امروزه مسأله صلح و همزیستی یکی از بزرگترین مسائل جهان و مورد علاقه دولتها و ملتها، به خصوص ملت افغانستان است؛ حتی آنهایی که عملا صلح را به بازی گرفتهاند و بهانهجوی جنگ و جدال و تجاوز اند، باز به ظاهر در راه تأمین صلح و آرامش و همزیستی کوشش میکند. زیرا تمام خوشبختیها در صلح و همزیستی وجو دارد. در فضای صلح و مفاهمه است که انسانها میتوانند به سوی توسعه و رشد علمی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سیاسی گام بردارند.
برای مردم افغانستان دستیابی به صلح رویایی است که تنها شیرینی آن را در قالب الفاظ میتوان احساس کرد، نه واقعیت. هرچند زندگی در سایه صلح نیاز مبرم و مقدم بر همه چیز مردم افغانستان حساب میشود، اما با تمام تب و تلاش ها و عزم حکومت برای آوردن صلح، ظاهرا این تقلا تیر در تاریکی رها کردن است و بس. چرا که جغرافیای حساس و ژئوپولتیک افغانستان و همچنان گسستگیهای فرهنگی، سیاسی وفکری میان اقوام، احزاب و جریانهای سیاسی در داخل، سبب شده تا بحران منازعه و خشونت تبدیل به یک اصل ناتمام برای کشور گردد، و به جای اندیشیدن درباره صلح، در دام منازعات داخلی و بازیهای منطقهای خرد و خمیر شود.
و اما راهکارهایی که باید در تأمین صلح به پیش گرفته شود، عبارت اند از:
1- تقویت و بالا بردن ظرفیت و توانمندی نهادهای امنیتی و استخباراتی برای خنثیسازی تحرکات مخالفین، در کنار روند گفتگوهای صلح؛
2- اصلاحات در ساختار و برنامه شورای عالی صلح؛
3- اعتمادسازی منطقهای؛
4- تأمین عدالت؛
5- فراهم کردن بسترهای داخلی صلح؛
6- استفاده از تجربه کشورهای دیگر که با سرنوشت مشابه افغانستان روبرو بودهاند؛
7- تقویت و تسریع حکومتداری خوب و رسیدگی به نیازمندیهای مردم؛
و....
لذا باید اذعان نمود که صلح تنها پدیدهای است که میتواند با خود تمام خوشبختیها، امیدها و آرمانهای دیرینه هر ملت به خصوص ملت افغانستان را جامعه عمل بپوشاند و مهمترین و اساسیتری مسألهای است که باید در حیات یک کشور بالاتر از همه مسائل بحث قرار داشته باشد؛ چرا که نیاز مردم افغانستان به صلح فراتر از مصالحه با مخالفین است و این به معنی آن است که باید تمام عواملی که باعث ایجاد تنش و اختلاف در میان مردم میشود، شناسایی شده و از بین برده شود و در نهایت بستر به وجود آمدن صلح در افغانستان فراهم شود.
نویسنده: آمنه دولتی
برای مردم افغانستان دستیابی به صلح رویایی است که تنها شیرینی آن را در قالب الفاظ میتوان احساس کرد، نه واقعیت. هرچند زندگی در سایه صلح نیاز مبرم و مقدم بر همه چیز مردم افغانستان حساب میشود، اما با تمام تب و تلاش ها و عزم حکومت برای آوردن صلح، ظاهرا این تقلا تیر در تاریکی رها کردن است و بس. چرا که جغرافیای حساس و ژئوپولتیک افغانستان و همچنان گسستگیهای فرهنگی، سیاسی وفکری میان اقوام، احزاب و جریانهای سیاسی در داخل، سبب شده تا بحران منازعه و خشونت تبدیل به یک اصل ناتمام برای کشور گردد، و به جای اندیشیدن درباره صلح، در دام منازعات داخلی و بازیهای منطقهای خرد و خمیر شود.
و اما راهکارهایی که باید در تأمین صلح به پیش گرفته شود، عبارت اند از:
1- تقویت و بالا بردن ظرفیت و توانمندی نهادهای امنیتی و استخباراتی برای خنثیسازی تحرکات مخالفین، در کنار روند گفتگوهای صلح؛
2- اصلاحات در ساختار و برنامه شورای عالی صلح؛
3- اعتمادسازی منطقهای؛
4- تأمین عدالت؛
5- فراهم کردن بسترهای داخلی صلح؛
6- استفاده از تجربه کشورهای دیگر که با سرنوشت مشابه افغانستان روبرو بودهاند؛
7- تقویت و تسریع حکومتداری خوب و رسیدگی به نیازمندیهای مردم؛
و....
لذا باید اذعان نمود که صلح تنها پدیدهای است که میتواند با خود تمام خوشبختیها، امیدها و آرمانهای دیرینه هر ملت به خصوص ملت افغانستان را جامعه عمل بپوشاند و مهمترین و اساسیتری مسألهای است که باید در حیات یک کشور بالاتر از همه مسائل بحث قرار داشته باشد؛ چرا که نیاز مردم افغانستان به صلح فراتر از مصالحه با مخالفین است و این به معنی آن است که باید تمام عواملی که باعث ایجاد تنش و اختلاف در میان مردم میشود، شناسایی شده و از بین برده شود و در نهایت بستر به وجود آمدن صلح در افغانستان فراهم شود.
نویسنده: آمنه دولتی