دردها و بیماریهای روح و روان عبارتاند از اخلاق بد و جمیع صفات رذیلهای که موجب هلاکت و بیچارگی روح انسان میشوند و آن را از درک لذتهای روحانی، رسیدن به سعادت ابدی و مجاورت با عالم قدس باز میدارند. صحت و راحتی روح آدمی نیز در متصف شدن به اوصاف قدسی و ملکوتی است که موجب نزدیک شدن به حضرت باریتعالی و باعث نجات و رستگاری انسان میشود.
فصل ششم: لذت و درد جسم و روح
در بخش قبلی مشخص گردید که انسان متشکل از دو بخش جسم و روح است. باید دانست که هر یک از این دو جزء، دارای درد و لذت و محنت و راحتی و مرض و سلامتی مختص به خود میباشند. دردهای بدن آدمی عبارتاند از امراض و بیماریهایی که بر بدن عارض میشوند و آن را از درک لذتهای جسمانی باز میدارند. هرگونه سهلانگاری در معالجهی بیماریهای بدن موجبات وخامت اوضاع و نهایتا مرگ انسان را فراهم میکند. بنابراین باید با بهرهگیری از علم پزشکی به بیان و درمان امراض جسمانی پرداخت.
دردها و بیماریهای روح و روان عبارتاند از اخلاق بد و جمیع صفات رذیلهای که موجب هلاکت و بیچارگی روح انسان میشوند و آن را از درک لذتهای روحانی، رسیدن به سعادت ابدی و مجاورت با عالم قدس باز میدارند. صحت و راحتی روح آدمی نیز در متصف شدن به اوصاف قدسی و ملکوتی است که موجب نزدیک شدن به حضرت باریتعالی و باعث نجات و رستگاری میشود. توضیح مفصل بیماریهای روح و معالجهی آنها در "علم اخلاق" بحث میشود.
فصل هفتم: مضرّات بیماریهای روح و فواید سلامتی آن
انسان به هیچ عنوان نباید بیماریهای روح را سبک بشمارد و درمان آنها را به بازی بگیرد. او نباید مفاسد اخلاق ناپسند را اندک بداند و سلامتی روح را با سلامتی بدن مقایسه کند. بر هیچ عاقلی پوشیده نیست که از دیدگاه کسانی که روح و صلاح و فساد آن را فراموش کردهاند، در صورتی بدن دچار بیماری شده است که صاحب خود را از لذتهایی مانند جماع و غذا و امثال آن در زندگانی کوتاه و چندروزهی بازدارد.
این در صورتی است که اخلاق ناپسند که بیماریهای روح از آن سرچشمه میگیرند، انسان را از رسیدن به لذتهای سعادت ابدی و پادشاهی سرمدی باز میدارد. هر یک از رذایل اخلاقی در حقیقت پردهای تاریک بر تابشهای انوار الهی و مانعی بر مسیر نسیم رحمانی هستند. هرگونه تسامح در معالجهی بیماریهای اخلاقی، انسان را به هلاکت دائمی و شقاوت ابدی میرساند. لذا صحت و سلامتی روح و اتصاف آن به محاسن اخلاقی موجبات زندگانی ابدی و حیات حقیقی را فراهم میکند.
بعد از آنکه نفس انسان از اخلاق ناپسند، پاک گردد و به صفات ارزشمند آراسته شود، مستعدّ پذیرش فیضهای نامحدود پروردگار خواهد شد. در این صورت، حجابها به کناری میرود و صورتهای جمیع موجودات هستی در آینهی دل او پدیدار میشود. او در این هنگام، موجودی با وجود کامل و حیات ابدی و همیشه باقی میشود که قامتش سزاوار مقام خلیفةاللهی و فرق سرش لایق تاج پادشاهی و ریاست معنوی خواهد بود و به آرامش و لذتهایی میرسد که تابحال مانند آن نه دیده شده و نه به ذهن هیچ آفریدهای خطور کرده است.
از این روست که پیامبر ختمیمرتبت فرمودند: "لولا ان الشیاطین یحومون علی قلوب بنی آدم لنظروا الی ملکوت السماوات والارض...یعنی: اگر لشکر شیاطین اطراف دلهای بنیآدم را فرانگرفته بودند، انسانها هر آینه حقیقت موجودات عالم بالا و عالم طبیعت را مشاهده میکردند و بر آثار قدرت کاملهی حق تعالی بر آن موجودات آگاهی مییافتند."
همچنان که پاکسازی نفس از جمیع اوصاف پلید، موجب کنار رفتن جمیع پردههای ظلمانی و تاریکیهای گناه و همچنین موجب کشف حقایق جمیع موجودات امکانی میشود. با این وجود، برطرف نمودن مقداری از اوصاف ناپاک نیز موجب میشود به همان مقدار صفایی و روشنایی در نفس ایجاد شود. به عبارت دیگر، به همان اندازه که آینهی نفس از زنگ کدورتهای عالم طبیعت پاک شود به همان اندازه صورتهای موجودات عالم قدس در آن ظاهر میگردد و به همان مقدار سزاوار قرب و نزدیکی به پروردگار جهانیان میشود.
به همین سبب است که پیامبر گرامی اسلام (ص) فرمودند: "ان لی مع الله حالات لا یحتملها ملک مقرّب و لا نبیّ مرسل...یعنی: مرا با خدای متعال حالاتی است که هیچ فرشتهی مقربی و هیچ پیغمبر مرسلی طاقت و توانایی آن را ندارد."
ادامه دارد...