گاهی باید شخصِ مبتلا به یک صفتِ رذیله، بدیها و ناخوشیهای آن صفت را در دل خود بگذراند و تصور کند و به زبان نیز بیاورد و با خود عتاب کند و بگوید که ای نفسِ امّاره و مکّاره، مرا و خود را هلاک کردی و در معرض خشم پروردگار درآوردی، خود را و مرا از پادشاهیِ بیزوال محروم ساختی و تا چشم بر هم میزنی زمانِ رفتن و مُردن فرا میرسد، و باید در آتش جهنم با مار و کژدمها همنشین شوی و با اشرار و شیاطین جمع شوی.
عوامل بیماریهای نفسانی
عللِ امراض نفسانی و یا همان انحرافِ اخلاق از حد اعتدال، بر سه گونه است: یا فطری است، یا خارجی و یا جسمی.
عوامل فطریِ بیماریهای نفسانی، آن عواملی هستند که به صورت فطری در وجود برخی انسانها وجود دارند، مانند اینکه قوّهی ادراک فردی ضعیف باشد و یا اصلا قوّهی شهوت در نهادِ او نباشد.
عوامل خارجیِ بیماریهای نفسانی، آن چیزهایی هستند که به سبب عوارض خارجی حاصل شده باشند، مانند اینکه شخصی با افراد نااهل و بد نشسته و یا حکایات ایشان را بشنود و به آنها میل و علاقه پیدا کرده و از آنان پیروی و اطاعت کند و آنچنان مرتکب اعمال ناشایست شود تا صفاتِ رذیله به صورت ملکه در وجودش رسوخ کند.
عوامل جسمیِ بیماریهای نفسانی، آن عواملی هستند که به دلیل مریضیها و ناخوشی، صفاتِ خاصی را در بدن انسان ایجاد کنند، مانند برخی بیماریها که آدمی را کجخلق کرده و یا دچار ضعف در قوّهی شهویه مینماید.
راه درمان بیماریهای نفسانی
نحوهی معالجهی کلّی در بیماریهای نفسانی این است که پس از آنکه سببِ آن را شناخته شد، اگر جسمانی باشد، سعی در معالجهی بدن نموده و آن مرض از بدن دفع شود. اگر چنانچه سببْ خارجی یا باطنی باشد، روش معالجهی کلّی آن مانند معالجهی بیماریهای جسمی میباشد.
روش درمان کلّی در بیماریهای جسمی اینگونه است که چنانچه مرضی از حرارتِ زیاد بدن باشد، غذاهایی به بیمار داده میشود که طبع آنها سرد باشند و اگر مرض از سردیِ زیاد ناشی شده باشد، غذاهایی با طبع گرم به بیمار تجویز میشود. اگر بیماری به این شکل درمان شود که به مقصود میرسیم. اما اگر مرض مستحکم شده باشد و به وسیلهی غذا نتوان آن را درمان کرد، دوا و شربتهای تلخ به بیمار چشانده میشود. در صورت افاقه نکردنِ دوا و شربتِ تلخ، در مرحلهی بعد برخی زهرها و سموم تجویز میگردد. بعضی از بیماریها نیز با داغکردن و سوزانیدن معالجه میشوند و در برخی از موارد قطع عضوی از اعضاء تنها راه نجات خواهد بود.
بنابراین، قاعدهی کلّی در درمان بیماریهای نفسانی و دفع صفات رذیله نیز همانند درمانِ بیماریهای جسمی است. هنگامی که انسان در خود انحرافِ اخلاق از حد اعتدال را دید و صفت رذیله را در خود یافت، باید ابتدا افعالی را که ضدّ آن است و آثار صفت پسندیده میباشد انجام دهد و از آن افعال مواظبت کند. این به منزلهی غذای ضدِ مرض است؛ همچنان که حرارتِ زیادِ بدن با غذاهای سرد دفع میشود، هر صفت فضیلتی که در نفس شکل بگیرد، صفتِ رذیلهی ضدِ خود را از نفس پاک میکند.
چنانچه این درمان تأثیر نکرد، باید در مقام سرزنش و ملامت نفس برآمد و در دل و زبان خود را نکوهش کرد. شخصِ مبتلا به یک صفتِ رذیله، باید بدیها و ناخوشیهای آن صفت را در دل خود بگذراند و تصور کند و به زبان نیز بیاورد و با خود عتاب کند و بگوید که ای نفس امّاره و مکّاره، مرا و خود را هلاک کردی و در معرض خشم پروردگار درآوردی، خود را و مرا از پادشاهیِ بیزوال محروم ساختی و تا چشم بر هم میزنی زمانِ رفتن و مُردن فرا میرسد، و باید در آتش جهنم با مار و کژدمها همنشین شوی و با اشرار و شیاطین جمع شوی. این به منزلهی همان دوا و شربتهای تلخ است که در بیماریهای جسمی و بعد از افاقه نکردنِ غذاها تجویز میشود.
اگر درمانِ فوق هم اثر نکرد، راهکار آن است که شخصِ مبتلا به صفات رذیله، مرتکب آثار و اعمال صفتِ رذیلهای شود که ضدِ این رذیله است. مثلا اگر در وجود خود صفت بخل را ملاحظه کرد و به هیچ وجه درمان نشد، اموال خود را زیادتر از اندازهی عادیِ بذل و بخشش مصرف کند و اعمالِ اسرافکنندگان را ظاهر کند. اگر صفت جبن و ترس را حس کرد، خود را به مواضع هولناک بیندازد و از خوف و خطر دوری نکند.
باید به این نکتهی مهم توجه داشت که شخصِ مبتلا به صفت رذیلهی بخل یا جبن و ترس، هرگاه به این نتیجه رسید که بخل و جبن در وجود او به مرز نابودی رسیدهاند، حتما این درمانِ خود را متوقف کند تا خدای نکرده ملکهی اسراف و یا صفت تهوّر در او پیدا نشود. این به منزلهی همان زهرها و سمومی است که به بیماری میدهند که مریضیِ جسمی داشته و غذا و دوای معمولی بر او افاقه نکرده باشد.
گاهی انسان باید مرتکب اعمالی شود که در شأن صاحبانِ اخلاق حسنه نیست، بلکه منافیِ شرف و مردی است. اما همچنان که زهر در معالجهی بدن مباح میشود، این اعمال نیز در معالجهی نفس جایز میباشند.
اموری مانند آب کشیدن از چاه و خریدنِ طعام از بازار و به خانهآوردنِ آن جهت رفع صفت تکبر؛ خود را نادان وانمود کردن و اعتراف به نادانی جهت رفعِ صفت عُجب و غرور و امثال آن، از این قبیل هستند.
اگر این معالجات هم تاثیری نکرد، در آن هنگام شخصِ مبتلا به صفاتِ رذیله باید به تهذیب نفس و انجام تکالیف شاقّه و ریاضتهای بسیار سخت و مشکلی اقدام کند که توضیحش در بخشهای بعدی خواهد آمد.
ادامه دارد...