فصل پنجم: حمکت، علم به حقیقت اشیاست
صفت حکمت، ضدّ دو رذیلهی "جربزه" و "ترس" است و حدّ اعتدالِ آندو میباشد. دانسته شد که حکمت عبارت است از علم به حقایق اشیاء. بدون شک، صفت علم برترین اوصاف کمال برای نفس انسان و بلکه بالاترین صفات ربوبیّت است.
انسان به کمک علم، به جوار پروردگار عالمیان میرسد و به سبب آن داخل در عالم فرشتگان مقرّب الهی میشود. حیات ابدی انسان به واسطهی علمِ اوست. سعادت جاویدان آدمی به سبب تمسک به قواعد عقلی و منابع روایی در کنار همدیگر است.
همهی ملتها و ادیان مختلف بر این نکته اتفاق نظر دارند که نمیتوان بدون معرفت و علم، مَحرمِ حرم پروردگار شد و قدم در وادی قرب حضرت آفریدگار نهاد.
در حقیقت امر، علم و تجرّد دست در گردن یکدیگر دارند، هرچه صفت علم در نفس زیاد شود تجرّدِ نفس نیز افزایش مییابد. شکی نیست که مرتبهی تجرّد بالاترین مرتبهای است که برای انسان قابل تصور است.
معرفتِ خداوند متعال، از جملهی علومی است که سبب ایجاد تمام عالم گردیده است. همچنان که در حدیث قدسی آمده که: "کُنتُ کَنزاً مخفیّاً فاَحبَبتُ اَن اُعرَف، فخلَقتُ الخلقَ لِکَی اُعرَف... یعنی: گنجی بودم پنهان، خواستم که شناخته شوم، پس مخلوقات را خلق کردم تا مرا بشناسند."
علاوه بر اینکه علم و معرفت، فینفسه لذیذ و محبوب و مطلوب است، لذت و ابتهاجی که برای اهل معرفت حاصل میشود هرگز برای غیر ایشان میسّر نیست. سُرور و انبساطی که از فهمیدنِ مسئلهای از مسائل علمی به انسان حاصل میشود، از هیچ یک از لذتهای جسمی حاصل نمیشود.
از جمله فواید علم در دنیا، عزت و اعتبار نزد بزرگان و اشرار، و شرف و احترام نزد طوایفِ مردمان است. حکمِ دانشمندان نزد حاکمانِ مقتدر، خریدار دارد و قول آنان نزد سلاطینِ کامکار لازمالاجرا است.
خداوند حکیم بنا به حکمت کامل خود، تعظیم عالمان و احترام و اطاعتشان را در فطرت خاص و عام، خوشایند گردانیده است. اگر با دقت به احوال عموم مردم توجه کنیم میبینیم که هر کس که بر شخص دیگری در جاه و منصب و مال و شوکت و امثال آن، برتری دارد به سبب ادراک و قدرت تشخیصی است که در اوست، هر چند از بابت مکر و حیله و شیطنت و نیرنگ باشد.
شرافت و فضیلت علم
آیات و روایاتی که در مورد شرافت علم و برتری آن و واجببودن تحصیل آن موجود است بیش از آن است که بتوان در این مطلب ذکر نمود، اما بعضی از آنها را ذکر میکنیم.
پروردگار عالم جلّ شأنه میفرماید: "انما یخشی اللهَ مِن عباده العُلماء...یعنی: از میان بندگان خدا، علما از خدا میترسند و بس."
خداوند متعال همچنین میفرماید: "هل یستوی الذین یعلمون و الذین لا یعلمون...یعنی: آیا کسانی که عالم هستند و کسانی که عالم نیستند، در مرتبه با یکدیگر مساوی هستند؟"
خداوند میفرماید: "و تلک الامثالُ نضربها للناسِ و ما یعقلها الا العالمون...یعنی: ما در قرآن مثالها برای مردمان بیان میفرمائیم و نمیفهمند آنها را مگر اهل علم."
پروردگار همچنین میفرماید: و مَن یُوتَ الحکمة فقد اوتیَ خیرا کثیرا...یعنی: هر که را عطا کرده باشد به او علم و دانشی، به تحقیق که خیر بسیار به او اعطا شده است."
از حضرت رسول اکرم (صل الله علیه و آله و سلم) روایت شده است که علما ورثهی انبیاء هستند. در حدیث دیگری است که آن حضرت فرمودند: "خداوندا خلفای مرا رحمت کن، بعضی عرض کردند که یا رسول الله خلفای تو کیستند؟ فرمودند که کسانی که بعد از من بیایند و احادیث و آداب مرا روایت کنند و به مردم برسانند."
همچنین پیامبر (ص) به ابوذر فرمودند که ای اباذر، ساعتی نشستن در مجلسی که در آن گفتگوی علمی باشد نزد خدا بهتر و محبوبتر است از بیداریِ هزار شب که در هر شبی هزار رکعت نماز خوانده شود و محبوبتر است از هزار جهاد در راه خدا و از دوازده هزار مرتبه ختم قرآن، و عبادت یک سال که روزهای آن را روزه بگیرند و شبهای آن را زندهداری کنند."
ادامه دارد...