اقلِّ آنچه اعتقادِ آن بر هر مکلّفی واجب است معنای قولِ "لاالهالاالله، محمد رسولالله" است
درخششِ بصیرت و نور یقین، نه با دلیل و برهان، بلکه با رعایت تقوی و بازداشتن نفس از هوی و هوس و پاک نمودنِ آن از صفات ناپسند و قطع علایق دنیوی و اشتغال به ریاضتها و مجاهدتهای سخت و تضرع و زاری به درگاه حضرت حقتعالی حاصل میشود. در این حالت نور الهی بر روزنهی دل میتابد و حجاب از پیش دیدگان برداشته میشود.
احتراز از گناهان سبب اعتقاد راسخ میشود
فطرت هر انسانی در اثبات آفریدگار کفایت میکند. حال اگر به فطرت خود، برخی از مقدمات بدیهی عقلی و شواهد خارجی را اضافه کند و همچنین از گناهانی که باعث سیاهی دل و تسلط سپاهیان شیطان میشوند دوری کند و در حد توان در انجام طاعات و عبادات کوشا باشد، به مرور، اطمینان و اعتقاد راسخ به عقاید واجبی که در بخشهای قبلی توضیح داده شد، حاصل میشود، به نحوی که هیچ شبههای در آن رخنه نکند.
حضرت رسول گرامی اسلام (صلاللهعلیهوآلهوسلم)، مجردِ اظهار اسلام را از کافران کافی میدانستند، هرچند آگاه بودند که اسلامآوردنِ آن اشخاص به خاطرِ اموری از قبیل ترس و یا طمع و امید است.
حکمتِ این کار پیامبر (ص) این بود که آن کافران به واسطهی دوری از گناهان و مواظبت بر طاعات و عبادات، فطرتشان که از تاریکیِ کفر تیره و تار شده بود، به تدریج به حالت اصلی بازگردد و نورانیتِ طاعات، اندکاندک در وجود آنان تأثیر کند و آنان را به مرتبهی تصدیق قلبی و اعتقاد قطعی برساند. همچنان که در بسیاری از کافرانی که به زبان، اسلام آورده بودند نیز چنین شد.
نکتهی دیگر اینکه دلایل عقلی و برهانهای جدلی، بدون تطهیر نفس و مواظبت بر اعمال و عبادات، به هیچ وجه موجب اطمینان و سکون نفس نمیشود؛ بلکه در بسیاری از موارد باعث زیاد شدن شبهه و تشکیک در عقاید نیز خواهد گردید.
خواجه نصیرالدین طوسی -حکیم و متکلم اسلامی- در آثار خود عنوان کرده است که اقلِّ آنچه اعتقادِ آن بر هر مکلّفی واجب است معنای قولِ "لا اله الا الله، محمد رسول الله" است.
شخص مکلف، پس از آنکه رسول گرامی اسلام را تصدیق نمود، باید آنچه را که ایشان از صفات خداوند و احوال روز جزا و تعیین ائمهی هدی خبر داده است را نیز بپذیرد.
در صفات خداوند نیز، باید معتقد باشد که خداوند حیّ و قادر و عالم و مرید و متکلم است و چیزی مثل او نیست و اوست که شنوا و بینا است.
در احوال آخرت، باید به بهشت و دوزخ و صراط و میزان و حساب و شفاعت و غیر اینها ایمان بیاورد. هرچند بر وی واجب نیست که از حقیقتِ صفات خدا و احوال آخرت بحث کند.
ناگفته نماند؛ هرچند به کمک دلایل عقلی و برهانی یا شواهد عقلی و قرائن خارجی میتوان به بعضی مراتبِ یقین و جزم رسید، اما اگر کسی طالب نورانیتِ یقین و وضوح عقاید باشد و بخواهد که از نور معارف ربانی و درخشش علوم حقیقی بهرهمند شود و پرده از پیش چشمانش برداشته شود و به مرتبهی یقینِ کامل برسد، باید بداند که این موهبتها هرگز با دلیل و برهان و جدال و کلام حاصل نمیشود.
درخششِ بصیرت و نور یقین، نه با دلیل و برهان، بلکه با رعایت تقوی و بازداشتن نفس از هوی و هوس و پاک نمودنِ آن از صفات ناپسند و قطع علایق دنیوی و اشتغال به ریاضتها و مجاهدتهای سخت و تضرع و زاری به درگاه حضرت حقتعالی حاصل میشود. در این حالت نور الهی بر روزنهی دل میتابد و حجاب از پیش دیدگان برداشته میشود.
"والذین جاهدوا فینا لنهدینّهم سبلنا...یعنی: آنان که در راه ما مجاهدت کردند، ایشان را به راه روشن هدایت میکنیم."
"لیس العلمُ بکثرةِ التعلّم و انّما هو نور یقذفه اللهُ فی قلبِ من یشاء...یعنی: علم، با کثرتِ درسخواندن حاصل نمیشود، بلکه علم نوری است که خداوند به هر دلی که بخواهد میتاباند."
ادامه دارد...