لیلا مهدیار/ در حالی که امروز اکثریت کشورهای جهان درصدد دفع خطری به نام پاندمی کرونا هستند که سلامت ملتها را هدف گرفته است، اما روند نافرجام سیاست کشور ما سهم شهروندان ما را از نگرانیها در این رابطه دو برابر ساخته است. ما ملتی سختجان به معنای واقعی کلمه هستیم؛ در طول زندگی پنجاه، شصت سالۀ اخیر سختترین برهههای عقبماندگی اجتماعی و جنون سیاسی بشری را تجربه کردهایم. انگار زاده شدهایم برای بیثباتی. در شرایط حاضر نزاع نظام دینی و سکولار به همراه نزاع ناشی از ناتوانی در هماهنگشدن با ارزشهای مدرن، هر دو، ما را بشدت آسیبپذیر ساخته است.
ما از نعمتِ زندگی محرومیم و تنها زندهایم؛ ملتی که در تاریخش فرصت ذوق و چشیدن زندگی را نداشته باشد، مستحق خشکترین، خامترین و بیروحترین تفسیرها از دین آسمانی خواهد بود. متون مقدس میتواند راهنمای بشر در طول زمانها باشد. در این میان آنچه میتواند راه را برای ما مساعد سازد کارکردهای نبی مکرم است تا فطرت و روح انسان را با متون مقدس آشناتر سازد.
فکر میکنم حب بقا، زیبایی دوستی، نیکخواهی، سعادت طلبی، زندگی مملو از آرامش و نشاط و پویایی و کاویدن مجهولات که بخشی از قانون فطرت انسان را تشکیل میدهند، همه در راستای تجربهی زندگانی به شکل حقیقی آن هستند. گرایشهای فطری مذکور رو به سوی زندگیِ امن، مملو از عدالت، آبادانی، رفاه و قلههای موفقیت دنیوی و اخروی دارند؛ به همین دلیل هر نوع برداشت دینی که در تقابل با این حقیقت باشد از راستی بدور است.
با این مقدمه میخواهم بگویم تئوریسینها و جریانهای فکری و انقلابی که خود را منتسب به دین میدانند و برای خود مشروعیت دینی قائلاند و حتی سیاستمدارانِ مدعی طرفداری از لیبرال دموکراسی مدرن، خوب است بدانند تخریب ساختارهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نه تنها سبب دینپذیری ملتها نشده که جلوی مدرن شدنشان را نیز میگیرد و با سوق دادن آنها به قهقرای فقر، بیسوادی، بیخانمانی، جنگ، تفرقه، نژادپرستی و... زمینهساز ناتوانی آنها از درک پیامهای متعالی دین و مانع هضم و جذب مفاهیم دنیای مدرن میگردد. وقتی سقف خانهام را خراب کنی، وقتی امنیت جانی و مالی را از من بگیری، وقتی هویت ملیام را به بهانههای مختلف تخریب و تحقیر کنی از من انتظار نداشته باش به دینداری، ملتشدن، منافعملی و خودشکوفاییام بیاندیشم. این مهمترین و کلیدیترین حقیقتی است که سیاسیون، نظامیون و دینداران این مرز و بوم مدتهاست از آن غافل شدهاند؛ عقلانیت!
در دنیای کنونی که جامعهی انسانی سعی در ریشهکنیِ جنگ، فقر، بیسوادی، آوارگی و تخریب محیط زیست داشته و به راههای غناسازی روابط حقوق انسانها و سایر موجودات زنده میاندیشند؛ رفتن به سمت جنگ، تفرقه، نژادپرستی و قومگرایی، انحصارطلبی و قدرت وراثتی در حقیقت اوج عقبماندگی و ناتوانی مردان و زنان سیاست از درک مصالح و منافع ملی است. این ابرهای تیرهی بیبارش، این سیلهای بیحاصلِ جهالت، خیانت، خون، درد، اندوه و حسرت؛ مو به مو در صفحات تاریخ حک خواهد شد و قطعاً دستهای دخیل در سرنوشت ملت در معرض سختترین قضاوتهای آیندگان قرار خواهند گرفت.
آیندگان قضاوت خواهند کرد! فردا فرزندان این مرزوبوم تاریخ را خواهند خواند که در روزهای وحشت و هراس ویروسی جهانی، همهی حکومتها با تمام توان پشت ملت خود ایستادند و از جان آنها به قیمت جانشان دفاع کردند، اما دریغ که حتی یک مرد از صحنهی سیاستِ مفلوک و مفلوج افعانستان بر نخاست تا مادر، خواهر، پدر، پدرکلان، یتیم، مجروح، سرمایهدار و کارآفرینی را دلداری دهد.
سیاستمداران وابسته و بیریشهی ما بجای در نظر گرفتن واقعیات جامعه و مصالح ملی و ایستادن کنار ملت؛ استقلال، عزت و منافع ملی را به هراج گذاشتند، حکومتهای موازی هم تشکیل دادند، به روان ملت یورش بردند و روی سیاهِ سیاست این چند دهه را سیاهتر ساختند.
ننگتان باد بخاطر همه خندههایی که مستحقشان بودیم و شما ناجوانمردانه از ما گرفتید، شرمتان باد بخاطر همه گریهها و بغضهایی که بر وجودمان تحمیل کردید، ننگتان باد که مهر بی آبرویی را در پیشگاه جهانیان به پیشانیمان زدید، و باز ننگتان باد بخاطر داشتههای سرشار طبیعیای که به دست بیکفایتتان برباد رفت و کودکان این سرزمین بیسواد ماندند و جوانان سرمایه ملت در اقیانوسهای آرام، آرامش یافتند و هرگز به سوی عزیزانشان برنگشتند.