خداوند متعال در قرآن کریم میفرماید: «و لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» خداوند نفرموده که از شیطان تبعیت نکنید بلکه گفته است از خطوات آن تبعیت نکنید، خطوات به معنی گامها و فرایندها است، که باید با همان گام اول مخالفت کرد وگرنه هر انسانی در طی یک فرایندِ از پیش طراحیشده و دقیق به دام شیطان گرفتار خواهد شد.
متأسفانه شرایط غمبار افغانستان به گونهای فضای بدبینی و وهمآلودی را ایجاد نموده است که هر حرکتی را با نگاهی تنشآلود و خصمآمیز ارزیابی میکنیم و این روحیهی بدانگاری و غیریّتسازی تمام ابعاد زندگیِ فردی، اجتماعی، فرهنگی و دینی ما را تحت تاثیر قرار داده است؛ آن هم به گونهای که متاسفانه به راحتی نسبتهای ناروا به همدیگر میدهیم ولی رفتارهای دیگران را دشمنی تلقی مینمائیم!
واقعیت این است که چنین رفتارهای نامیمونی، مردم مؤمن و مسلمان ما را به گونهای از مسیر اصلی منحرف کرده است که فعلا هر کسی به سمت سرابهای بیابان، کورکورانه این طرف و آن طرف سرگردان میدوند و برای هیج کس راه برونرفتی وجود ندارد! در حالیکه ما روشنترین نقشه و بهترین راهنمایان را در اختیار داریم.
در این نوشتار کوتاه سعی شده است برخی از مهمترین علل اینگونه خشونتهای خانمانسوز و مدرنیته از منابع دینی استخراج گردد تا باشد که موضعگیریهای ناجوانمردانه و رفتارهای ناخوشایند از بین مردم متدین و ولایی ما رخت بر بندد.
1- پیروی از شیطان: طبق گفتار حضرت زهرا سلاماللهعلیها؛ شیطان مانند لاکپشت است، تا زمانی که سخنان خداوند بین مردم حاکمیت دارد شیطان همیشه در لاک خود قرار دارد و جرأت پیدا نمیکند که سرش را از لاک خود خارج سازد، او همچنان آرام آرام در زندگی مردم سرک میکشد و به محض اینکه زمینه را فراهم دید به راهش که همان به انحراف کشیدن مردم و دشمنی با خدا است ادامه میدهد.
خوشبختانه خداوند برایِ برونرفت از این معضل راهکار ارائه داده است که اگر مردم بدان عمل کنند یقینا رستگار خواهند شد، بهترین راهکار انقلابی عمل کردن است که خداوند میفرماید: «لاتتبعوا خطوات الشیطان انه لکم عدو مبین» خداوند نگفته است که از شیطان تبعیت نکنید بلکه گفته است از خطوات آن تبعیت نکنید، خطوات به معنی گامها و فرایندها است، که باید با همان گام اول مخالفت کرد وگرنه هر انسانی در طی یک فرایندِ از پیش طراحیشده و دقیق به دام شیطان گرفتار خواهد شد.
بله تا ما با آن خطوات مبارزه نکنیم و یک فرد انقلابی نباشیم همیشه همین آش و همین کاسه خواهد بود، در این زمینه ما باید بدانیم که مبارزه کردن و روحیه انقلابی داشتن تنها راه نجات و نیز از وظایف ذاتی ماست، ما تا زنده هستیم باید این مبارزه هم باشد و بلکه روز به روز گسترش یابد زیرا که ابليس وجود دارد و مدام انسانها را به سمت و سوی انحراف و دوری از خداوند میکشاند.
2_ دوری از خدا و اهلبیت علیهمالسلام: اگر همه مردم در رفتارهای فردی و اجتماعی خود کلام خداوند و دستورات حضرات معصومین علیهمالسلام را در اولویت قرار بدهند، و رضایتمندی خداوند در زندگی آدمها نقش محوری داشته باشد، و واقعا دغدغه دینمحوری در بین مردم جاری باشد، به مرور زمان کار بجایی خواهد رسید که تمام گفتارها، رفتارها و حتی افکارها رنگ و بوی خدایی میگیرند، حضرات معصومین عليهم السلام هم نظر و عنایات خود را بر مردم نازل خواهند کرد.
اگر این اتفاق بیافتد حتما زیبایی زندگی را خواهیم دید. لذا تنها راه نجات جامعه از این وضعیت موجود مراجعهی مجدد به دستورات دین و آشتی با خداوند و ائمه معصومین علیهمالسلام است و بس.
3- دامن زدن به اختلافات قومی و عدم همپذیری: یقینا هدف از خلقت انسانها رسیدن به کمال است که با تعاملات سازنده اتفاق میافتد نه زوال و رد کردن همدیگر!
طبق صراحت منابع وحیانی همه اقوام و انسانها نزد خداوند یکی هستند، حال اگر این آدمها تحولآفرین باشند و برای تحقق اهداف الهی تلاش کنند هم ارزش دارند و هم خیلی زود موفق میشوند. تا زمانیکه همپذیری نداشته باشند و یک نگاه سیستمی حاکم نباشد یقینا با نگاه خطی و برتریطلبی پیشرفت و اقتدار جامعه هم شکل نخواهد گرفت؛ چنانچه مردم ما این مهم را در طول سالیان سال به خوبی درک کردهاند، اما اینکه هنوز هم عبرتی از گذشتهها نمیگیرند جای تعجب است، بخاطر همین مسئله است که پیامبر رحمت و مهربانیها مدام میفرمودند: «الجار ثُم الدار» و شاعر خوش سلیقهای نیز این مهم را چه زیبا سروده است:
تو کز محنت دیگران بیغمی
نشاید که نامت نهند آدمی
آری! اگر نتوانیم در اتفاقات بوجود آمده، نقش سازندهای ایفا کرده و در غمها و شادیهای همدیگر شریک باشیم انسانیتِ ما بیمفهوم خواهد بود! بلکه بیشتر شبیه مورچگانی هستیم که از روز خلقت تا الان هیج تحولی برایشان رقم نخورده است. یک انسان باید نسبت به باورهای دینی و هنجارهای اجتماعی دغدغه داشته باشد و با تعاملات سازندهی خود زمینههای تحقق اهداف عالیه خویش را فراهم آورد.
یک انسان مؤمن باید همیشه رضایت خداوند را در تمامیِ رفتارها، کردارها و حتی موضعگیریهای خود مقدم دانسته و جریانات موجود را به سمت اتحاد و همدلی جهت دهد تا در نهایت عزیز و سربلند باشد.
نویسنده: سیدصادق حسینی