فصل ششم از باب دوم: تقابل صفات فاضله و اوصاف نکوهیده
از آنچه در بخش قبلی مطرح گردید، مشخص شد که در برابر هر صفت نیک، بینهایت اخلاق ناپسند از دو جانب افراط و تفریط وجود دارد؛ اما علاوه بر اینکه برای هر کدام از آنها اسم معین و مشخصی وجود ندارد، شمارش همهی آنها نیز هم غیرممکن است و هم در شأن علم اخلاق نیست. وظیفهی علم اخلاق، بیان قواعدی کلّی است که جمیع صفات در ذیل آن مندرج هستند.
قاعدهی کلّی فوق هم این است که بدانیم اوصاف حمیده حکم وسط را دارند و انحراف از آنها چه به طرف افراط و چه به طرف تفریط، مذموم بوده و جزء اخلاق ناپسند محسوب میشود.
بنابراین در مقابل هر جنسی از صفات فاضله، دو جنس از اوصاف رذیله تحقق خواهد یافت؛ از آنجا که اجناس فضیلتها چهارتا بودند -حکمت، عفت، شجاعت، عدالت-، پس اجناس اخلاق ناپسند یا همان رذایل هشتتا خواهند بود.
اول از آن هشت رذیله، "جربزه" است که عبارت است از تفکر و اندیشه در اموری که سزاوار اندیشه نیست و همچنین عدم ثبات فکر در موضعی مشخص. جربزه در طرف افراط است.
دوم از آن هشت رذیله، "بلاهت" است که عبارت از معطل بودن قوّهی فکر و کار نکردنِ آن در قدر ضرورت و کمتر از آن میباشد. بلاهت در طرف تفریط است.
سوم از آن هشت رذیله، "تهوّر" است که به معنای روی آوردن به اموری است که عقل به دوریکردن از آنها حکم میکند. تهوّر در طرف افراط است.
چهارم از آن هشت رذیله، "جبن" است که عبارت است از رویگردان شدن از چیزهایی که نباید از آنها رویگردانید. جبن در طرف تفریط میباشد.
پنجم از آن هشت رذیله، "شره" به معنای غرق شدن در لذتهای جسمانی بدون بررسیِ آن در شریعت و عقل میباشد. شره در طرف افراط است.
ششم از آن هشت رذیله، "خمود" است که عبارت است از اینکه قوّهی شهویه ترک شود تا اندازهای که حتی برای حفظ بدن و بقای نسل مشکلساز گردد. خمود در طرف تفریط است.
هفتم از آن هشت رذیله، "ظلم" است که به معنای تصرف غیرشرعی در حقوق و اموال مردم میباشد. ظلم در طرف افراط است.
هشتم از آن هشت رذیله، "تمکین ظلم" است که عبارت است از تن دادن مظلوم به ظلم ظالم در عین حال که قدرت دفع آن را داشته باشد. تمکین ظالم در جهت تفریط است.
لازم به یادآوری است که موارد هشتگانه از اخلاق رذیله که در بالا ذکر شد، اجناسِ دو طرف افراط و تفریط فضایل چهارگانهی "حکمت، عفت، شجاعت و عدالت" هستند. پس همانطور که فضایل چهارگانه دارای انواع بسیار در تحت عنوان خود هستند، برای هر یک از رذایل نیز انواع بیشماری مندرج است که از آنها ناشی میشوند. به عنوان مثال، حیله و مکر از "جربزه"، حمق و جهل مرکب از "بلاهت" و تکبر، لاف، و گردنکشی و عجب از "تهوّر" حاصل میشوند.
همچنین سوءظن و جزع و دنائت از "جبن"، حرص، بیشرمی، بخل، اسراف، ریا و حسد از "شره" و قطع نسل و امثال آن نیز از "شره" ناشی میشوند. علمای اخلاق بسیاری از این موارد را شرح داده و بیان کردهاند. در بخشهای بعدی این کتاب نیز به آنها اشاره خواهد شد.
ادامه دارد...