فصل پنجم از باب دوم: اجناس صفات نکوهیده
در بخش قبلی مشخص شد که جنسِ همهی صفات پسندیده از جنس چهار صفتِ "حکمت، عفت، شجاعت و عدالت" است و پاکی هر کدام از آنها از پاکی یکی از قوای چهارگانه نشأت میگیرد.
بدون شک، در مقابل هر صفت نیکی، صفت بدی است که ضد آن است. همانطور که منشأ همهی فضیلتها، چهار صفت هستند، منشأ جمیع صفات رذیله و ناپسند نیز چهار صفت میباشد: جهل که ضد حکمت، ترس که ضد شجاعت، شره که ضد عفت و جور که ضد عدالت است. البته این تقسیمبندی از نگاه نظری به این قضیه است. اما اصل و حقیقت این است که برای هر فضیلتی، حدی معین است که به منزلهی وسط است، تجاوز از آن خواه به طرف افراط و خواه به طرفِ تفریط، عنوان رذیله و ناپسند را به خود میگیرد.
بنابراین هر صفت فضیلتی نقطهی وسط بوده و حکم مرکز دایره را دارد؛ اوصاف رذیله و ناپسند به منزلهی سایر نقطههایی هستند که در اطرافِ مرکز یا محیط دایره فرض شوند. شکی نیست که مرکز، نقطهای معین است و سایر نقاطِ قابل تصور در اطراف و جوانب آن نامتناهی هستند. لذا در برابر هر صفتِ فضیلتی، اوصاف رذیلهی نامتناهی وجود دارد و صرفِ انحراف از هر صفت فضیلتی از هر طرفی که باشد، موجب افتادن در صفات رذیله و ناپسند خواهد شد.
پایداری در پیمودن مسیر اوصاف پسندیده، به منزلهی حرکت در خط مستقیم، و ارتکابِ صفات رذیله، به منزلهی انحراف از آن خط است. از آنجا که میانِ دو نقطه، تنها یک خط مستقیم وجود دارد و خطوط منحنی میان آنها لامتناهی هستند، پس پایداری بر صفات نیک تنها بر یک نحو و حالت است ولی برای انحراف از آنها، حالتهای بیشماری قابل تصور میباشد.
این مسئله نشاندهندهی این است که اسباب بدی و شرّ بیشتر از اسباب خیر و نیکی هستند. از آنجا که پیدا کردن یک امر معیّن در میان امور غیرمتناهی، مشکل و یافتنِ نقطهی وسط میان طرفهای متکثر مشکلتر است، پس پایداری و استقامت بر آن، مشکلتر از هر دو خواهد بود.
لذا یافتن حد وسط یا همان نقطهی اعتدال در بحث اخلاقیات و حفظ آن کار بسیار مشکلی است. به همین جهت است که بعد از آنکه این آیه از سورهی مبارکهی هود که خداوند میفرماید" "فَاستقم کما اُمرتَ...یعنی: ثابت باش همچنانکه تو را امر فرمودهایم." بر پیامبر اکرم (ص) نازل شد، آن حضرت فرمودند: "شَیَّبَتَنی سورةُ هود...یعنی: سورهی هود مرا پیر کرد."
نیاز به توضیح است که وسط بر دو قسم است: حقیقی و اضافی. وسطِ حقیقی آن است که طرفین حقیقتا نسبت به آن مساوی باشند مانند نسبت چهار به دو. وسطِ اضافی آن است که نزدیک به حقیقی باشد. عرفا و برخی علمای دیگر وسطِ اضافی را به نزدیکترین چیزی که به وسط حقیقی ممکن است نزدیک باشد تفسیر نمودهاند.
باید گفت که وسطی که در علم اخلاق معتبر است و خداوند متعال امر به استقامت و ثبات بر آن نموده است از نوع وسطِ اضافی است؛ زیرا یافتن وسط حقیقی و رسیدن به آن بسیار دشوار و ثبات و استقامت بر آن دستنیافتنی است.
از آنجا که در علم اخلاق، وسطِ اضافی معتبر است، اختلاف در آن نیز امری طبیعی است. به این جهت که صفات پسندیده گاهی به سبب اختلاف اشخاص و احوال و اوقات آنان مختلفف میشود. پس چه بسا مرتبهای از مراتب وسطِ اضافی با درنظرداشت شخص خاصی یا حالت و وقت خاصی فضیلت باشد و یا نسبت به غیر آن رذیلت باشد.
ادامه دارد...