تاریخ انتشار :يکشنبه ۲۴ قوس ۱۳۹۸ ساعت ۱۴:۴۶
کد مطلب : 198133
آیا طالبان سرانجام حکومت افغانستان را به رسمیت خواهد شناخت؟!
موضوع به رسمیت شناسی حکومت افغانستان از سوی طالبان را می توان به عنوان کلیدی تلقی کرد که
می تواند باعث فتح باب مذاکرات بین الافغانی و بویژه مذاکرات صلح بین طالبان و حکومت افغانستان شود.

اما این کلید حلقه ی گمشده گفت و گوهای صلح بین الافغانی و مذاکرات صلح طالبان و حکومت افغانستان است، زیرا اصولاً طالبان حکومت های افغانستان را به رسمیت نمی شناسند و آن ها را دست نشانده و غاصب می دانند.

اگر طالبان به عقیده برخی، بخشی از واقعیت افغانستان تصور شوند که خاتمه جنگ و بحران در افغانستان در گرو مذاکره و صلح این گروه با حکومت افغانستان باشد، آنگاه باید به دنبال راهی بود که حلقه گمشده این مذاکرات پیدا شده و به عبارتی زمینه به رسمیت شناسی حکومت افغانستان توسط طالبان فراهم شود.

در میانه درگیری های حکومت های افغانستان و گروه طالبان از سال ها قبل بحث تلاش برای پیوستن طالبان به روند صلح نیز جریان داشته و بطور مشخص از سال 1386 که پیشنهاد مذاکره با طالبان از سوی حکومت وقت افغانستان به ریاست حامد کرزی داده شد، بحث مذاکره با طالبان همواره مطرح بوده و هرچند درگیری ها و عملیات نیروهای دولتی و نیروهای طالبان علیه یکدیگر بدون توقف ادامه داشته، موضوع مذاکره هم در دستور کار حکومت های افغانستان قرار داشته است.

موضوع مذاکره با این گروه از زمانی بصورت جدی تر مطرح شد که طالبان پس از سرکوب سال 2001
کم کم به تجدید قوا پرداختند و به تهدیدی جدی برای نیروهای دولتی افغانستان و نیروهای خارجی و بویژه امریکایی ها تبدیل شدند. هرچند امریکایی ها در ابتدا مصمم به سرکوب و نابودی طالبان بودند اما در نهایت به این نتیجه رسیدند که برای کاهش تلفات نیروهای خود می توانند گزینه مذاکره را هم در نظر داشته باشند. و این زمانی بود که هم دولت افغانستان و هم دولت امریکا به مذاکره با طالبان تمایل نشان دادند و راهکارهایی را نیز برای این امر سنجیدند.

ایجاد کمیسیون ها و شوراهایی برای پیوستن طالبان به روند صلح که مهمترین آن ها کمیسیون تحکیم
صلح در سال 1383، شورای عالی صلح در سال 1389و شورای عالی مصالحه و وزارت دولت در امور صلح طی یک سال گذشته، از راهکارهای رسیدن به این ملحوظ بوده اند. راهکارهایی که هرچند جسته و گریخته زمینه های پیوستن تعدادی از عناصر طالبان را به روند صلح فراهم کردند اما نتایج به حدی نبوده که بتوان آن ها را در موضوع صلح و ثبات افغانستان تاثیرگذار دانست.

یکی از مسائل اصلی در این زمینه چگونگی نگاه طالبان به حکومت های افغانستان است، نگاهی که اگر دچار تغییر نشود، درگیری طالبان و حکومت افغانستان همچنان ادامه خواهد داشت و وضعیت به همین منوال پیش خواهد رفت، چه مذاکرات امریکا با طالبان که اکنون به ایستگاه دهم خود رسیده، به نتیجه برسد و چه نتیجه ای از این مذاکرات حاصل نشود.    

موضع رسمی طالبان نسبت به حکومت های افغانستان مخصوصاً پس از سقوط این گروه در حمله نیروهای امریکایی و ناتو پس از حوادث 11 سپتمبر و استقرار حکومت های جدید در افغانستان این بوده که این حکومت ها را به رسمیت نمی شناسد.

طالبان معتقدند حکومت های افغانستان دست نشانده و غاصب هستند و به کمک نیروهای خارجی و بویژه امریکایی ها حکومت را از چنگ این گروه درآورده اند. با این دیدگاه، خود را صاحب اصلی دولتی می دانند که به زور از آن ها گرفته شده و معتقدند "امارت اسلامی" بار دیگر باید بر افغانستان حاکم شود. این موضعی است که طی 18 سال گذشته از آن عقب نشینی نکرده اند. موضعی که در سایه آن نیروهای خارجی اشغالگر دانسته می شوند، حکومت افغانستان دشمن تلقی می شود و نیروهای مسلح افغان اجیر خوانده می شوند.

یکی از دلایل اصلی خودداری طالبان از مذاکره با حکومت افغانستان همین موضع است. موضعی که عملاً گفت و گوهای بین الافغانی را که طرف های مختلف از آن سخن می گویند، به نوعی منتفی می کند.

در منعطف ترین مواضع، طالبان حاضر شده اند که با دولت افغانستان نه به عنوان یک طرف خاص بلکه در میان طرف های مختلف افغان شامل احزاب، گروه ها و شخصیت های متنفذ سیاسی و اجتماعی آن هم پس از به نتیجه رسیدن مذاکرات شان با امریکایی ها و به قول خود طالبان حل شدن بعد خارجی جنگ افغانستان، مذاکره کنند.

چنانکه سهیل شاهین سخنگوی طالبان در روزهای ابتدایی مذاکرات امریکا و طالبان در دوحه قطر گفت: انکار نمی کنیم که دولت افغانستان بخشی از جنگ است اما طالبان حکومت افغانستان را به رسمیت نمی شناسد و در صورتی که گفت و گو بر سر موضوعات خارجی با امریکایی ها نتیجه بدهد در آینده با مردم افغانستان گفت و گو خواهد کرد.

شیر محمد عباس ستانکزی عضو هیات مذاکره کننده طالبان با امریکایی ها هم در حاشیه یکی از جلسات مذاکره در قطر تاکید کرد که حکومت افغانستان دست نشانده است و طالبان این حکومت را به رسمیت نمی شناسد، مذاکره با امریکا هم بر سر خروج نیروهای امریکایی از افغانستان صورت می گیرد.

اما میدان سیاست موجود و البته نه دنیای سیاست واقعی، آوردگاه بهانه های متعدد برای جنگ در جهت منافع و در عین حال راهکارها، محمل ها و توجیهات برای ختم جنگ هایی است که نفعی در آن ها متصور نیست. از همین رو می توان امیدوار بود که حداقل یکی از این راهکارها برای پایان جنگ موجود و برقراری صلح مطرح شده و جدی گرفته شود.
یکی از دلایل جنگ طالبان در افغانستان حضور نیروهای خارجی و بویژه نیروهای امریکایی در این کشور بود، اکنون یکی از موضوعات اصلی مذاکرات طالبان و امریکایی ها که گفته می شود به توافق نهایی هم نزدیک شده، خروج نیروهای امریکایی از افغانستان است، به این ترتیب یکی از خواسته های طالبان که البته خواسته بسیاری از مردم هم می باشد تحقق پیدا می کند.

از سوی دیگر انتخابات ریاست جمهوری افغانستان برگزار شد و با تمام جنجال هایی که روند انتخابات داشت به احتمال قریب به یقین بالاخره یکی از تیم ها برنده اعلام خواهد شد و دولتی روی کار خواهد آمد که حداقل منتخب بخشی از مردم خواهد بود و رسم انتخابات هم این است که صرفنظر از رقابت های تیمی، دولت برآمده از نتیجه آراء، دولت تمام مردم است.

اگر چنین چیزی اتفاق بیفتد، از یک طرف دیگر نیروهای خارجی در افغانستان حضور نخواهند داشت که طالبان بخواهند به خاطر آن بجنگند و از طرف دیگر اگر می خواهند حضور قانونی در سیاست و قدرت داشته باشند، می توانند دولتی را که منتخب است، دست نشانده نیست و با میانجی گری خارجی هم به میان نیامده به رسمیت بشناسند و برای صلح با آن مذاکره کنند.


به این ترتیب راه برای مشارکت سیاسی طالبان به عنوان یک حزب یا گروه سیاسی و یا چیزی شبیه آن باز می شود و در صورتی که ادعای همراهی مردمی را هم داشته باشد خواهد توانست در آینده در روند سیاسی و انتخابات هم شرکت کند و از این طریق مسیر دستیابی به قدرت را برای خود باز نماید. اما سوال اینجاست که آیا طالبان حاضرند به چیزی غیر از آنچه طی 18 سال گذشته به آن فکر کرده اند و مواضعی که اتخاذ  کرده اند بیندیشند یا خیر.

نویسنده : سید سلطان علی حسینی 
https://avapress.com/vdcc14qs12bqos8.ala2.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما