تاریخ انتشار :پنجشنبه ۷ سنبله ۱۳۹۸ ساعت ۱۳:۰۲
کد مطلب : 190707
تبارشناسی سلفی‌گری و وهابیت (5)
سؤالی که ذهن هر خواننده‌ای را درگیر می‌کند این است که چه رابطه‌ای بین لفظ و معنا بخصوص در قرآن و روایات وجود دارد؟ این بحث در ارتباط با سلفیان، درباره‌ی قرآن مصداق پیدا می‌کند به این معنا که آیا الفاظ قرآن تنها بیانگر معناهای ظاهری خود هستند، یا در پشت معنای ظاهری، با توجه به قرائنی که وجود دارد، باید قائل به معنای دیگری نیز شد؟
در بحث استنباط احکام، حتی در زمینه اعتبار خبرِ واحد در فروعات نیز قیدها و شرایطی ذکر شده است. این در حالی است که طبق مسلک سلفی‌گری، به احادیث بصورت مطلق بها داده می‌شود.

سلفی‌ها حتی در بحث اعتقادات که جولانگاه عقل است، نقل را معتبر می‌شمارند و در این زمینه کتاب‌های متعددی نیز نگاشته‌اند از جمله (الادله والشواهد علی وجوب العمل بخبرالواحد فی الاحکام والعقاید، احمدالامین، فجرالاسلام، ص243). اصل‌الاعتقادات (سلیم الهلالی الادله والشواهد علی وجوب الاخذ بخبر الواحد فی الاحکام والعقاید). اخبار الاحاد فی الحدیث النبوی حجیتها ،مفادها، العمل بموجبها، عبدالله بن عبدالرحمن الجبرین).

سلف‌گرایی افراطی
یکی دیگر از منابع معرفت دینی در نگاه سلفیان، عمل صحابه و تابعین است. آنان عمل صحابه و تابعین را بعنوان منبع تشریع دانسته و هرگونه اندیشه‌ورزی در حوزه دین را ممنوع می‌دانند. این نوع نگرش، نوعی مرجعیت سیاسی و علمی به سلف داده است.

تفاوتی که بین سلفیان و اهل سنت وجود دارد در این است که اهل سنت کلیات و اصول را درهنگام نصّ از صحابه می‌گیرند، اما هرگز عملکردهای موردیِ آنان را در زندگی اجتماعی، فرهنگی و سیاسی به دیده‌ی تشریع نمی‌نگردند؛ در حالی که سلفیان عملکردهای موردی آنان را نیز تشریع‌آمیز می‌دانند.

معناشناسی سلفی‌گری
سؤالی که ذهن هر خواننده‌ای را درگیر می‌کند این است که چه رابطه‌ای بین لفظ و معنا بخصوص در قرآن و روایات وجود دارد؟ این بحث در ارتباط با سلفیان، درباره‌ی قرآن مصداق پیدا می‌کند به این معنا که آیا الفاظ قرآن تنها بیانگر معناهای ظاهری خود هستند، یا در پشت معنای ظاهری، با توجه به قرائنی که وجود دارد، باید قائل به معنای دیگری نیز شد؟

1- ظاهرگرایی سلفی‌گری
سلفیان در حوزه معناشناسی، قائل به ظاهرگرایی شده‌اند، و این ظاهرگرایی در دو بعد مطرح است، یکی در بُعد ظاهری که در مقابل تأویل است. دوم در بعد حقیقی که در مقابل معنای مجازی قرار دارد. سلفیان در بخش اول قائل به ظاهرگرایی شدند و با هرگونه تفسیر و تأویل قرآن مخالفند، مگر این که با حدیث قائل به تخصیص یا تفسیر شوند.

آنها تفسیر قرآن را برای هیچ کسی مطلقا جایز نمی‌دانند، ولو اینکه آن شخص دانشمندی ادیب، دارای اطلاعات گسترده در ادله، فقه، نحو، اخبار، و آثار داشته باشد. از نگاه آنان افراد و مفسرین می‌توانند به روایات پیامبر، صحابه و تابعین استناد جویند. (التفسیر والمفسرون، محمد حسن ذهبی، ج1،ص183).

ظاهرگرایی در آیات و روایات موجب شده که سلفیان، بسیاری ار باورهای سخیف و بی‌پایه را که با توحید و عظمتِ خداوند سنخیت ندارد بپذیرند. اینکه صفات خبری را حمل بر معنای ظاهری کرده‌اند، آنان را با محذورات فراوانی مواجه ساخته تا آنجایی که آنان را در دامن تشبیه و تجسیم انداخته و حمل آیات از قبیل «الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏»(طه /5). که معنای ظاهری آن نشستن خدا بر عرش است یا حمل معنای «یدالله فوق ایدیهم» بر معنای ظاهری که همان دست است مشکلات فراوانی را برای آنان به وجود آورده است. به همین دلیل به آنان مشبهه گفته می‌شود.

2- حقیقت و مجاز
حقیقت و مجاز در آیات قرآنی، از مباحث بسیارمهم و تعیین‌‌کننده درباره‌ی زبان قرآن است. سؤالی که ذهن هر خواننده‌ای را به خود مشغول می‌کند این است که آیا در قرآن الفاظ در معنای حقیقی خود استعمال شده یا معنای مجازی هم در قرآن آمده است؟ در صورت پذیرش وجود مجاز در قرآن، اندازه و محدودۀ آن چقدر است؟

معنای مجاز یعنی استعمال لفظ در غیر موضوع له خود. موضوع‌له یعنی (معنایی که لفظ برای آن وضع شده است) (جواهر البلاغه فی المعانی والبیان والبدیع، سید احمد هاشمی، ص251).

در این میان سلفیان به نبود مجاز در قرآن باور دارند و بر این عقیده‌اند که هر کلمه‌ای که در قرآن آمده، از آن اراده‌ی معنای حقیقی شده است. آنان علت مخالفت خود را چنین بیان کرده‌اند که؛ مسلمانان بسیاری از صفات الهی را که در قرآن آمده و در ظاهر نشانگر تشبیه خداوند به موجودات از جمله انسان بوده را تأویل می‌کردند. از طرفی سلفیان با تأویل آیات مخالف بودند، تلاش می‌کردند تا از رهگذر انکار مجاز، با تأویل آیات و صفات مقابله کنند (نقد دیدگاه سلفیه درباره‌‌‌ مجاز در قرآن، محمد علی راغبی، ص81-86). ابن تیمیه و شاگردش ابن قیم بر این باورند.

این در حالی است که اندیشمندان مسلمان بر این عقیده‌اند که مجاز در قرآن وجود دارد چنانچه دانشمند اهل سنت جلال‌الدین سیوطی در این‌باره می‌نویسد: در ورود حقیقت یعنی استعمال لفظ در موضوع‌لهِ خود در قرآن، میان مسلمین اختلافی نیست؛ بلکه اکثر الفاظ قرآن به نحو حقیقی استعمال شده‌اند. ولی درباره‌ی مجاز، جمهور علما قائل به وقوع مجاز در قرآن‌اند، اما عده‌ای مثل ظاهریه، برخی از شافعیه و مالکیه، منکر وقوع مجاز در قرآن می‌باشند. (جلال‌الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ص507).

علامه بحرانی در مقدمه تفسیر خود، سه روایت مربوط به کنایی بودن زبان قرآن از امام صادق "ع" نقل می‌کند. (البرهان، فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی، ج1ص50).
مرحوم سید رضی نیز کتابی درباره‌ی مجازت قرآن به نام (تلخیص‌البیان فی مجازات القرآن) دارد. از سویی، آیاتی که نشانگر وجود مجاز در قرآن می‌باشد بسیارند، مثل سوره یوسف/ 82«وَ سْلِ الْقَرْيَةَ الَّتىِ كُنَّا فِيهَا» یا سوره اسراء/ 24«وَ اخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلّ‏ مِنَ الرَّحْمَة» که باز کردن بال معنا ندارد، اگر حمل بر معنای ظاهری بکنیم.

3- تاویل در قرآن
یکی دیگر از نتایج ظاهرگرایی، رد تأویل قرآن است. چنانچه می‌دانیم قرآن دارای ظاهری است و باطنی، پیامبر گرامی فرمود: «وَ قَالَ ص‏ إِنَّ لِلْقُرْآنِ ظَهْراً وَ بَطْناً وَ لِبَطْنِهِ بَطْنٌ إِلَى سَبْعَةِ أَبْطُن‏» (عوالي اللئالي العزيزية في الأحاديث الدينية، ج‏4، ص: 107). همین‌طور قرآن دارای آیات محکم و متشابه است چنانچه خود آن می‌فرماید:« هُوَ الَّذِى أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ ءَايَاتٌ محُّْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَ أُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ  فَأَمَّا الَّذِينَ فىِ قُلُوبِهِمْ زَيْغٌ فَيَتَّبِعُونَ مَا تَشَابَهَ مِنْهُ ابْتِغَاءَ الْفِتْنَةِ وَ ابْتِغَاءَ تَأْوِيلِهِ» (آل عمران /7).

علامه طباطبایی در فلسفه‌ی وجود تأویل توضیح می‌دهد که چون انسان در عالم مادی زندگی می‌کند و به آن دل خوش کرده، خداوند از الفاظ و مفاهیمی استفاده می‌کند که برای انسان فهمیدنی باشد، اما در ورای آن مفاهیم، معانی بسیار گسترده‌تری نهفته است. (شناخت قرآن، سید محمد حسین طباطبایی). در این میان سلفی‌گری به دلیل ظاهرگرایی تأویل را نمی‌پذیرد و در نتیجه دچار تشبیه و تجسیم الهی شده‌اند.

هستی‌شناسی سلفی‌گری
هستی‌شناسی به دو بخش قابل تقسیم است؛ حس‌گرایی و عقل‌گرایی.

در هستی‌شناسی عقل‌گرایانه، عقل و اصول عقلی، معیار وجود و عدم است، اما در نگاه حس‌گرایی، حواس انسان ملاک وجود و عدم است.

حس در لغت به معنای ادارک از طریق حواس پنجگانه و در اصطلاح، منحصرکردن راه‌های درک و فهم در ماده‌ی طببعت را حس‌گرایی می‌نامند. (محمد تقی مصباح یزدی، آموزش فلسفه، ج1.)

حس‌گرایی و تجربه‌گرایی مکتب اثبات‌گرایی یا پوزیتویسم را در ذهن تداعی می‌کند زیرا مکتب اثبات‌گرایی نیز به داده‌هایی که مستقیما ار راه مشاهده و حواس ظاهری قابل درک باشد اعتقاد دارد.

از دیدگاه آنها چیزهایی که از طریق حواس و تجربه قابل درک نباشد ارزش علمی ندارد. لذا از نظر این مکتب، متافیزیک و علوم الهی با حواس پنجگانه قابل درک نیستند، پس ارزش علمی ندارند. البته این مکتب با چالش‌ها و مشکلات بسیاری روبرو شد که خودِ اندیشمندان تجربی به نقد آن پرداخته‌اند. این اندیشه حس‌گرایی، زمینه را برای رشد گرایش‌های مادی و الحادی فراهم می‌کند.

مکتب اسلام هر دو روش را به رسمیت می‌شناسد. درک عالم ماده و طبیعت توسط حواس ظاهری است و خداوند متعال نیز برای درک بهتر انسانی، گاهی از عالم ماده مثال‌هایی را بیان می‌کند، مانند آیه 21 سوره حشر «لَوْ أَنزَلْنَا هَاذَا الْقُرْءَانَ عَلىَ‏ جَبَلٍ لَّرَأَيْتَهُ خَاشِعًا مُّتَصَدِّعًا مِّنْ خَشْيَةِ اللَّهِ وَ تِلْكَ الْأَمْثَالُ نَضْرِبهَُا لِلنَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُون‏».

از طرفی، همه‌ی امور عالم نمی‌تواند تنها از راه حس درک شود. در بسیاری از موارد، عقل به وجود حقایق شهادت می‌دهد. خداوند در موارد متعددی از حس‌گرایی افراطی نکوهش می‌کند، چنانچه قوم حضرت موسی به علت درخواست ایشان از آن حضرت برای دیدن خداوند، نکوهش می‌شوند.« وَ إِذْ قُلْتُمْ يَامُوسىَ‏ لَن نُّؤْمِنَ لَكَ حَتىَ‏ نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْكُمُ الصَّاعِقَةُ وَ أَنتُمْ تَنظُرُون‏»(بقره/55).

حس‌گرایی
سلفی‌گری در حوزه هستی‌شناسی حس‌گرا است، یعنی ملاک آن در وجود چیزی است که با حواس ظاهری قابل درک و لمس نیست چنانچه ابن تیمیه در (نقض المنطق) بر حس مشهود تأکید می‌کند ولی معتقد است که تنها از راه حس می‌توان به یک امر واقعی خارجی شناخت پیدا کرد. او با اعتبار کردن قیاس برهانی، برای عقل در گسترش علم، مجالی باقی نمی‌گذارد. (نقض المنطق، احمد بن عبدالعظیم ابن تیمیه،ص 200).

اولین پیامد حس‌گرایی سلفی‌گری، نزدیک شدن به مکتب پوزیتویسم یا اثبات‌گرایی است.

پیامد دوم حس‌گرایی انکار مجردات است. از دیدگاه آنان، انسان‌ها پس از مرگ، هیچ ارتباطی با دنیا ندارند و به همین دلیل ارواح، حتی روح شخیصی مانند پیامبر اعظم (ص) نیز نمی‌توانند صدای ما را بشنوند.

پیامد سوم حس‌گرایی این است که باعث شده تا خدای سلفیان چیزی شبیه انسان باشد، دارای دست، چشم، گوش و انجام‌دهنده‌‌ی افعال انسانی.

نویسنده: سیداسدالله حسینی
 
https://avapress.com/vdcbggb8zrhb9zp.uiur.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما