تاریخ انتشار :شنبه ۱۲ اسد ۱۳۹۸ ساعت ۱۰:۱۰
کد مطلب : 189339
نگاهی به نظام اسلامی و جایگاه ولایت فقیه
هر نظام و ساختاری برای حفظ ثبات و پایداریِ خود، به عناصر و شاخصه‌هایی نیاز دارد که با بررسی مختصر آنها، به راحتی می‌توان امتیازات یک نظام اسلامی را نسبت به سایر نظام‌های موجود تشخیص داده و عمیقا درک نمود:

1- قوام درونی: منظور از قوام درونی، آن ساختارهایی است که نظام را پایدار می‌کند. در این میان اسلام عزیز بهترین ساختار را دارد که مهم‌ترین آنها عبارت‌اند از:

الف) وحدانیت: اسلام قدرت واقعی را منحصر به ذات احدیت می‌داند و معتقد است که غیر او هیج کسی حاکم مطلق نیست. این فقط خداوند است که شایستگی حاکمیت را دارد و همه چیز از آن اوست «ولله ما فی‌ السموات و ما فی‌ الارض»؛ لذا خیلی مشخص است که اسلام بیش از هر نظامی به وحدانیت خداوند اعتقاد دارد و بدیهی است که چنین تفکری، پایداریِ نظام را رقم می‌زند.

ب) جامعیت: اصولا یکی از امتیازات مهم اسلام این است که این دین تک‌بعدی نیست، بلکی دینی است که به تمامی ابعاد مرتبط با انسان، و حتی سایر مخلوقات خداوند توجه نموده است. در حوزه جامعیت اسلام ابعاد فردی اجتماعی، فکری و... مطلبی است که هم در آثار دانشمندان به وفور دیده می‌شود و هم در قرآن کریم به زیبایی تبیین گردیده است؛ به عنوان مثال خداوند متعال می‌فرماید: «لارطب و لا یابس الا فی کتاب مبین» از این آیه و از اینکه به عنوان مثال اسلام در مورد رشد و شکوفایی انسان هم به تعلیم و هم به تربیت هم‌زمان توجه دارد نتیجه می‌گیریم که دین اسلام نسبت به سایر ادیان و مکاتب فکری جامعیت بیشتری دارد و بدیهی است که از استحکام و پایداری بیشتری هم برخوردار خواهد بود. (توضیح بیشتر در عنصر سوم)

ج) مرجعیت: یکی دیگر از ساختارهای مهم دین اسلام که به نوبه خودش بزرگترین امتیاز این دین به حساب می‌آید وجود مرجعیت است. مرجعیت به این معنا که انسان‌ها با توجه به نیازهای‌شان در ابعاد مختلف، با مراجعه به دین و دریافت دستورالعمل‌های مفید و کارساز، نیاز خود را بر آورده می‌کنند. لذا با توجه به این ظرفیت بزرگی که در این حوزه برای اسلام مطرح است امتیاز اسلام نسبت به سایر ادیان و نظام‌های فکری کاملا مشخص است.

2- بیان روشمند، عالمانه و حکیمانه: اسلام برای تبیین و عرضه دین خود، علاوه بر اینکه از مجموعه دستورات متنی و سازنده‌ای مانند قرآن کریم بهره می‌گیرد، آن دستورات و متون به گونه یک روش عملی و عینی توسط سیره بزرگان دین، که از ملکه عصمت برخوردارند و هیچگونه خطا و حتی نسیانی در وجود آنان صدق ندارد، به صورت عالمانه و حکیمانه تبیین شده‌اند.

از آن جایی که دین اسلام صرفا الواح و متون نیست بلکه تمامی این متون توسط معصومین علیهم‌السلام که نمایندگان خاص خداوند توانا و هادیان واقعی بشریت هستند چه به صورت گفتاری و چه به صورت عملی تبیین گردیده است می‌توان نتیجه گرفت که این دین برتری دارد. در حالی که مجریان سایر ادیان، دین خود را رهبری می‌کنند ولی با توجه به اینکه از شرایط عصمت برخوردار نیستند نمی‌توانند بشریت را به سوی سعادت و رستگاری هدایت نمایند.

3- صیانت مقتدرانه: اگر ما عنصر اول را مبنایی و عنصر دوم را روشی فرض کنیم، باید عنصر سوم را پیروانی بگیریم؛ زیرا اسلام با تمام ویژگی‌هایی که دارد اگر پیروان آگاه، انقلابی و وظیفه‌شناس نداشت باز هم چندان تفاوتی با ساير ادیان و مکاتب موجود نمی‌داشت. اسلام عزیز در این حوزه پیروانی دارد که تمام هستی خود را از دین قلمداد کرده و با تمام وجود از آن دفاع می‌کنند. بدیهی است که اگر انسان همه‌ی ابعاد زندگی خود را «از مسایل فکری و معرفتی گرفته تا مسایل اقتصادی و فرهنگی چه در سطح فرد و چه در سطح  اجتماع» از دین بداند، یقینا با تمام وجود در تمامیِ حوزه‌ها از دین دفاع خواهد کرد، ولی اگر کسی به عنوان مثال صرفا معنویت خود را از دین بداند پرواضح است که فقط به اندازه همان معنویت از دین دفاع می‌کند نه بیش‌تر.

برای اینکه بحث صیانت مقتدرانه یا عنصر پیروانی خوب فهمیده شود، توجه به یکی از مهم‌ترین شاخصه این عنصر ما را یاری می‌رساند؛ شکی نیست که اگر دین اسلام تااکنون باقی مانده و بلکه روز به روز به قله‌های سعادت نزدیک و نزدیک‌تر می‌شود، در این قضیه شهدا که پیروان راستین و جان به کف این دین به حساب می‌آیند نقش اصولی و اساسی داشته‌اند، زیرا این پیروانِ واقعی نگاه همه‌جانبه به دین دارند، آنها حکومت دینی را در تمام امورات زندگی خود لازم و موثر می‌دانند لذا تا پای جان از دین و ارزش‌های دینی دفاع می‌نمایند.

از آن جایی که شهادت یک مقامت عالمانه، جاودانه و ایستادگی تا پای جان دادن به حساب می‌آید و برای پیروان مخلص این دین به عنوان یک ارزش مطرح است، کاملا مشخص است که در این عنصر باز هم اسلامِ عزیز خوش می‌درخشد و با پیروان فهیم، انقلابی و دلسوزی که دارد نسبت به هر دین و آیین دیگری از ثبات و پایداری بیشتری برخوردار است.

این دین آسمانی و نظام فکری آن با این همه ویژگی‌ها و امتیازات منحصر به فردی که دارد بخصوص اینکه از عناصر فوق به صورت توأمان برخوردار است، در عصر ما نیز یک مولود تمدن‌ساز و پایداری را برای بشریت عرضه نموده است که امروزه از آن به عنوان ولایت فقیه نام برده می‌شود.

ولایت فقیه بدین‌معنا که عالم‌ترین، دقیق‌ترین و جامع‌ترین فرد که تمامیِ اطلاعات خود را بر اساس همان نظام فکری‌معرفتی و مبانی عمیق دینی دریافت کرده باشد و بتواند با تبیین عالمانه و حکیمانه‌ی آن یافته‌ها، قوام درونی دین را از انحراف جلوگیری نماید، نسبت به این دین بر سایر مردم حقِ ولایت دارد.

به عبارت دیگر می‌توان گفت ولایت فقیه دقیقا نکته اتکا‌ برای دوام دین اسلام بحساب می‌آید، زیرا هم بهترین روش را برای استقرار و استمرار دین ارائه نموده است و هم بهترین الگو را برای تبیین و صیانت دین دارد؛ به این مهم وقتی پی می‌بریم که به ماهیت و حقیقت ولایت فقیه توجه کنیم؛ به عنوان مثال این نظام ولایت فقیه مولودی به نام انقلاب اسلامی و حکومت دینی دارد که امروزه استکبار جهانی و عمالان وابسته آن از این انقلاب شدیدا هراس دارند.

دشمنان همچنین از گفتمان‌های انقلابی که در سطح جهان مطرح می‌گردد به شدت نگران بوده و تحمل دیدن هیج کدام را ندارند، چنانچه سال قبل در هفتم جدی علیه دفاتر مرکزی مرکز فعالیت‌های فرهنگی‌اجتماعی تبیان و خبرگزاری آوا در کابل حملات انتحاری را سازمان‌دهی کردند و جمعی از نخبگان و اهالی رسانه کشور را به شهادت رساندند.

جالب اینجاست که ترس دشمنان از گفتمان انقلاب اسلامی در سطح منطقه به گونه‌ای است که به عنوان مثال اگر حزب‌الله لبنان سخنرانی کند، واکنش دشمنان تشکیل میزگردهای یک‌هفته‌ای از ترس است تا به یک آرامش نسبی برسند؛ اما اگر حزب‌الله بر خلاف روش خود، پیرامون برخی از تحولات روز، اصلا صحبتی انجام ندهد، در آن صورت، دشمنان حداقل یک ماه میزگردهای متعددی تشکیل می‌دهند تا سخنان نگفته‌ی حزب‌الله را مورد بررسی و تحلیل قرار دهند. این بالاترین عذابی است که دشمنان اسلام از گفتمان‌های انقلاب اسلامی می‌کشند.

نویسنده: سیدصادق حسینی
https://avapress.com/vdcaeon6o49nae1.k5k4.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما