت کنند.
از این منظر، سادگی و سطحی نگری وجود دارد؛ همانطور که جدیت و عمق و پیچیدگی نیز وجود دارد و هر کدام نیز بستر و موضوعات جداگانه ای نیز برای خود شان دارند. به عنوان مثال، عملکرد یک تاجر در وارد کردن اجناس بی کیفیت در کشور، به هیچ عنوان دلیل بر سادگی و سطحی نگری تاجر و یا تاجران ملی نیست؛ بلکه با یک نگاه عمیق تر می توان به عللی چون سودجویی و فرصت طلبی بسیاری از تاجران بی تفاوت در قبال سرنوشت مردم بر خورد.
به هر تقدیر، به هر یک از دو دیدگاه فوق اگر باورمند باشیم، ایجابات و رسالت های سنگینی را با خود به همراه خواهند آورد. رسالت و وظیفه نخست متوجه عالمان، نخبگان و روشنفکران جامعه است که با قدرت و نفوذ قلم و بیانی که دارند، به دولت و حکومت تفهیم کنند که برای فرهنگ و رشد فرآورده های آن در کشور بایستی سرمایه گذاری و کار کنند.
دولت و حکومت نیز به سهم و نوبه خویش، ملزم و مکلف است تا به توصیه ها و راهنمایی های دلسوزانه و مترقی ارباب قلم و فرهنگ، گوش فرا دهند. گزینه های موثر و رسایی که به عنوان ابزار کارآمد می تواند در اختیار دولت و حکومت قرار گیرد و دولتمردان و حاکمان در رشد و نضج و پرورش بایسته های فرهنگی از آن سود ببرند، رسانه های تصویری، شنیداری و چاپی و برقی است که هر کدام برد و قدرت تاثیرگذاری خود شان را در اجتماع دارند.
یکی از اشکال های عمده ی دیدگاه اول، نشر و پخش برنامه های سبک و مبتذلی است که به گونه شبانه روزی از تلویزیون ها و رادیوهای داخلی، نشر و پخش می شوند که اگر این شبکه ها وادار شوند تا در طول شبانه روز فقط یک ساعت را تخصیص بدهند به برنامه های آموزنده و آموزشی، قطعاً در دراز مدت شاهد پیشرفت و پویایی ملموس و مشهودی در تمامی سطوح سیاسی، فرهنگی و اقتصادی مردم و کشور خویش خواهیم بود.
نویسنده: سید فاضل محجوب؛ سردبیر روزنامه انصاف
مولف : سیدفاضل محجوب
https://avapress.com/vdcirra3.t1aqu2bcct.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما