تاریخ انتشار :دوشنبه ۴ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۲۲:۳۷
کد مطلب : 190578
جرعه‌ای جلادهنده از کتاب معراج‌السعاده (30)

30 حقِ هر مومنی که بر عهده‌ی برادر ایمانی‌ِ اوست

30 حقِ هر مومنی که بر عهده‌ی برادر ایمانی‌ِ اوست
در حدیث نبوی آمده است که "برادران مومن بر یکدیگر سی حق دارند که انسان بریءالذمه نمی‌شود مگر اینکه آنها را به جای آورَد و یا در صورت قصور در انجام این حقوق، از برادران خود طلب عفو و بخشش کند."
در بخش قبلی گفته شد که عدالت بر سه قسم است. قسم اول آن که عدالت میان بندگان و خالق آنها است توضیح داده شد.

قسم دوم) عدالتی است که در میان مردم است و از بعضی از آنها نسبت به بعضی دیگر حاصل می‌شود. اموری مانند ادا کردن حقوق و برگرداندن امانت‌ها، انصاف در معاملات، تعظیم بزرگان، احترام کهنسالان و فریادرسی مظلومان و دستگیری ضعیفان از این جمله هستند.

مقتضای این قسم از عدالت، آن است که انسان به حقِ خود راضی باشد و به هیچ شخصی ظلم نکند و تا آنجا که توان دارد حقوق برادران دینی خود را به جا آورد. هر کسی را به مرتبه‌ای که لایق اوست بشناسد و بداند که برای هر انسانی از جانب خداوند حقی لازم و ضروری است که باید به ادای آن بشتابد.

در حدیث نبوی آمده است که "برادران مومن بر یکدیگر سی حق دارند که انسان بریءالذمه نمی‌شود مگر اینکه آنها را به جا آورد و یا در صورت قصور در انجام این حقوق، از برادران خود طلب عفو و بخشش کند.

سی حقی که هر مومنی بر برادر مومن خود دارد:

اول:
اگر گناهی در حق او از سوی برادر مومنش سر بزند یا تقصیری از او صادر شود، از او بگذرد.

دوم: اگر غریب باشد، او را دلداری دهد و با او مهربانی کند.

سوم: چنانچه بر عیبی از او آگاه باشد آن را بپوشاند.

چهارم: اگر لغزشی از او به وجود آید، چشم از او بپوشاند.

پنجم: اگر عذرخواهی نماید عذر او را بپذیرد.

ششم: اگر کسی غیبت برادر مومنی را نماید، او را منع کند.

هفتم: آنچه خیر او را بداند به او برساند و او را پند و نصیحت کند.

هشتم: دوستی او را محافظت کند و شرایط دوستی را به جای آورد.

نهم: حقوق او را در نظر داشته باشد.

دهم: اگر مریض باشد او را عیادت کند.

یازدهم: در مراسم تشییع او حاضر شود.

دوازدهم: هر وقت او را بخواند اجابت کند.

سیزدهم: اگر هدیه‌ای برای او فرستاد قبول کند.

چهاردهم: اگر با او نیکی کند، پاسخ نیکی‌اش را بدهد.

پانزدهم: اگر نعمتی از او برسد شکر آن را به جای آورد.

شانزدهم: او را یاری نماید.

هفدهم: ناموس و آبروی او را محافظت کند.

هجدهم: حاجت او را برآورده کند.

نوزدهم: آنچه از او درخواست کند رد نکند.

بیستم: اگر عطسه کند تحیت او نماید.

بیست و یکم: گمشده‌ی او را راهنمایی کند.

بیست و دوم: سلام او را جواب بدهد.

بیست و سوم: با او به گفتار نیک صحبت نماید.

بیست و چهارم: نعمت‌های او را نیکو بشمارد.

بیست و پنجم: سوگندهای او را تصدیق کند.

بیست و ششم: با او دوستی کند و از دشمنی با او احتراز کند.

بیست و هفتم: او را یاری کند، خواه ظالم باشد یا مظلوم، یاریِ او در هنگام ظالم‌بودن این است که او را از ظلم ممانعت کند و در وقت مظلوم‌بودن، این است او را کمک و اعانت نماید.

بیست و هشتم: او را به دشمن تسلیم نکند و او را با تنها گذاشتن خوار نگرداند.

بیست و نهم: برای او دوست داشته باشد آنچه را که برای خود دوست می‌دارد از نیکی‌ها.

سی‌ام: برای او مکروه بداند آنچه را که برای خود مکروه می‌شمارد از بدی‌ها.


قسم سوم از عدالت) این نوع از عدالت، عدالتی است که میان زندگان و ذوی‌الحقوقِ ایشان از اموات است، مثل اینکه بدهکاری‌های مردگانِ خود را ادا کنند و وصیت‌های آنان را به جای آورَند و امواتِ خود را همواره با صدقه و دعا یاد نمایند.

ادامه دارد...
https://avapress.com/vdchqvnz623nwmd.tft2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما