تاریخ انتشار :چهارشنبه ۲ اسد ۱۳۹۸ ساعت ۲۰:۵۷
کد مطلب : 188918
جرعه‌ای جلادهنده از کتاب معراج‌السعاده (9)

قوای چهارگانه‌ی عقل، شهوت، وهم و غضب حکمرانان بدن انسان‌اند

قوای چهارگانه‌ی عقل، شهوت، وهم و غضب حکمرانان بدن انسان‌اند
به سبب اختلاف انگیزه‌‌ی قوای چهارگانه‌ی "عقل"، "شهوت"، "غضب" و "وهم" است که مملکتِ بدن همواره میدان نبرد و معرکه‌ می‌باشد. گاهی آثار فرشتگان در آن ظاهر می‌شود. زمانی افعال چهارپایان هویدا می‌گردد. لحظه‌ای مظهر آثار شیطان و زمانی هم خوی درّندگان به خود می‌گیرد. این وضعیتِ کشاکش همواره ادامه دارد تا اینکه یکی از این قوای چهارگانه بر بقیه‌ی قوا حاکم شود و مابقی مقهور حکم او گردند.
باب دوم: در سبب انحراف اخلاق از مسیر پسندیده و حصول اخلاق ناپسند و بیان قوای نفس انسانی
فصل اول: قوای چهارگانه و پیروی سایر قوا از آنها

بدن انسان مملکتی است که خداوندِ عالم، آن را به روح مجرّد واگذار کرده و در این مملکت، اعضا و جوارح و حواس و قوای ظاهری و باطنی را در اختیار روح قرار داده است. "و ما یعلم جنود ربّک الّا هو...یعنی: و لشکریان پروردگارت را جز او کسی نمی‌داند."

برای هر یک از این جوارح، خدمت و وظیفه‌ی مشخصی تعیین شده است. از میان آنان، چهار قوه‌ی "عقل"،‌ "شهوت"، "غضب" و "وهم" حکمِ کارفرما و سران لشکر را دارند و سایر قوا، زیردست و فرمانبردارِ این چهار قوّه می‌باشند.

شأن "قوه‌ی عقل"، ادراک و فهم حقایق امور و مشخص نمودن امور خیر و شر و دستور دادن به افعال نیکو و نهی از صفات ناپسند است. فایده‌ی ایجاد "قوّه شهویه"، بقا و ماندگاری بدن است که ابزار تحصیل کمال نفس می‌باشد، چرا که زیستِ چندروزه‌ی بدن در این دنیا، مشروط به تناول غذا، نوشیدنی‌، نکاح و تولید نسل است. فایده‌ی "قوّه‌ی وهمیه"، فهمیدن امور جزئی و دانستن دقیق مسائل است.

فعالیت "قوه‌ی غضبیه" نیز آن است که ضررهای خارجی را از بدن دفع می‌‌کند و نیز هنگامی که قوه‌ی شهویه یا وهمیه، اراده‌ی سرکشی و خودسری کنند و قدم از مسیر اطاعتِ عقل بیرون کنند، این دو قوّه را مقهور نموده و به راه راست درآورده و تحت اقتدار و تسلط عقل کند.

باید توجه داشت که به غیر از چهار قوّه‌ی فوق، هیچ یک از قوای ظاهری و باطنی بدن، هیچ‌گاه خیال فرمانروایی و اندیشه‌ی سروری نخواهند کرد و همگی محکوم به اطاعت از این چهار قوّه هستند.

اما؛ این چهار قوّه‌ی حاکم
قوّه‌ی عقل، وزیرِ روح است که پادشاه می‌باشد. عقل همواره در تدبیر آن است که "روح" از صلاح‌دید و اوامر و نواهی او تجاوز نکند تا بتواند با حُسن کفایت و تدبیر، امور را مرتب و منظم کند و سفر پادشاه (روح) را به عالم ملکوت سهل و آسان نماید.

قوّه‌ی شهوت، مانند برخی مامورین مالیات، دروغ‌گو،‌ طمّاع، خرابکار و فضول است؛ هرآنچه عقل که وزیر است بگوید، شهوت، با آن مخالفت کند و همیشه در صدد آن است که "روح" را از مسیر حق منحرف کرده و تابع حکم خود کند و آن را مانند چهارپایان غرق در شهوات نموده و هرآنچه امر کند، روح بدون مشورت با وزیر که عقل باشد آن را انجام دهد.

قوّه‌ی غضب، همانند نگهبان مملکت، تند و تیز و بی‌باک است. این قوّه در پی کشتن و زدن و شکستن و ظلم و عداوت و بغض بوده و همواره درصدد آن است که پادشاه یا همان روح را فریب دهد،‌ تا به آنچه او اشاره می‌کند عمل نماید و فرمان عقل را اطاعت نکند و در نهایت روح را به موجودی درّنده و بی‌رحم مبدّل کند.

قوّه‌ی وهم، به دنبال مکر، خدعه و پنهان کردن حقیقت و همچنین ایجاد فتنه و خیانت است. وهم می‌خواهد که سلطانِ مملکتِ بدن یعنی روح، مطیع او شود تا هرچه وی از فریب و شیطنت و فساد و مکر فرمان دهد اطاعت نماید.

باید توجه داشت که به سبب اختلاف انگیزه‌‌ی قوای چهارگانه‌ی "عقل"، "شهوت"، "غضب" و "وهم" است که مملکتِ بدن همواره میدان نبرد و معرکه‌ می‌باشد. گاهی آثار فرشتگان در آن ظاهر می‌شود. زمانی افعال چهارپایان هویدا می‌گردد. لحظه‌ای مظهر آثار شیطان و زمانی هم خوی درّندگان به خود می‌گیرد. این وضعیتِ کشاکش همواره ادامه دارد تا اینکه یکی از این قوای چهارگانه بر بقیه‌ی قوا حاکم شود و مابقی مقهور حکم او گردند.

ادامه دارد...
https://avapress.com/vdccs4qs42bq4o8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما