با وجود آنکه فهم ما نمیتواند حقیقتِ رتبهها و مقامات بالاتر از خود را به صورت کامل درک کند؛ اما هر انسانی که در حال حرکت در مسیر سعادت باشد و نسبت به اعمال و احوالات خود مراقبت نماید، به قدر ظرفیت و قابلیت خود با الطاف پروردگار و فیضهای رحمانی مواجه میشود.
اما باید توجه داشت که ما با ایمان آوردن به بعثت، ویژگیهای پیامبری و نبوّت را تصدیق میکنیم هرچند حقیقت آنها را نمیشناسیم و عقل ناقص ما نمیتواند به کُنه آنها احاطه پیدا کند. همانگونه که جنین تا زمانی که در رحم مادر است به دنیای طفولیت و کودکی احاطهای ندارد و کودک نیز نمیتواند به دنیای بزرگسالان احاطه داشته باشد.
رسیدن انسان به درهای رحمت الهی، پس از صیقل یافتن دل او از تاریکیهای عالم طبیعت امکانپذیر است
حکمت ازلی خداوند متعال، دربهای رحمت نامحدود الهی را به روی همهی انسانها گشوده و هیچ بخل و دریغی نسبت به هیچ کسی در نظر گرفته نشده است؛ اما دستیابی انسان به ابواب رحمت الهی به این مهم بستگی دارد که آینهی دلش را صیقل داده و از کدورتهای عالم طبیعت پاک کرده باشد و زنگارهای اخلاق ناپسند را از آن زدوده باشد.
بنابراین محروم شدن از تابش فیوضات الهی و دوری از اسرار ربوبی، از بخلورزی مبدأ فیضدهنده (خداوند متعال) نیست که شأن باریتعالی بالاتر از آن است که محرومیت افراد از انوار الهی به او نسبت داده شود، بلکه به سبب پردههای تاریک گناه و موانع جسمانی است که بدن آدمی را احاطه کردهاند.
"هرچه هست از قامت ناساز بیاندام ماست ورنه تشریف تو بر بالای کَس کوتاه نیست"
جنس علوم الهی از جنس علوم مادی نیست
آنچه از علوم و معارف و اسرار که آدمی با پاکسازی نفس به آن میرسد، از جنس علوم و معارفی نیست که گرفتاران عالم طبیعت و زندانیان وهم و شک و شهوت با ممارست و تلاش در کتابهای گوناگون و دلایل عقلی به آن میرسند. بلکه علوم حقیقی نورانی هستند که از الهامات پروردگار به دست آمدهاند. برای علوم الهی آنچنان نورانیت و صفاییست که هیچ شک و شبههای در آنها راه ندارد.
علم الهی یعنی همان علمی که پیامبر اکرم (ص) در مورد آن فرمودند: "انما هو نور یقذفه الله فی قلب من یرید...یعنی: علم، نوری است که حق تعالی آن را در دل هر کسی که بخواهد میتاباند." یا حضرت علی (ع) که در وصف علمای حقیقی در نهجالبلاغه فرمودهاند: "علم به ایشان هجوم آورده است، آنان به بصیرت و بینایی و به حقیقت روح و یقین رسیدهاند، آنچه برای اهل عیش و دنیاپرستان سخت و مشکل است برای ایشان نرم و آسان شده است و یار و مونس آنچه شدهاند که جاهلان از آن وحشت میکنند. و روح این علمای راستین به عالم اعلی تعقل دارد."
پاک شدن باطن انسان؛ شرط ترسیم علوم حقیقی بر آن
البته باید در نظر داشت که تا زمانی که صفحهی دل از نقشهای اخلاق رذیله پاک نگردد، این قسم از علم و معرفت -که تعریفِ آن گذشت- در آن ترسیم نمیشود؛ چرا که علوم و معارف حقیقی، عبادات باطنی هستند. همچنان که در نماز که عبادت ظاهر است، تا ظاهر آدمی از جمیع نجاساتِ ظاهر پاک نباشد نمازِ صحیح محقق نمیشود، باطن آدمی نیز تا از جمیع نجاسات باطنی که اوصاف خبیثه و اخلاق رذیله میباشند پاک نشود، نور علم حقیقیِ مبرّا از شبهات بر آن نمیتابد.
چگونه ممکن است که دل ناپاک، منزلگاه علوم حقیقی شود، حال آنکه تاباندن آن علوم بر دلها از عالم "لوح محفوظ" به واسطهی فرشتگان مقدس است. -لوح محفوظ همان لوحی که نزد پروردگار است و از هرگونه تبدیل و تحریفی محفوظ بوده و همهی حقایق عالم و حوادث آینده و گذشته در آن درج شده است-.
ادامه دارد...