هفتاد و چهارمین نشست مجمع عمومی سازمان ملل هفتۀ گذشته و بگونۀ رسمی در مقر این سازمان در نیویورک در حالی افتتاح شد که جهان با بحرانها، نابسامانی و چالشهای بیشتر از گذشته روبرو است.
البته با توجه به سابقۀ تأسیس سازمان ملل در سال ۱۹۴۵ و نشستهای صورتگرفتۀ این مجمع بزرگ جهانی که شعار آن، برقراری قانون و دفاع از حق و متضمن صلح و امنیت جهان و مرجع تأمینکنندۀ عدالت مطرح است. و همه ساله نشست عمومی آن برگزار میگردد؛ اما بیشتر این نشستها از همان آوان و در سالهای اخیر بیشتر نمایشی و فرمایشی بوده، و مجالس با سخنرانیهای طولانی روئسای جمهور کشورها که اکثرأ با ادبیات زور و گفتارهای تهدیدآمیز و کنایههای سنگین قدرتها و کشورها علیه همدیگر بوده، سنت این مجمع شده است.
در سوی دیگر و بخشی از واقعیت موجود، نه مجمع عمومی سازمان ملل و نه هم زیرمجموعههای کوچک این سازمان نه تنها توان طرح و تطبیق برنامههای جهانی را بگونۀ تعریفشده و یکسان که متکی به عدالت بوده باشد، بدرستی اجرا و تطبیق نتوانسته است، مضاعف بر آن در بسیاری از موارد حتی این مجمع و سازمان بهگونۀ یکجانبه و تحت تأثیرات مالی و سیاسی کشورهای قدرتمند و سلطهجویی مانند امریکا عمل کرده، و بیانیهها و اعلامیهها و مصوبههای غیرعادلانه بنام حقوق بشر نقض آزادی و غیره صادر کرده و در موارد زیادی هم از کنار حقوق ملتها و کشورها، مانند قضیۀ فلسطین، یمن و غیره با اشاره و خواست کشورها از جمله امریکا عبور نموده است.
در کنار آن، امروز جهان با چالشها و بحرانهای زیادی روبرو است. از بحرانهای بوجودآورده شدۀ داخلی کشورها و تحمیل جنگهای خانمانسوز بر ملتهای مظلوم تا بحرانهای ساختهشدۀ درون گروهی و ترویج سلاحهای کشتار جمعی، بحران محیط زیستی که همه و همه سرنوشت ملتها را تهدید میکند.
مهمترین اقدام یک سازمان جهانی، مستقل، متحد و همهشمول بنام سازمان ملل که نماینده تمامی ملتها است، همکاری تمامی کشورها را میطلبد تا در حل و نقطۀ پایان گذاشتن به چالشهای موجود که سرنوشت تمامی مردم جهان را تهدید میکند مسئولانه عمل کنند.
توقع ملتها از سازمان ملل این است که بدون توجه به سیاستهای سلطهجویانه و استکباری نظیر امریکا و دیگران و با توجه به خط مشی این سازمان، بصورت عادلانه با قضایا برخورد کند.
وضعیتی که امروز در یمن بوجود آمده و همهروزه دهها تن بگونۀ فجیع توسط سعودیها کشته میشود، سرکوب مردم در بحرین، قتل عام مسلمانان روهنگیا که در میانمار صورت گرفت، بحران سوریه، مداخلات امریکا در ونزوئلا، جنگ افغانستان و دیگر بحرانهای موجود که انسانهای این جهان همه روزه در آن قربانی میشود همه در سایۀ ضعف و حتی سکوت سازمان ملل صورت میگیرد.
از جنگ تحمیلشده و ویرانگر یمن چهار سال میگذرد و روزی نیست که مردم یمن بدون حمله توسط جنگندههای سعودی و کشتار را تجربه کنند. قحطی و نبود مواد غذایی میلیونها یمنی را تهدید میکند. این کشور سختترین شرایط غیرانسانی را در محاصرۀ زمینی، آبی و دریایی میگذارند، در حالیکه سازمان ملل حتی در محکومیت عربستان، که یمن را با نقض قوانین بینالملل مورد هجوم و کشتار قرار داده، همواره و با اشارۀ امریکا تردید کرده و حتی از حملات و جنایات بشری صورت گرفته به سادگی عبور کرده است.
جنگ اقتصادی نامشروع امروز از جانب امریکا راه افتاده و کشورهای در حال توسعه که در اقتصاد از امریکا دارند جلو میزنند مورد تحریم نامشروع قرار گرفته در حالی که سازمان ملل هیچ نقشی نداشته و نمیتواند داشته باشد.
امریکا با نقض معاهدۀ هستهای با ایران (برجام) و خارج شدن از آن نقش بیطرف و موثر سازمان ملل را که متضمن اجرای مفاد قوانین این سازمان است به چالش کشید و زیر پا کرد اما سازمان ملل هیچ کاری نه میتواند و نمیخواهد انجام دهد.
واقعیت امر اینکه سازمان ملل و مجمع عمومی و زیرمجموعههای آن از همان اوایل و در سالهای پسین بیشتر؛ وجهه و نقش اصلی خود که همان آلۀ دست غربی و اخصأ امریکا است را آشکار نموده و اینکه سازمانی بنام ملل متحد که حافظ و متضمن حقوق ملتها و کشورهای مختلف و تمامی کشورهای جهان باشد عملا وجود ندارد.
بدون شک که گروگانگیری سازمان ملل توسط امریکا و وقایع انجام شده و در حال انجام و نامشروع که در سکوت این سازمان توسط امریکا در سراسر جهان صورت میگیرد و چشمپوشیها از حقوق ملتها و نادیده گرفتن ارزشهای تساوی حقوق مردمان جهان، نقش سازمان ملل را بعنوان سازمانی همهشمول و بیطرف زیر سوال برده است.
با توجه به عملکرد فعلی که سازمان ملل انجام میدهد و اینکه بیشتر در اختیار امریکا و جمعی از کشورهای دیگر قرار داشته و به اشارۀ آنها عمل میکند، پایان این سازمان نیز به مانند جامعه ملل خواهد بود.
نویسنده: سیدغلامرضا سادات