تاریخ انتشار :شنبه ۲۷ اسد ۱۳۹۷ ساعت ۰۹:۴۲
کد مطلب : 169029

قضاوت تاریخ!

علیرضا رضوی
قضاوت تاریخ!
آقای غنی؛ رئیس جمهور محترم جمهوری اسلامی افغانستان و دومین مغز متفکر جهان! چهار سال پیش، قبل از انتخابات ریاست جمهوری وقتی پا به عرصه جدی تر از سیاست گذاشتید حقیقتا با عنوانی که با خود حمل می‌کردید و درجه تحصیلی که یدک می‌کشیدید با توجه به اوضاع سیاسی آن موقع - از خدا پنهان نیست از شما چه پنهان- بذرهایی از امید در دلم جوانه زد؛ اما هر قدر از دوران ریاست جمهوری شما گذشت اوضاع روی بهبود را ندید که هیچ، به وخامت هم گرایید؛ طوری که شنیدم شما نویسنده کتاب "حکومت های ناکام" هم هستید و در آن کتاب، انگشت روی نقاط ضعف حکومت های ناکارآمد گذاشته اید و در ادامه راه حل هایی نیز برای آنها داشته اید؛ اما بد نیست آقای رئیس جمهور باهم بنشینیم و حکومت تحت سیطره شما را در ۱۰ یا 50 سال آینده که آن موقع دیگر هم شما هم من و هم این دوران زمامداری شما قسمتی از تاریخ شده را با هم مرور کنیم و قضاوت فردای تاریخ را در مورد سیطره شما بر این بوم مشاهده نماییم:
 
... و در زمان او هر روز از دامنه دسترخوان ها کاسته و بر دامنه قبرستان ها افزوده می شد و ماشین آلات پیشرفته قبرهای دسته جمعی را حفر می کردند و تابوت ها کامیون کامیون از پایتخت به ولایات فرستاده می شد...
 
و تاریخ خواهد نوشت: تمدن غزنه در زمان او به تاراج رفت و شهر چندین روز در آتش برادران ناراضی اش سوخت و دانش آموزان در دوره او در کلاس درس قطعه قطعه شدند و در یک روز ۸۰ دانش آموز در یک تپه به خاک سپرده شدند.
 
و تاریخ خواهد نوشت: هر مسجد یا مکان فرهنگی- مذهبی که به‌نام نامی مبارک امام زمان (عج) بود یکی پس از دیگری منفجر می‌شد و نمازگزارانش یا با انتحاری به خاک و خون می‌نشستند و یا به رگبار بسته می‌شدند یا گلوهای شان با کارد بریده می‌شد.
 
کاتبان تاریخ اگر انصاف و عدالت را رعایت کنند خواهند نوشت: در زمان سیطره وی، تظاهرات و تحرکات عدالت طلبیِ مدنی که عمدتا شیعی بود به خشونت کشیده شده و سرکوب می‌شدند، مراکز فرهنگی و رسانه ای با وسواس خاص انتخاب می‌شدند و صدای گفتگو و بیدارگری را در هرجا که بلند می‌شد با انتحار و انفجار پاسخ داده و خفه می‌کرد، شاهراه ها گواه بریده شدن گلوی تبسمِ خردسال و آدم ربایی و زورگیری بود.
 
جوانان این بوم در قالب نیروهای امنیتی پولیس و اردوی ملی همه روزه شهید می‌شدند، با طالبان که مرتکب فجیع ترین جنایت های جنگی و بشری شده بودند آتش بس یکجانبه اعلام می شد، داعش تکریم می شد و هرگاه در محاصره نیروهای امنیتی یا طالبان گیر می افتاد، فورا با چرخبال های امریکایی نجات داده می‌شد.
 
با آنهایی که کابل را سال‌ها زیر راکت و باروت گرفته بودند حلقه دوستی و با خادمان حقیقی مملکت طرح دشمنی می‌ریخت. گاه می‌دیدی الف بچه ای معاون وزارت دفاع می‌شد و جنرالی کارکشته کنار گذاشته می‌شد و گاه شاهد آن بودی که بانوی اول مملکت در مواردی خارج از حیطه وظایفش اظهار فضل می‌کرد. خلاصه هیچ چیزی سر جایش نبود به‌جز حنیف اتمر، معصوم استانکزی و اسماعیل یون که همیشه سر جای شان بودند.
 
موج مهاجرت افغان‌ها برای نجات جان و لقمه ای نان، مواج تر از عصر سیاه طالبان یا سرخ روس ها شده بود. دموکراسی که عروسکی خیمه شب بازی در دستان وی بود عمدتا در مناطقی خاص تطبیق می‌شد، مثلا برای خالی نماندن عریضه باداران غربی اش والی زن برای ولایت هایی خاص تعیین می نمود.
 
تاریخ یادآور خواهد شد که تبعیض سیستماتیک، عدم لیاقت محوری،  فساد و رشوه خواری در دوایر دولتی به اوج خود رسیده بود و افغانستان در رده بندی کشورهای فاسد جهان، مقام اول و گاه با اندکی اختلاف، حائز مقام دوم می شد. پاسپورت افغانی هم بی اعتبارترین پاسپورت جهان لقب یافته بود.
 
آمار جرم و جنایت، کشت کوکنار، زورگویی و اختلاف طبقاتی به شکل فجیعی افزایش یافته بود.
 
با علم و دانش، آگاهی و اندیشه، پیشرفت و تکامل دشمنی شدید داشت. البته آگاهان معاصرش به این باور بودند که چون هم طایفه ای هایش دهه ها و شاید قرن ها از سایر اقوام عقب بودند وی تحمل مشاهده پیشرفت، همپذیری، صلح خواهی، نوع دوستی و تعالی گرایی بقیه اقوام را نداشت.
 
اداره کشور در دست غربی ها علی الخصوص آمریکایی ها بود و حکومت کابل توسط یک وزیر خارجه آمریکایی تعیین و گاهی تحقیر می‌‌شد. وقتی خودش به نشست های خارجی می‌رفت حتی حاکم دست نشانده، حاضر به ملاقات با وی نبود.
 
امریکایی ها حق کاپیتولاسیون داشتند و هر عملی را مرتکب می شدند کسی حق نداشت بگوید بالای چشم تان چند ابروست.
 
آقای رئیس جمهور! از آنجایی که می‌دانم وقت تان بسیار گرانبها و ارزشمند است و روزانه ۱۶ تا ۲۰ ساعت مشغول کار هستید، لذا بیشتر از این وقت شما را به مرور تاریخ نمی‌گیرم؛ اما برای ختم عریضه عارض هستم که رئیس جمهور عزیز! اول اینکه عالم محضر خداست، ثانیا اینکه همیشه راهی برای جبران و برگشت وجود دارد. گاهی می‌شود یکشبه راه صدساله را پیمود. آقای رئیس جمهور! هنوز هم دیر نشده و فرصت برای جبران مفاد باقی است. بیا و با مردم ات آشتی کن و نگذار تاریخ در مورد سیطره ات این‌گونه قضاوت کند.
 
اِلهی اَنطِقنی بِالهُدی، وَ اَلهِمنِی التَّقوی.

 
https://avapress.com/vdcewo8zojh8p7i.b9bj.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما

افغانستان سرزمین تکرار تاریخ ها بوده.
کاری که شاه شجاع کرد عبدالرحمن هم کرد کاری که عبدالرحمن کرد طالب و برادر کاملا راضی اش جناب مغز متفکر دوم هم کرد. کاری که انگلیس کرد روسیه و آمریکا هم کرد اما این تکرار تاریخ را پایانی نیامد.
ما امروز گذشته ها را قضاوت میکنیم و آینده ما را.
کاش راهی وجود داشت که همین امروز بزرگان مملکت قضاوت و محکوم میشدند تا آیندگان از عدم دسترسی شان به اشرف غنی و اطرافیانش حسرت نمیخوردند و ما را که دست مان میرسید تف و لعنت نثارمان نمیکردند.
درود خدا بر افکار و قلمی که این متن را نوشته است. زنده باد جوانان شجاع وطن
درود خداوند بر افکار و قلم روانی که این متن را نوشته است. متنی که شجاعت بیان نقد در برابر ظلم را دارد قابل ستایش است.