خداوند متعال، فرشتگان را به قوّهی عقل مخصوص گردانید و به ایشان بهرهای از شهوت و غضب نداد. حیوانات را به شهوت و غضب مخصوص گردانید و آنها را از عقل بینصیب ساخت. در حالی که انسان را به همهی این قوا مشرّف ساخت. پس اگر انسان، شهوت و غضب را فرمانبردارِ عقل خود کند از فرشتگان بالاتر و بافضیلتتر خواهد شد و اگر مطیعِ شهوت و غضبِ خود شود، به مرتبهای پایینتر از مرتبهی حیوانات سقوط خواهد کرد.
در بخش قبلی بیان شد که قوای چهارگانهی "عقل"، "شهوت"، "وهم" و "غضب" حکمرانان بدن آدمی هستند و سایر قوای بدن، فرمانبردارِ این چهار قوّه هستند. همچنین مشخص شد که به سبب اختلاف این قوای چهارگانه است که مملکتِ بدن همواره میدان نبرد و معرکه میباشد. گاهی آثار فرشتگان در آن ظاهر میشود، زمانی افعال چهارپایان هویدا میگردد، لحظهای مظهر آثار شیطان شده و زمانی هم خوی درّندگان به خود میگیرد.
و نیز گفته شد که این وضعیتِ کشاکش همواره ادامه خواهد داشت تا اینکه یکی از این قوای چهارگانه بر بقیهی قوا حاکم شود و مابقی، مقهور حکم او گردند.
در این هنگام است که آثار قوّهی حاکم، پیوسته از نفس سر میزند و صاحب آن در عالم آن قوّه داخل میشود؛ لذا اگر عقل حاکم گردد، در نفس آثار ملائکه ظاهر گردیده و احوال بدن به نظم و سامان میرسد و صاحب نفس در صنف فرشتگان داخل میشود. اما اگر قوهی حاکم، هر قوّهای به غیر از قوّهی عقل باشد، مملکتِ بدن خراب و ویران گشته و امورات آن مختل میشود و صاحب آن نفس در حزب شیاطین و چهارپایان وارد خواهد شد.
قوّهی عاقله
باید توجه داشت که قوّهی عاقله، منشأ نزاع و سبب مبارزه در مملکت نفس است. زیرا این عقل است که مانع سایر قوا میشود از اینکه آثار خود را آشکار کنند. عقل نمیگذارد که شهوت و وهم و غضب، نفس را مطیع خود سازند.
اما سه قوّهی وهم و غضب و شهوت، با یکدیگر نزاعی ندارند. چرا که هیچکدام به خودیِ خود انکارکننده و مانع فعل دیگری نیستند و اعمال یکدیگر را منع نمیکنند. ممکن است بعضی از این قوا ضعیف و بعضی قدرتمندتر باشند، اما این به معنای وجود دشمنی میان آنان نیست. چنانچه در نفوس حیوانات که فاقد قوّهی عاقله هستند نزاعی وجود ندارد، اگر چه در غلبهی یکی از قوا در بدن، حیوانات با یکدیگر تفاوت دارند.
در سپاه شیاطین قوّهی واهمه، در میان درّندگان قوّهی غضبیه و در خِیل چهارپایان قوّهی شهوانیه غلبه دارد.
همچنین در نفوس ملائکه و فرشتگان نیز منازعه و درگیری وجود ندارد، چرا که قوّهی موجود در نفوس ملائکه منحصر به قوّهی عاقله است و فرشتگان فاقد سه قوّهی دیگر هستند، بنابراین ممانعت و مجادلهای در آنها راه ندارد.
اینجا مشخص میشود که انسان دربرگیرندهی جمیع عالمها و محل همهی آثار است. انسان از میان همهی مخلوقات، به در بر داشتنِ قوای مخالف و متقابل مختص شده است. از همین جهت میباشد که مظهر اسماء "متقابلهی الهی" مانند لطف و رأفت در مقابلِ با قهر و غضب الهی و همچنین رتبهی قابلیتِ مقام خلافت ربّانی به انسان تعلق گرفته و لباس سلطنتِ سرزمین غیب و شهود تنها برازندهی قامت اوست.
فرشتگان هرچند به مقام روحانیت خود مسرور و خوشحالند، اما بر عالم جسمانیت که یکی از عوالم پروردگار است تسلطی ندارند.
بنابراین، انسان نسخهای جامعِ ملکوت و معجونی از عالم امر و خلق میباشد. حضرت امیرالمومنین علی (ع) میفرماید: "حق -سبحانه و تعالی- فرشتگان را به عقل مخصوص گردانید و به ایشان بهرهای از شهوت و غضب نداد. حیوانات را به شهوت و غضب مخصوص گردانید و آنها را از عقل بینصیب ساخت. ولی انسان را به همهی این قوا مشرّف ساخت. پس اگر انسان، شهوت و غضب را فرمانبردارِ عقل خود گرداند از فرشتگان بالاتر و بافضیلتتر خواهد شد؛ چرا که انسان با وجود درگیریِ قوای مختلف در وجودش خود را به این رتبه و مقام رسانده است، در حالی که فرشتگان صرفا دارای قوّهی عاقله هستند و مجادلهای در درون خود ندارند."
از این فرمایش حضرت علی (ع) میتوان اینگونه برداشت کرد که اگر انسان مطیعِ شهوت و غضبِ خود شود، از حیوانات نیز پستتر خواهد شد؛ چرا که انسان با وجودِ کمککنندهای به نام عقل، بازهم از قوّهی شهوت و غضب خود اطاعت میکند، در حالی که حیوانات در وجودِ خود یاریکنندهای به نام عقل ندارند.
ادامه دارد...