کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

اشک تمساح

(نقدي بر مقاله چاپ شده در روزنامه 8 صبح، شنبه 8 جوزا، شماره مسلسل 881، تحت عنوان «زن بودن در جامعه امروز ایران، حیات غصب شده و زیستن در محاصره»)

خبرگزاري صداي افغان(آوا) - كابل , 24 جوزا 1389 ساعت 7:14

زماني كه مي بينيم دشمن، بخشي از اعتقادات و باورهاي فكري ما را هدف حملات خود قرار داده، در صورت پيروزي او و عدم تدبير ما، بايد منتظر باشيم تا دشمن در مراحل بعد، كليت باورهاي ما را مورد هجمه قرار دهد


اشاره:
جهانگردی، وارد یک جنگل شد. جنگل بزرگ و پهناوری بود که گونه های مختلفی از حیوانات و جانواران وحشی در آن می زیستند.
هر صنفی از حیوانات قسمتی از آن جنگل را برای زیستن خویش انتخاب کرده بودند. جهانگرد به روباه بیچاره و مفلوکی گذر کرد که به چنگال صیادی ستمگر گرفتار شده بود. صیاد، فرق سر روباه را تراشیده بود که خواری و زبونی او را به دیگر حیوانات، بنمایاند. و به پای او زنگوله ی بسته بود تا اگر روباه، حرکتی انجام دهد دیگر حیوانات متوجه شوند. گوش او را سوراخ کرده و حلقه در آن آویخته بود وسر طنابي را به حلقه بسته و سر دیگر آنرا به درخت بسته بود، تا از فرار روباه جلوگیری کند. جهانگرد دید که روباه بیچاره زار زار میگرید و دانه های اشک از چشمانش به گونه هایش می ریزد. دلش به حال روباه سوخت و به دلجویی و نوازش او پرداخت و گفت: حق داری به حال خودت بگریی. زیرا ممکن است صیاد بی رحم هر لحظه سر رسد و جان تو را بگیرد و از سوی دیگر صدمه هایی که به تو وارد شده دلخراش و دردناک است. گذشته از این ها اگر حیوانات وحشی سر رسند ممکن است تو را قطعه قطعه کنند. سپس افزود: اگر کمکی از من ساخته است، بگو تا برایت انجام دهم. روباه با صدای نحیف لب به سخن گشود و گفت: من هرگز برای خودم گریه نمی کنم، بلکه گریه هایم از این جهت است که صیاد بی رحم وقتی که من را اینجا به درخت بست، خودش به سراغ حیوانات دیگر رفت. می ترسم که اگر به پادشاه جنگل " شیر" دست پیدا کند، روزگار سیاهی را که سر من آورده، سر او هم بیاورد. حال اگر کمکی از تو ساخته است، به دنبال صیاد برو تا مبادا ستمی از او نسبت به پادشاه جنگل صورت بگیرد.
متن فوق را در یک کتاب داستان به نام "جنگل حیوانات" که برای کودکان دوره ابتدایی نوشته شده بود، خواندم. نویسنده داستان در پاورقی کتاب چنین نوشته بود: افسانه ها را دست کم نگیرید که در بیان تمثیل و تشبیه کمتر از واقعیت نیست. زماني كه دشمن وارد عرصه زندگي ما مي شود، در اولين قدم سعي مي كند تا يك جزء كوچك از داشته هاي ما را مورد حمله خود قرار دهد و آنگاه رفته رفته به سراغ مهمترين مسائل مي رود.
بنابر اين، زماني كه مي بينيم دشمن، بخشي از اعتقادات و باورهاي فكري ما را هدف حملات خود قرار داده، در صورت پيروزي او و عدم تدبير ما، بايد منتظر باشيم تا دشمن در مراحل بعد، كليت باورهاي ما را مورد هجمه قرار دهد.
--------------------------------------------
چندي پيش، سطوری را در روزنامه 8 صبح کابل، تحت عنوان "زن بودن در جامعه امروز ایران، حیات غصب شده و زیستن در محاصره" مطالعه کردم که گويا در دفاع از زنان ایرانی و بیان محرومیت آنان به رشته تحریر در آمده بود و نویسنده سطور مورد نظر، به خاطر انتخاب شدن و زیر فرمان بودن و دیگر مظلومیت زنان ایرانی، اشک تمساح ریخته بود.
ممکن است خوانندگان در بدو امر و نگاه نخست، اقدامات بشر دوستانه ی متولیان و دست اندرکاران روزنامه هشت صبح را تحسین نموده و آن را به دیده تکریم بنگرند، زیرا با وجود مشکلايت که خود با آنان دست و پنجه نرم می کنند، به فکر محرومیت زنان ایرانی هم افتاده اند. چرا كه شیخ اجل جناب سعدی فرموده است:
"بنی آدم اعضای یکدیگرند - که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی به درد آورد روزگار - دگر عضوها را نماند قرار"
اما شاعر محلی دیگر نیز شعری با بیان زیر سروده است:
"زندگی خویش نیکو ساختی - پنجه ای در آسمان انداختی"
جالب است كه برخي از هموطنان ما، با این که گوششان در دست اربابان بالا دستشان می باشد و به هر سویی که آنها بخواهند، مي کشند، و اين افراد نيز به ناچار به خاطر حفظ زندگی و قطع نشدن جیره شان، ناگزیر باید به آن سمت حرکت کنند، با همه اين شرایط باز به فكر دفاع از محرومیت و مظلومیت زنان ایرانی هستند.
آنچنان كه شاعر پارسي گوي می گوید:
کار نیکان را قیاس از خود مگیر - گرچه آید در نوشته، شیر
شیرآن یکی شیر است اندر بادیه - آن یکی شیر است اندر زاویه
آن یکی شیر است که آدم می درد - آن یکی شیر است که آدم می خورد
تقلید کردن از مدعیان حقوق بشر و پیروی کردن از کسانی که واقعا برای دیگر همنوعان خود، دست و پا می شکنند، در همه شرایط، اوضاع و احوال و در همه جا یکسان نیست.
"میان ماه من تا ماه گردون فاصله از زمین تا آسمان است"
نوشته هایی که در روزنامه 8 صبح تحت عنوان یاد شده، منتشر گردید، به قدری بی محتوا و فاقد فن نوشتاری است که به هیچ عنوان شایستگی نقد و پاسخگویی را ندارد، ولی از آنجا که بعضی از خوانندگان محترم ممکن است آن را بخوانند و از کلماتی که نویسنده آن را روی هم کرده، اغفال شوند، چند محور آن را به نقد و بررسی می نشینیم.

حیات غصب شده و زیستن در محاصره زنان ایرانی
جای درنگ، نیست که زنان "ایرانی" در گستره ی نفوذ اسلام در این سرزمین در بستر قانون دینی، از سیادت و سروری فوق العاده ای برخوردار بوده اند، حتی در دوره های مکرر حاکمیت نظام های پادشاهی فاسد، به جز دوره کوتاهی از حکومت ننگین رضا شاه، از برکت حضور علمای عظم الشان و فقهای بلند پایه در این سرزمین و تبیین حقوق «زن» از منظر قرآن و اسلام، توسط آن فقیهان، زنان ایرانی با سربلندی و عزت، زندگی می کردند.
زن ایرانی در بستر قانون دینی و اندیشه علماء، یکی از دو رکن جامعه (يك رکن آن مرد و رکن دیگر آن زن) و یکی از ارکان مهم خانواده شمرده می شد. زن ایرانی از منظر دینی یک مادر و مربی نسل ها و فرزندان جامعه به حساب آمده و در پرتو قانون اسلام، از ارجمند ترین درجه کمال انسانی، برخورد بوده است.
با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، به رهبری ابرمرد تاریخ حضرت امام خمینی(ره)، و تشکیل حکومت جمهوری اسلامی ایران، سیادت زن ایرانی به کمال مطلق رسید، امام خمینی (ره) پس از بازگشت از تبعید طولانی به کشور ایران، در اولین سخنرانی خویش در بهشت زهرا (س) چنین فرمود:
"مرد از دامن زن به معراج می رود."
بی گمان در گستره ی زندگی انسان ها، تنها یک مرد به معراج رفت و آن، عصاره ی عالم خلقت و برگزیده ی هستی، خاتم واشرف پیامبران الهی، حضرت محمد مصطفی (ص) بود. از منظر امام خمینی(ره)، معراج رفتن چنین شخصیتی، مرهون تربیت درست و شایسته زن است. بنابراین در این جمله کوتاه امام (ره) بالاترین درجه انسانی برای زن، تصویر گردیده است. امام خمینی (ره) در جای دیگر از سخنان خویش چنین فرموده است:
"نقش زن در تربیت انسان، نقش قرآن است. یعنی همان گونه قرآن برای تربیت انسان ها نازل شده است، وظیفه زن هم تربیت درست انسان ها است"
اکنون می توان از نویسنده مقاله یاد شده و همچنین متولیان روزنامه 8 صبح پرسید که شما به چه دلیل و از کدامین زاویه و با کدام منطق، نگران پایمال شدن حقوق زنان ایرانی می باشید؟
بله در طول تاریخ و حتی در شرایط فعلی، ممکن است زنانی حتی در جامعه ی ایران دیده شود که از قانون دینی سرباز زده و به دنبال زمزمه های شیطانی القاء شده از خارج مرزها (شبیه داد و فریاد های شما) راه بیافتند و در نتیجه، عزت و شرف و شایستگی های خویش را زیر پا گذاشته وظیفه مادری و نقش تربیت گری خود را با تمایلات بوالهوسانه ی بیگانگان تبدیل کنند، ولی این شیوه رفتاری و گریز از شخصیت، مربوط به دین و قانون الهی نمی شود، بلکه انتخابي شخصی است و پیامدهای آن را نیز خود آن فرد می پذیرد.

فقهای اسلامی، عامل محرومیت زنان ایرانی
تلاش های مذبوحانونه نویسنده به خاطر این است که مثلا دیدگاه جامعه و بالاخص جامعه زنان نسبت به فقه، فقاهت و فقهای اسلام را تغییر بدهد و به دیگر سخن، آموزه های دین گریزانه برای جامعه ترسیم کند. اکنون یک مورد از نوشته هاي وی را عیناً نقل می کنیم.
"شاید بهتر باشد برای نشان دادن تفاوت میان زیستن و بودن به جای ارسطو و فلسفه ی اگزیستانس، مثال های دم دستی تری آورد. کافی است به اکثر رسایل عملیه فقهی نگاهی بیفکنیم تا معنای زن بودن و غصب و محاصره ی حیات زنان و رانده شدنشان را به ساحت بی حیاتی، نابودی و شیء وارگی را بفهمیم. در بیشتر این رسایل زن چیزی نیست مگر اندام تناسلی که برخی از فقها این طور خلاصه می کردند: "المرأة عورة"
موجود مفلوکی که حاصل این دیدگاه است، انسان هم نیست! وقتی این تلقی از زن را تاحد نهایی منطقی اش دنبال کنیم فاصله زیادی با وقیحه نگاری و پورنوگرافی باقی نمی ماند که از تفریحات برگزیده بسیاری از مردان در جامعه مردان ما است، از همه صنوف و طبقات و مذاهب.»
در این که نویسنده مقاله فوق از چه آئینی پیروی می کند، دو احتمال می رود، احتمال نخست آنکه شخص مورد نظر غیر مسلمان باشد در اینصورت این پرسش رخ می نمایاند که متولیان روزنامه 8 صبح، چگونه در کشور اسلامی و با امکانات انتشاراتی مربوط به جامعه دینی و مذهبی ملت مسلمان افغانستان، اقدام به نشر افواهات دین ستیزانه ی وی نموده اند، مگر اینکه اذعان کنیم که متولیان این نشریه تفاله های بی جان جریان فاشیستی «عصری برای عدالت» باشد که با نام اسلام و دین زندگی، می کردند و از امکانات مسلمانان بهره می گرفتند، اما تمام امکانات داخلی و خارجی را علیه اسلام و دین بکار می گرفتند و قلم ها را به سمت و سوی دین نشانه می رفتند.
احتمال دوم این است که نویسنده مقاله ظاهراً از تبار مسلمان بوده و لااقل در خانواده ای که تظاهر به اسلام می کرده، به دنیا آمده باشد، در این صورت پرسش دیگر مطرح می شود و آن اینکه در برابر چه بهاء و قیمتی، فقهای اسلامی را هدف نوک قلم شیطانی خویش قرار داده است؟ آیا هرگز از خود پرسیده است که، دهن کجی با فقهای اسلام، به معنی ارتداد و خارج شدن از دین است؟ 

قرآن کریم،"تفقه" در دین را واجب کفایی می داند. یعنی، هر قبیله و جامعه ای، شرعاً موظف است که یک یا چند نفر را برای آموزش فقه (دانایی در دین) به مراکز آموزش دینی بفرستد و چنانچه یک یا چند نفر از هر قبیله فقه را فرا بگیرد، این تکلیف از دیگران ساقط می شود.
سال هاست که ثمره تفقه در دین توسط فقهای عظیم الشأن به صورت رساله های عملیه در اختیار امت اسلامی قرار می گیرد.
رساله ی عملیه یعنی مفاد ساده و قابل فهم برای مردم، از آموزه های قرآن کریم و به عبارت دیگر فقها احکام الهی و دستورات قرآن و سیره ی پیامبر را به صورت رساله های عملیه تنظیم نموده و در اختیار امت اسلامی قرار می دهند. منابع و مستندات فقه یا رساله های عملیه در مرحله ای اول، قرآن کریم است، سپس سنت رسول خدا و ائمه معصومین (ع) و در پاره ای از موارد عقل و اجماع؛ اما مهم ترین این منابع قرآن است. 

قرآن کریم جایگاه رفیعی براي زن ترسیم کرده است، قرآن ازدواج را آیتی از آیات الهی می داند و زنان را از جنس مردها و «نه یک موجود مغایر با مردها» یاد می کند و مرد و زن را پس از ازدواج، وسیله ی آرامش خاطر یکدیگر دانسته و مهمتر از همه، مرد و زن را برای یکدیگر رحمت الهی می داند.
«و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجاً لتسکنوا الیها و جعل بینکم مودة و رحمة» (روم – 21)
و از آیات الهی این است که همسرانی از جنس خود شما برای شما آفریده تا بوسیله ی آنان آرامش برای شما حاصل شود و بین شما و همسران شما دوستی و رحمت قرار داد.
قرآن کریم نقش مرد و زن را در گسترش نسل بشر یکسان می داند و هیچ امتیازی براي مرد قائل نیست.
«يا ايها الناس انا خلقناكم من ذكر و انثي» (حجرات – 13)
ای گروه مردم من شما را از یک مرد و یک زن آفریدم.
و در جای دیگر پس از بیان خلقت آدم و آفرینش همسر او می فرماید:
«و بث منهما رجالا كثيرا و نساء» (نساء -1)
و خداوند از آدم و حوا، مردان زیاد و زنان پرشماري، آفرید.
از منظر قرآن کریم، مقام زن به قدری رفیع است که گاهی مرد به پایه ی آن نمی رسد. در نگاه قرآن حجتی از حجت های الهی چون عیسی بن مریم از زن تنها دیده به جهان گشود، ولی هیچگاه از مرد تنها فرزند به دنیا نیامده است. از منظر قرآن کریم هیچگاه به مردی که به پیغمبری مبعوث نشده باشد، فرشته ای نازل نشده است، ولی فرشته همواره به مریم مادر عیسی (ع) و به حضرت فاطمه (س) دختر پیامبرخدا (ص) نازل می شده است. 

گذشته از این ها، در نگاه قرآن، زن مثل مرد به عرصه های اجتماعی ـ البته با حفظ شئونات اسلامی ـ وارد می شود و زن بسان مرد، مالک کار و دستاوردهای خویش می باشد. مرد مالک دارایی خود و زن نیز مالک دارایی خوداست و مرد و زن، هر دو در حین ازدواج حق انتخاب دارند.همان گونه كه مرد می تواند برگزیند یا رد کند، زن نیز می تواند مرد تعیین شده برای ازدواج را بپذیرد یا رد کند و خلاصه این که قرآن در تمام شئونات زندگی همانگونه که برای مرد حق انتخاب و نظردادن قایل شده است، همان حق را برای زن نیز قائل شده است. به همين دليل است كه همانگونه که مرد، در تعيين سرنوشت سیاسی خویش شرکت می کند، زن نیز در تعيين سرنوشت خویش دخالت می کند.
تمام اختیارات و شئوناتی که در قرآن کریم برای زنان تعیین شده است، فقها و مجتهدین ما، همان شئونات را در رساله های عملیه برای زنان یاد می کنند، نه چیز کمتر از آن و نه بیشتر از آن.

تعدد ازدواج و صیغه عامل محرومیت زنان ایرانی
نویسنده مقاله، تعدد زوجات و همچنین ازدواج موقت را عامل بدبختی و بیچارگی زنان ایرانی دانسته است، وی در قسمتی از سخنان خود می گوید:
"تصادفی نیست که این روزها شریعت، چند همسری و صیغه را ترویج می کنند... با پناه جستن در بسیاری از دیدگاههای فقهی و فراموش کردن آن حیات و بودنی که طرف خطاب، آیین است، پیوند میان امری که مقدس فرض می شود و امری که سراسر پلیدی دانسته می شود، نه تنها ممکن که مطلوب می شود."
جای درنگ نیست که تعدد زوجات از احکام منصوص قرآن کریم و از تعالیم ثابت و تغییر ناپذیر آیین اسلام است. از زمان پیامبر اعظم (ص) تاکنون همه ی فرقه های اسلامی و پیروان مذاهب مختلف به صورت اجماع و بدون کمترین تردید، این حکم دینی را ثابت و قطعی دانسته است. قرآن کریم در این مورد می فرماید:
"فانكحوا ما طاب لكم من النساء مثنى و ثلاث‏و رباع" (نساء – 3)
با زنانی که برای شما حلال و پاکیزه است (یعنی ممنوعیت شرعی در ازدواج با آنان نداشته باشد) ازدواج کنید تا دوتا، سه تا و چهارتا می توانید ازدواج کنید.
ازدواج موقت که در زبان رایج عرفی از آن تعبیر به "صیغه" می شود، نیز از احکام منصوص قرآن کریم است. قرآن کریم در موارد متعدد از آن به جمله ی «و متعهن» یاد کرده و مردان را به انجام ازدواج موقت دستور داده و یا حداقل، راه را برای این کار بازگذاشته است. گرچه ازدواج موقت هم اكنون از سوي اهل سنت پذیرفته نمي شود و آنها معتقداند که گرچه آیات قرآن این حکم را تشریع کرده و در زمان رسئل خدا و خلیفه اول، این حکم الهی اجرا می شده، اما خلیفه ی دوم این حکم را نسخ کرده است، اما صاحب نظران شیعه به طور اجماع این حکم را ثابت می دانند و متعقداند که حکم قرآنی، حتی با روایت نبوی قابل نسخ نیست تا چه رسد از این که با فتوای خلیفه دوم نسخ شود. نتیجه اینکه هم تعدد زوجات و هم ازدواج موقت، از احکام منصوص قرآن کریم است.
اما پرسشی که رخ می نمایاند این است که این دو حکم، به چه دلیل، در کتاب الهی تشریع شده است؟ آیا فلسفه ی آن، طرفداری از مردها به دلیل هوسرانی آنان و نیز به قول نویسنده پایمال شدن حقوق و شخصیت زنان بوده است؟ یا این که حکمت دیگری را می توان در این زمینه جستجو کرد؟
حقیقتی که روایت های اسلامی در فلسفه ی این تشریع، خبرداده است و نیز دانش تجربه ای امروز از آن پرده برداشته است این است که در گستره زندگی بشر، یک امرغیر قابل تغییر بود و آن اینکه تعداد مردها به دلیل جنگ ها، کشته شدن ها و آفت های مختلفی که دامنگیر آنان می شوند، همواره نسبت به زنان درحد قابل توجهی کم بوده است و گذشته از آفت های ياد شده، معمولاً زاد و ولد دختران نسبت به پسرها بیشتر بوده و هست. بنابراین به طور مثال و از باب تقریب، شهری که صدهزار نفر جمعیت دارد، به طور معمول، شصت هزار آن را زن و دختر تشکیل می دهد.
اکنون سئوال دیگري مطرح می شود و آن اینکه مثلاً چهل هزار مرد آن شهر اگر با چهل هزار زن آن شهر ازدواج کنند، تکلیف بیست هزار زن دیگر چه می شود؟ آیا آن بیست هزار زن به صورت تجرد و در حال محرومیت از تشکیل خانواده و بهره مند شدن از نعمت اولاد و فرزند به سرببرند؟ یا این که آن گونه که نویسنده مقاله روزنامه هشت صبح علاقه نشان می دهد، بسان زنان کشورهای غربی شب و روز خود را با بوالهوسی های حیوانی یا با جوان های هرزه سپری کنند تا بچه های نامشروع خیابانی در جامعه رشد کنند یا بر اساس علم پزشکی امروز خود را عقیم سازند؟ یا این که راه سوم برگزینند و آن اینکه که با کسی که همسری دارد، ازدواج کند و هر دو همسر، داراي شخصيت و مستقل باشند.
قرآن کریم این راه را می پذیرد و حفظ شخصیت زن را به قدری لحاظ می کند که مردها را در برابر تعدد زوجات به رعایت عدالت مطلق مأمور می سازد و کسی را که قادر به برپایی عدالت در بین همسران و خانواده نیست، بشدت از تعدد زوجات باز می دارد.
«فان خفتم الا تعدلو فواحدة» (نساء – 3)
اگر بیم آن برود که نتوانید بین دو یا چند همسر عدالت را رعایت کنید پس از ازدواج با بیش از یک زن بپرهیزید.
از آیات قرآن چنین برمی آید که این کتاب الهی به صورت حکیمانه، ازداج موقت و نیز تعدد زوجات را تشریع کرده است و در این دو ازدواج، خدای حکیم و خبیر به فکر پایمال نشدن شخصیت زنان بوده، نه در اندیشه ی هوس بازی مردها.
نويسنده: استاد سيد محمدحسين مبلغ


کد مطلب: 19550

آدرس مطلب :
https://www.avapress.com/fa/article/19550/اشک-تمساح

آوا
  https://www.avapress.com