طبق اظهارات مامور سابق سیا، توقف مذاکرات امریکا با طالبان سناریوی کاخ سفید را دستخوش تغییر کرده است. امریکا همچنان به دنبال تغییر رویکردهای طالبان و همسو نمودن آنها با سیاستهای خودش میباشد.
بنابر مقالهای که موسسۀ تحقیقات استراتژیک FPRI منتشر کرده است آقای اوانز مامور پیشین سیا به بررسی آخرین تحولات افغانستان و مذاکرات امریکا و طالبان در افغانستان پرداخته و جنگ داخلی افغانستان را قریبالوقوع خوانده است.
وی پس از بررسی نیروهای دارای قدرت در افغانستان، به معرفی طالبان به عنوان تنها نیرویی که دارای تضاد عقیدتی، قدرت عملیاتی و نظامی میباشد پرداخته است.
اوانز در ادامۀ توضیحات خود افزوده: "اگر سلاح طالبان از هدف گرفتن سربازان امریکایی به سمت سایر بازیگران در داخل افغانستان میچرخید، صددرصد نتایج مورد انتظار مقامات پنتاگن و سیا حاصل میشد. ترامپ با آسودگی کامل میتوانست نمایشهای تبلیغاتی مبنی برای خروج سربازان امریکایی از افغانستان را برای جلب آراء افکار عمومی امریکا برگزار کرده و جشن ملی راه بیاندازد."
مانور اپراتیفی سیا میافزاید: "در صورتی که سازش طالبان با امریکا و موافقت طالبان با حضور و استقرار سربازان امریکایی در بخشهای معینی از خاک افغانستان محقق میشد، عملا طالبان را از یک دشمنِ بالقوه به یک سرباز نگهبانی که ناخواسته در خدمت ارتش امریکا قرار میگرفت تبدیل نموده بودیم.
اگر جنگ طالبان با آمریکا به رضایت طالبان تبدیل شود و حضور ارتش امریکا در شمال افغانستان رسمیت یابد، این به مفهوم تغییر پارادایم در رویکردهای طالبان است و به عنوان بزرگترین تحول عقیدتی در تفکرات متحجرِ یک گروه افراطی و تروریست محسوب میگردد. اگر در گذشته به عقیدۀ طالبان، جنگ با امریکا واجب دینی بود، امروزه طالبان باید اعضای خشن خود را متقاعد کند که برای سازش با امریکا دلیل عقیدتی برای خود پیدا کنند. این تعارض فکری موجب فروپاشی تحجر و افراطگرایی در طالبان خواهد شد. ورود طالبان به دولت و برخورداری فرماندهان از لذّات ثروت و قدرت یقینا انها را از جنگ منصرف میکرد.
امریکا با برگزاری انتخابات و حمایت از ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان و برخی از فرماندهان جهادی مانند حکمتیار و داعش همچنان باید نیروی فشار محلی را برای کنترل طالبان در اختیار داشته باشد. ولی نباید فراموش کرد که ائتلاف داعش با برخی از مراکز امنیتی افغانستان بهترین عامل برای کنترل داعش و جذب نیروهای جداشده از طالبان بوده و باید در این خصوص با هوشیاری کاملی رفتار نمود."
در پایان او خاطرنشان کرد: "امروز منافع امریکا در توافق با طالبان متمرکز شده و پایبندی به دموکراسی و حقوق شهروندی و مبانی لیبرالیسم چندان ضرورتی ندارد. البته بعد از استقرار طالبان با گرز دموکراسی، باید کنترل کافی بر این گروه داشت. شاید جنگ داخلی و تخلیۀ توان نظامی طالبان در درگیری با داعش و دولت افغانستان بهترین سناریو برای پنتاگن و سیا محسوب گردد.
برای اینکه نیروی طالبان از مواجهه با سربازان امریکایی منحرف شود، به هر قیمتی باید مذاکرات به نتیجه برسد حتی پذیرش مقطعی خواستههای غیردموکراتیک طالبان؛ باید طالبان متعهد به تامین امنیت سربازان امریکایی شود. توافق طالبان با دولت افغانستان اولویت مذاکرات و امریکا نیست. ما نیاز به امضای توافق داریم و برای اجرای آن وقت کافی خواهیم داشت تا تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم. با این پیشفرضها شاید تصمیم ترامپ برای توقف مذاکرات با طالبان را بتوان یک تصمیم عجولانۀ دفعی و احساسی معرفی نمود.
اگر جنگ با طالبان نتیجهای داشت باید طی این سالها به نتیجه میرسیدیم. خروج سربازان امریکایی از افغانستان بدون توافق با طالبان به مفهوم واگذاری این کشور به طالبان بوده و این میتواند شکست بزرگی برای امریکا محسوب گردد. ادامۀ وضع فرسایشی و آزاردهندۀ کنونی هم جز خسارت و هزینه هیچ نتیجهای به همراه ندارد. سلاح جنگجویان معتقدِ طالبان فقط با مذاکره و چالاکی سیاسی متوقف خواهد شد. جنگ داخلی تنها راه کاهش حملات طالبان به سربازان امریکایی است".
نویسنده: محمد یوسفی
بنابر مقالهای که موسسۀ تحقیقات استراتژیک FPRI منتشر کرده است آقای اوانز مامور پیشین سیا به بررسی آخرین تحولات افغانستان و مذاکرات امریکا و طالبان در افغانستان پرداخته و جنگ داخلی افغانستان را قریبالوقوع خوانده است.
وی پس از بررسی نیروهای دارای قدرت در افغانستان، به معرفی طالبان به عنوان تنها نیرویی که دارای تضاد عقیدتی، قدرت عملیاتی و نظامی میباشد پرداخته است.
اوانز در ادامۀ توضیحات خود افزوده: "اگر سلاح طالبان از هدف گرفتن سربازان امریکایی به سمت سایر بازیگران در داخل افغانستان میچرخید، صددرصد نتایج مورد انتظار مقامات پنتاگن و سیا حاصل میشد. ترامپ با آسودگی کامل میتوانست نمایشهای تبلیغاتی مبنی برای خروج سربازان امریکایی از افغانستان را برای جلب آراء افکار عمومی امریکا برگزار کرده و جشن ملی راه بیاندازد."
مانور اپراتیفی سیا میافزاید: "در صورتی که سازش طالبان با امریکا و موافقت طالبان با حضور و استقرار سربازان امریکایی در بخشهای معینی از خاک افغانستان محقق میشد، عملا طالبان را از یک دشمنِ بالقوه به یک سرباز نگهبانی که ناخواسته در خدمت ارتش امریکا قرار میگرفت تبدیل نموده بودیم.
اگر جنگ طالبان با آمریکا به رضایت طالبان تبدیل شود و حضور ارتش امریکا در شمال افغانستان رسمیت یابد، این به مفهوم تغییر پارادایم در رویکردهای طالبان است و به عنوان بزرگترین تحول عقیدتی در تفکرات متحجرِ یک گروه افراطی و تروریست محسوب میگردد. اگر در گذشته به عقیدۀ طالبان، جنگ با امریکا واجب دینی بود، امروزه طالبان باید اعضای خشن خود را متقاعد کند که برای سازش با امریکا دلیل عقیدتی برای خود پیدا کنند. این تعارض فکری موجب فروپاشی تحجر و افراطگرایی در طالبان خواهد شد. ورود طالبان به دولت و برخورداری فرماندهان از لذّات ثروت و قدرت یقینا انها را از جنگ منصرف میکرد.
امریکا با برگزاری انتخابات و حمایت از ارتش و نیروهای امنیتی افغانستان و برخی از فرماندهان جهادی مانند حکمتیار و داعش همچنان باید نیروی فشار محلی را برای کنترل طالبان در اختیار داشته باشد. ولی نباید فراموش کرد که ائتلاف داعش با برخی از مراکز امنیتی افغانستان بهترین عامل برای کنترل داعش و جذب نیروهای جداشده از طالبان بوده و باید در این خصوص با هوشیاری کاملی رفتار نمود."
در پایان او خاطرنشان کرد: "امروز منافع امریکا در توافق با طالبان متمرکز شده و پایبندی به دموکراسی و حقوق شهروندی و مبانی لیبرالیسم چندان ضرورتی ندارد. البته بعد از استقرار طالبان با گرز دموکراسی، باید کنترل کافی بر این گروه داشت. شاید جنگ داخلی و تخلیۀ توان نظامی طالبان در درگیری با داعش و دولت افغانستان بهترین سناریو برای پنتاگن و سیا محسوب گردد.
برای اینکه نیروی طالبان از مواجهه با سربازان امریکایی منحرف شود، به هر قیمتی باید مذاکرات به نتیجه برسد حتی پذیرش مقطعی خواستههای غیردموکراتیک طالبان؛ باید طالبان متعهد به تامین امنیت سربازان امریکایی شود. توافق طالبان با دولت افغانستان اولویت مذاکرات و امریکا نیست. ما نیاز به امضای توافق داریم و برای اجرای آن وقت کافی خواهیم داشت تا تصمیم نهایی را اتخاذ کنیم. با این پیشفرضها شاید تصمیم ترامپ برای توقف مذاکرات با طالبان را بتوان یک تصمیم عجولانۀ دفعی و احساسی معرفی نمود.
اگر جنگ با طالبان نتیجهای داشت باید طی این سالها به نتیجه میرسیدیم. خروج سربازان امریکایی از افغانستان بدون توافق با طالبان به مفهوم واگذاری این کشور به طالبان بوده و این میتواند شکست بزرگی برای امریکا محسوب گردد. ادامۀ وضع فرسایشی و آزاردهندۀ کنونی هم جز خسارت و هزینه هیچ نتیجهای به همراه ندارد. سلاح جنگجویان معتقدِ طالبان فقط با مذاکره و چالاکی سیاسی متوقف خواهد شد. جنگ داخلی تنها راه کاهش حملات طالبان به سربازان امریکایی است".
نویسنده: محمد یوسفی