افراطگرایی در جهان پدیدهای جدید و نوظهور نیست، بلکه عمری به درازای عمر بشر دارد. روحیۀ پرخاشگری، خشونت، خشم، نفی دیگران، تکفیر، توهین و تحقیر از خصوصیتهایی میباشد که در کمون وجود انسان نهفته است و گاهی بر اثر عوامل بیرونی، شرایط و وضعیت نامطلوب اجتماعی، سیاسی و گاهی نیز به دلیل علل داخلی همچون فشارهای درونی و عقدههای برخاسته از عدم توازن روحی، در زندگی اشخاص ظهور و بروز میکند.
افراطگرایی و روحیۀ خشونتپرور از دوگانۀ سیاه و سرخ هابیل و قابیل شروع و تا زمان پیامبرانی چون نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد (ص) و نیز تاکنون ادامه دارد. این چرخۀ باطل و برخاسته از بُعد حیوانی انسان، متاسفانه در طول تاریخ زیانها و آسیبهای جدی و ویرانکنندهای را بر زندگی بشر تحمیل کرده است.
افراطیت که به معنای زیادهروی و خارج شدن از حد تعادل در امورات زندگی مادی و معنوی انسان میباشد، ابتدا در چهرۀ قابیل فرزند ارشد حضرت آدم تبارز کرد و سپس به عنوان یک روند باطل در برابر حق، مسیر خود را در درازنای تاریخ پیمود.
جنایت نابخشودنی قابیل و شهادت هابیل به دست برادرش سبب شد که پس از آن هر پیامبری در برابر خود چهرۀ خشن قابیل یا جرثومۀ افراطیت و خشونت را در قالبهای مختلف احساس کند. لذا میبینیم که همواره در برابر ابراهیم و موسیها، نمرودها و فرعونها قرار دارند که با قاطعیت در برابر حق میایستند و شیوۀ خشونتبار قابیل را تمثیل میکنند.
افراطیت در دوران فطرت یا دوران جاهلیت فاصلۀ میان پیامبری حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) به اوج خود رسید و از آن زمان این پدیده به صورت آشکار ابزاری شد در دست زورمندان و قدرتهای درگیر جنگ که با هدف نابودی همدیگر به کار میگرفتند، جنگهای طولانی قبایل مختلفِ عرب از جمله اوس و خزرج که حدود صد سال طول کشید تا اینکه به دست حضرت پیامبر اسلام (ص) خاتمه داده شد، نمونههایی از سلطهگری همین جریانهای باطل و خشونتگرا در جامعه انسانی میباشد.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) با تعلیمات آسمانی طی 23 سال تلاش پیگیر و تحمل رنج و مشقت بیشمار، افراط و تفریط، خشونت و وحشیگیری را کنار زد و تا حد ممکن اعتدال و میانهروی را در زندگی مادی و معنوی افراد تحت قلمرو اسلام حاکم ساخت و به پشتیبانی ندای روحانی و وحیانی از دژخیمان دشنه به دست عرب جاهلی و گروههای افراطی و تکفیری، به قول قرآن کریم امت وسط و خیرالبریه ساخت.
اما پس از رحلت پیامبر (ص) دیری نپایید که افراطگرایی با خشونتی فزایندهتر در چهرۀ خوارج نهروان ظاهر گردید و رسماً ابزاری شد در دستان نفاقافکنانۀ پسر ابیسفیان و عمرعاص علیه امام علی (ع) که گروه نادان متاسفانه سرنوشت صفین را بگونهای تغییر داد که تا هنوز مسلمانان جهان تاوانش را میپردازند.
اشتباه گروه خشکمغز و افراطی خوارج نهروان سبب شد که امام علی در محراب مسجد به شهادت برسد، امام حسن مجتبی مسموم گردد، تکفیر و ناسزاگویی علیه خاندان پیامبر افزایش پیدا کند و سرانجام امام حسین و یارانش در سرزمین کربلا به شهادت برسند و دست خاندان بنیامیه برای جنایتهای بیشتر بازتر و چهرۀ دنیای اسلام یکبارگی عوض شود، البته با انقضای تاریخ حکومت اموی جریان خشونت متوقف نشد، بلکه توسط خاندان عباسی در قالب ظلم و شکنجۀ مومنین، بویژه اعمال فشار علیه امامان معصوم ادامه یافت.
افراطگرایی و جریان خشونتِ امروزی ابزاری است در دست قدرتهای جهانخوار مانند امریکا، انگلیس، اسرائیل و غیره که از آن به عنوان چوب سوخت برای شعلهور ساختن جنگهای نیابتی استفاده کرده و فاجعههای خونینی را در کشورهای اسلامی رقم میزنند.
امروز کشورهایی مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن، فلسطین، لبنان و بحرین و غیره قربانی همین پدیده شوم افراطیت و ابزار شناخته شدۀ دست استکبار جهانی است که بدون دلیل همهروزه خون صدها انسان ریخته، خانهها ویران و زندگی مردم به جهنم سوزان تبدیل میشود.
گسترش تفکر افراطی یا تقویت گروه خشونت که توسط قدرتهای خارجی تمویل و به وسیلۀ عناصر مزدور داخلی استعمال میشود، اکنون از کنترل و اصلاح خارج شده و با شیوه گفتگوهای نرم نمیتوان جریانهایی را که جز خشونت و خونریزی چیزی را نمیشناسند هدایت کرد. اکنون به نظر میرسد که تنها راهحل باقی مانده حرکت منسجم آگاهان، نخبگان دینی و سیاسی دنیای اسلام برای شناسایی مهرههای اصلی تمویلکنندگان گروههای خشونتگرا و تکفیری و افشای منابع و مجاری مالی و اقتصادی آنان میباشد.
بدون تردید تا زمانی که منابع اصلی مالی و انسانی گروههای افراطی مانند داعش و طالب و القاعده معلوم نشود مسلمانان جهان با این آفت خانمانسوز درگیر خواهند بود و تلبیغات منفی علیه پیروان دین اسلام همچنان ادامه خواهد داشت.
تا وقتی که دستهای خونین پشت پرده خارجیها افشا و چهرههای ننگین دخیل در نزاعها و کشمکشهای داخلی آشکار نشود، تفکر افراطیت به سادگی قابل تغییر نیست و جنگ و خشونتها همچنان در کشورهای اسلامی با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت، به گونهای که هرگز با جنگهای گرم که موجب افزایش قربانی شدن افراد میشود قابل کنترل نخواهد بود.
نویسنده: سیدهاشم علوی
افراطگرایی و روحیۀ خشونتپرور از دوگانۀ سیاه و سرخ هابیل و قابیل شروع و تا زمان پیامبرانی چون نوح، ابراهیم، موسی، عیسی و حضرت محمد (ص) و نیز تاکنون ادامه دارد. این چرخۀ باطل و برخاسته از بُعد حیوانی انسان، متاسفانه در طول تاریخ زیانها و آسیبهای جدی و ویرانکنندهای را بر زندگی بشر تحمیل کرده است.
افراطیت که به معنای زیادهروی و خارج شدن از حد تعادل در امورات زندگی مادی و معنوی انسان میباشد، ابتدا در چهرۀ قابیل فرزند ارشد حضرت آدم تبارز کرد و سپس به عنوان یک روند باطل در برابر حق، مسیر خود را در درازنای تاریخ پیمود.
جنایت نابخشودنی قابیل و شهادت هابیل به دست برادرش سبب شد که پس از آن هر پیامبری در برابر خود چهرۀ خشن قابیل یا جرثومۀ افراطیت و خشونت را در قالبهای مختلف احساس کند. لذا میبینیم که همواره در برابر ابراهیم و موسیها، نمرودها و فرعونها قرار دارند که با قاطعیت در برابر حق میایستند و شیوۀ خشونتبار قابیل را تمثیل میکنند.
افراطیت در دوران فطرت یا دوران جاهلیت فاصلۀ میان پیامبری حضرت عیسی و حضرت محمد (ص) به اوج خود رسید و از آن زمان این پدیده به صورت آشکار ابزاری شد در دست زورمندان و قدرتهای درگیر جنگ که با هدف نابودی همدیگر به کار میگرفتند، جنگهای طولانی قبایل مختلفِ عرب از جمله اوس و خزرج که حدود صد سال طول کشید تا اینکه به دست حضرت پیامبر اسلام (ص) خاتمه داده شد، نمونههایی از سلطهگری همین جریانهای باطل و خشونتگرا در جامعه انسانی میباشد.
پیامبر بزرگوار اسلام (ص) با تعلیمات آسمانی طی 23 سال تلاش پیگیر و تحمل رنج و مشقت بیشمار، افراط و تفریط، خشونت و وحشیگیری را کنار زد و تا حد ممکن اعتدال و میانهروی را در زندگی مادی و معنوی افراد تحت قلمرو اسلام حاکم ساخت و به پشتیبانی ندای روحانی و وحیانی از دژخیمان دشنه به دست عرب جاهلی و گروههای افراطی و تکفیری، به قول قرآن کریم امت وسط و خیرالبریه ساخت.
اما پس از رحلت پیامبر (ص) دیری نپایید که افراطگرایی با خشونتی فزایندهتر در چهرۀ خوارج نهروان ظاهر گردید و رسماً ابزاری شد در دستان نفاقافکنانۀ پسر ابیسفیان و عمرعاص علیه امام علی (ع) که گروه نادان متاسفانه سرنوشت صفین را بگونهای تغییر داد که تا هنوز مسلمانان جهان تاوانش را میپردازند.
اشتباه گروه خشکمغز و افراطی خوارج نهروان سبب شد که امام علی در محراب مسجد به شهادت برسد، امام حسن مجتبی مسموم گردد، تکفیر و ناسزاگویی علیه خاندان پیامبر افزایش پیدا کند و سرانجام امام حسین و یارانش در سرزمین کربلا به شهادت برسند و دست خاندان بنیامیه برای جنایتهای بیشتر بازتر و چهرۀ دنیای اسلام یکبارگی عوض شود، البته با انقضای تاریخ حکومت اموی جریان خشونت متوقف نشد، بلکه توسط خاندان عباسی در قالب ظلم و شکنجۀ مومنین، بویژه اعمال فشار علیه امامان معصوم ادامه یافت.
افراطگرایی و جریان خشونتِ امروزی ابزاری است در دست قدرتهای جهانخوار مانند امریکا، انگلیس، اسرائیل و غیره که از آن به عنوان چوب سوخت برای شعلهور ساختن جنگهای نیابتی استفاده کرده و فاجعههای خونینی را در کشورهای اسلامی رقم میزنند.
امروز کشورهایی مانند افغانستان، عراق، سوریه، یمن، فلسطین، لبنان و بحرین و غیره قربانی همین پدیده شوم افراطیت و ابزار شناخته شدۀ دست استکبار جهانی است که بدون دلیل همهروزه خون صدها انسان ریخته، خانهها ویران و زندگی مردم به جهنم سوزان تبدیل میشود.
گسترش تفکر افراطی یا تقویت گروه خشونت که توسط قدرتهای خارجی تمویل و به وسیلۀ عناصر مزدور داخلی استعمال میشود، اکنون از کنترل و اصلاح خارج شده و با شیوه گفتگوهای نرم نمیتوان جریانهایی را که جز خشونت و خونریزی چیزی را نمیشناسند هدایت کرد. اکنون به نظر میرسد که تنها راهحل باقی مانده حرکت منسجم آگاهان، نخبگان دینی و سیاسی دنیای اسلام برای شناسایی مهرههای اصلی تمویلکنندگان گروههای خشونتگرا و تکفیری و افشای منابع و مجاری مالی و اقتصادی آنان میباشد.
بدون تردید تا زمانی که منابع اصلی مالی و انسانی گروههای افراطی مانند داعش و طالب و القاعده معلوم نشود مسلمانان جهان با این آفت خانمانسوز درگیر خواهند بود و تلبیغات منفی علیه پیروان دین اسلام همچنان ادامه خواهد داشت.
تا وقتی که دستهای خونین پشت پرده خارجیها افشا و چهرههای ننگین دخیل در نزاعها و کشمکشهای داخلی آشکار نشود، تفکر افراطیت به سادگی قابل تغییر نیست و جنگ و خشونتها همچنان در کشورهای اسلامی با شدت بیشتری ادامه خواهد یافت، به گونهای که هرگز با جنگهای گرم که موجب افزایش قربانی شدن افراد میشود قابل کنترل نخواهد بود.
نویسنده: سیدهاشم علوی