تاریخ انتشار :دوشنبه ۲۹ میزان ۱۳۸۷ ساعت ۱۸:۴۸
کد مطلب : 2058
چالش ها وراه کارهای معارف
اگر نگاه گذرا به جوامع جهانی بیندازیم و دقت اندکی به تاریخ نماییم متوجه می شویم که بشریت برای دو مو ضوع به یکسان می نگرند. به صورتی که در سازمان ملل متحد به عنوان یک قانون مطرح شده ومردم جهان در سرتاسر دنیا به آن پایبند بوده اند. 

الف: بهداشت و درمان 

ب:آموزش و پرورش 

یعنی ملت های مختلف در هر شرایطی به خاطر همنوع بودن خودشان قانون برابری را نسبت به این دو موضوع رعایت نموده و از تبعیض گرایی، نژادپرستی و ......پرهیزکرده اند.

چرا که، به هر فارغ التحصیل پزشکی بارها گفته می شود شما نسبت به تمامی بیماران یک وظیفه دارید و لذا از هر گونه تبعیض باید خود داری کنید وگرنه در نزد وجدان انسانی خود و قانون برابری بشر معذب بوده و مورد توبیخ انسان های دیگر قرار می گیرید. وهمان طور، یک فارغ التحصیل در رشته معلمی وظیفه دارد نسبت به تمامی شاگردان خود یکسان برخورد نماید و آموزش دهد. 

ازدیدگاه اسلام موضوعات مذکور نه تنها پسندیده است بلکه برای انجام آن بسیار تاکید شده و آموختن دانش را به دیگران نه یک امر لازم که گاهی واجب دانسته است و حتی از نشر دانش به عنوان زکات علم یاد نموده اند .ولی با کمال تاسف باید گفت که هیچ کدام ازقوانین دو مطلب مذکور در کشور ما عملی و اجرا نشده است . 

آنچه می خواهیم دراین نوشتار به بهانه سمینار" افغانستان ، چالش ها وراه کار ها "به آن بپردازیم، چالش های معارف جمهوری اسلامی افغانستان است. 

چکیده :
در این نگارش سعی شده پس از بیان مقدمه ، ارزش وجایگاه علم در اسلام بیان گردد. 

آنگاه تاریخچه معارف بررسی شده و سپس به چالش های معارف می پردازد که به نمونه از آن ها اشاره می گردد:
1ـ نبود معاش کافی و تاخیر در پرداخت آن.
2ـ عدم آشنایی معلمان با متد جدید تدریس.
3ـ فساد اداری.
4ـ ضعف علمی معلمان.
5ـ ضعف دروس پایه.
6ـ پایین بودن سطح علمی کتب درسی .
7ـ ناتمام بودن برخی مضامین درسی.
8ـ کمبود کتب و زمان درسی.
9ـ و.......... 

در اخیر نگارنده به راه کارهای پیشنهادیی رفع چالش های معارف پرداخته که تعداد از آن هارا برمی شماریم:ُ
1ـ افزایش معاش معلمان.
2ـ افزایش ساختمان های مکاتب .
3ـ بر پایی دوره های کوتاه مدت روش های تدریس.
4ـ توسعه مکاتب خصوصی.
5ـ گسترش جلسات انجمن اولیا ومربیان و جلسات آموزش خانواده.
6ـ و.........


جایگاه علم:
یکی از صفات پسندیده روحی ومادی انسان ها داشتن علم است . و برتری دانا بر نادان بر همگان هویداست.
آنچه انسان را از سایر حیوانات امتیاز می دهد نیروی عقل و زیورعلم است. وتنها انسان است که با نیروی خرد، هر روز معلومات تازه بر معلومات گذشته خود می افزایدو با کشف قوانین طبیعت و ماورا طبیعت هر زمان ارزش و رونق تازه به زندگی مادی و معنوی خود ودیگران پایه گذاری می کند. 

خداوند علیم وحکیم درفرقان عظیمش به قدری در تحصیل علم تاکید کرده است که اولین سخنان خویش را با آخرین سفیر خود با کلمه اقرأ(بخوان) آغاز می نماید . ونخستین آیات نازل شده بر پیامبر همه در باره علم است از اقرأ گرفته تا وعلم الآدم مالم یعلم. 

ودر آیات دیگر قرآن به صراحت بیان می فرماید:آیا دانایان با نادانان برابر اند؟ (1)
و در جای دیگر در مقایسه بین دانش و نادانی علم را به بینا و نور و سایه آرامبخش و جهل را به نابینا،تاریکی وگرمای سوزان تشبیه کرده است .(2)
پیامبر اکرم نیز دراین باره فراوان سفارش نموده و تحصیل علوم اولیه را واجب می داند (3).
به کسب علم و دانش کوش بسیار که دانش رهنما باشد به هرکار
خرد را زیب و زینت نیست جزعلم بدان علم و خرد را بهترین یار
گذری برتایخچه معارف درافغانستان :
طبق گفته ی اکثر مورخان آغاز تعلیم وتربیت دراین مرز و بوم به زمان امیرشیرعلی خان می رسد که با قدرت گیری عبدالرحمن خان به رکود کشیده می شود. پس از مرگ عبدالرحمن دو باره در عصر حبیب الله خان مکاتب رونق یافته و در زمان شاه امان الله گسترش می یابد . 

اما در زمان حکومت 9 ماهه حبیب الله خان کلکانی باز از فعالیت می ماند . درزمان نادرخان و حکومت ظاهرشاه و داوودخان تا عصر انقلاب به تدریج از پایتخت به مراکز ولایات و مراکز ولسوالی ها و سر انجام به قریه های بزرگ گسترش می یابد.اینک که جنگ ها فروکش نموده ودرسراسر کشور امنیت نسبی برقرار گشته است بازسازی و توسعه تعلیم وتربیت یکی از ضروریات اولیه ملی وکشوری محسوب می گردد.
اگرچه بعدازتشکیل دولت موقت مکاتب دوباره فعال شده ودراول سال 1381 خورشیدی رسما درسراسرافغانستان آغازبه کارکردند . 

اکنون که هفت سال ازشروع مکاتب می گذرد به فضل ایزدلایزال نسبت به دوران جنگ خوب است. شاگردان به صورت نمادین به مکتب می روند وبرمی گردند .
 معلمان هم به صورت نمادین کتابچه های حاضری را امضا می کنند ولی چه به شاگردان می آموزند خدامی داند؟ زیراشاگردی که درسال 81 شروع به تحصیل نموده واکنون هفت سال تحصیلی راسپری می کند توانایی نوشتن نام خویش راندارد چه برسد به ضرب و جمع وتقسیم. اگرچه ساخت وسازمکاتب نسبتا افزایش یافته ولی چیزی که درمکاتب کم یاب است آموزش وچیزی که نایاب است تربیت است.
طبق اعلام وزارت معارف درسایت انترنتی اش بیش از(6000000) شاگرد به مکاتب می روند درحالی که این تعداد (50) فیصدشاگردان واجد شرایط مکاتب هستند . 

به راستی علت درکجاست؟ چطورمی شود که شاگرد هست ،معلم حضوردارد،ولی نتیجه ندارد؟ چطورمی شود که کیفیت این قدر پایین می آید؟
دادن جواب به چنین سوالاتی چندان دشوار نیست ولی ابراز کردنش بسیار سخت و مشکل ساز است . 

اما چه می توان کرد؟ خواسته و نا خواسته این یک واقعییت تلخ است که لازم است گفته شود .در سفرهای گوناگونی علمی،تحقیقی ،آموزشی و سیاحتی که در ولایات مختلف وطن عزیزمان افغانستان داشتم به این نتیجه رسیدم .

زیرا که خود شاهد عینیی قضایا بوده واز نزدیک تجربه کردم.پیش از این که به بیان چالش ها بپردازم بسیار ارزنده است تعریفی از تعلیم و تربیت و آموزش و پرورش داشته باشیم.
تعلیم در لغت: یاد دادن ودانش آموختن است. در اصطلاح: یاد دادن هر نوع علم وهنربرای دیگران . 

تربیت در لغت: پروراندن را گویند . در اصطلاح: پرورش آداب واخلاق در روح وروان افراد است . 

چالش ها :
1ـ نبود معاش کافی و تاخیر در پرداخت آن:
در شرایط تورم فعلی کشور که غالب اجناس چند برابر افزایش قیمت داشته است .یکی ازبهترین اقشار جامعه( معلمین) در وضعیت نا به سامانی به سر می برند .

اگر سنجیده شود یک کارگر ساده در ماه6000 افغانی کار می کند ولی یک معلم ماه 3500افغانی معاش دارد .

معلمی که زندگی او از نظر مالی تامین نشود چطور می تواند با فکر آرام، اولاد مارا آموزش دهد یا تربیت کند؟در حالی که از نظرفقهی نفقه فرزندان بر مرد واجب است ولی تدریس هیچگونه وجوبی ندارد.
معلمی که فرمه های حاضری ،شقه و ارزیابی ،اطلاعنامه و حتی طریقه تعلیم را با هزینه خودشان تهیه می کند آیا آن مبالغی که به آنان داده می شود را می توان معاش نامید یا نه؟ به هرانسان عاقلی که بگویی خواهد گفت آن فقط هزینه اوراق پلان تعلیمی و............ خواهد بود نه معاش. 

پس می توان از معاش معلمان به عنوان یک چالش بزرگ در معارف یاد کرد.در حالی که 18% از بودجه کل کشور به وزارت معارف اختصاص یافته است.
2ـ نبود روش مناسب برای آموزش :
درهرکشوری نظام آ موزش وپرورش یکی ازنظام های مهم اجتماعی است. 
رسالت این نظام علاوه برانتقال میراث فرهنگی وتجارب بشری به نسل جدید ،ایجاد تغیرات مطلوب درشناخت ها،نگرش هاودرنهایت رفتارکودکان،نوجوان وجوانان است. البته مشروط بر این که ازشیوه ها ی مناسب وباروش خوب منتقل شده وآموزش داده شود .
 چنانچه روش مناسب نباشد ممکن است اصلا نتیجه ی مفید ندهد.
با وجود پیشرفت جامعه جهانی از نظر روش تدریس و تکنولوژی آموزشی، کشور ما هنوز از روش های سنتی و قدیم استفاده می کند.به طور نمونه شاگردان ریاضی همه از سمت راست می نویسند ولی از سمت چپ می خوانند. وقتی به مقاطع بالا که رسیدند می فهمند که ریاضی باید از سمت چپ نگاشته شود. 

3- ضعف علمی معلمان و عدم آشنایی آنان با روش جدید تدریس:
با توجه به ایجاد فاصله چندین دهه به دلیل جنگ های خانمان سوز، معلمان مسلکی از کشور خارج شده و یا مشغول حرفه های دیگری شده اند. ویا این که به دلیل فاصله زیاد فراموش کرده اند و تعدادی تازه به جای رسیده با استفاده از مدارک جعلی مصروف حرفه مقدس معلمی شده اند. لذا زمانی که در صنف حضور دارند خود معلمان احساس حقارت و ضعف می کنند ولی نمی توانند ابراز کنند.چه بسا مواردی پیش آمده که شاگرد از معلم بهتر یاد داشته؟ و معلم هم از روش جدید چیزی نمی فهمد.با این وضع چگونه کیفیت آموزش بالا برود؟ 

4- فساد اداری: 

یکی از مقوله هایی که بسیار می توان در باره آن حرف زد فساد اداری در کل افغانستان است. مقوله ی که هیچ وزارت، ریاست و مدیریتی را از آن نمی توان استثنا کرد.چه رسد به معارف.گفته اند:
هر چه بگندد نمکش می زنند وای به روزی که بگندد نمک 

در هر جای کشور فساد می باشد، رشوه می باشد شاید قابل توجیه باشد. اما توجیه کردن معارف بسیار دشوار است. چرا دور برویم بیسکویتی که از طرف کشور هند به متعلمین معارف بخشش داده شده ، قبل از وارد شدن پیش فروش می گردد. این در تمام رسانه ها اعلام شد و جالب آن است که روی پاکت آن ها نیز مکتوب است ( رایگان) داده شود. 

کتاب های درسی معارف به فروش می رسدو مردم از قرطاسیه فروشی اموال دولت را می خرند. لوازم تحریر ملل متحد در بازار به فروش می رسند.معلمان نگران و سایر معلمان مدیران رسما در خواست شیرینی می کنند. 

چوکی های (پست ریاست) ریاست معارف به 10000 دالر خریداری می شود. چوکی های مدیران معارف از 300 الی 700 دالر به فروش می رسد. البته این ویژه معارف نیست، در همه جا همین طور است. در پوهنتون ها رسما از شاگردان نفر 500 وگاهی 1000 افغانی در خواست می شود. در پوهنتون محصلین تهدید می شوند که اگر شیرینی ندهید ناکام می شوید. 

5- بی سوادی والدین :
یکی از دلایلی که باعث شده کیفیت آموزش و پرورش در کشور ما پایین باشد ، بی سوادی والدین است. زیراوالدین به دلیل بلد نبودن خواندن و نوشتن، نظارت کافی بر وظایف خانگی شاگردان نمی توانند داشته باشند و زمانی که کنترل دقیق در رفت و آمد ها و درس و بحث نباشد کیفیت آموزش شاگرد پایین می آید.اگر والدین مراقبت کافی در همه زمینه ها داشته باشند و روش برخورد درست با اولاد را پیشه خود بسازند در رشد علمی، تربیتی و اجتماعی فرزاندان شان تاثیر به سزایی دارد. 

6- ضعف پایه ی درسی:
در افغانستان نظام آموزشی واحدی حکم فرما نیست؛ برخی مکاتب از صنوف ابتدایی (اول تا چهارم)هیچ گونه امتحانی کتبی از شاگردان اخذ نمی کنند و معلمان موظف اند طبق شناختی که از شاگرد دارند بر اساس ارزیابی به آن ها نمره بدهند و در بعضی نقاط فقط صنوف (اول و دوم و سوم ) را کامیاب می سازد و ناکامی اصلا ندارند.در مجموع تا صنف پنجم که مهم ترین مرحله و اساس آموزش و پرورش است چندان توجهی نشده و نمی شود و در نتیجه:
خشت اول گر نهد معمار کج تا ثریا می رود دیوار کج
به هر حال مهم ترین مطلب این است که معارف خشره ترین معلمان خویش را یه صنف اول موظف می سازند در حالی که باید کاملا بر عکس باشد. 

7- پایین بودن سطح علمی واشتباهات متنی کتاب های معارف:
متون و کتب درسی در سراسر جهان حرف اول را می زند. در کشور ما سطح علمی و کیفی کتاب ها بسیار پایین بوده و حتی در ادبیات نوشتاری شان خطاهای فاحش دیده می شود. 

8- مشکلات اقتصادی شاگردان:
یکی از علت هایی که موجب عدم رشد معارف شده مشکلات مالی شاگردان است. به این معنا که شاگردان هم کار می کنند تا کمک خرج خانواده باشند و هم درس می خوانند. با وجود وضعیت رفاهی در کشور که بسیار بد است طبیعی است که به درس هایشان نمی توانند خوب رسیدگی نمایند. 

9- کمبود وقت درسی:
از دیگر معضلات عمده معارف کمبود وقت درسی است. در یک صنف که بیش از پنجاه شاگرد تحصیل می کنند و زمان درسی شان 35 دقیقه است. شما خود بسنجید که در مدت 35 دقیقه اگر معلم حاضری بگیرد و کتابچه های شاگردان را ملاحظه نماید بیش از 20دقیقه وقت را به خود اختصاص می دهد و حال سوال دراین جاست که یک معلم در مدت 15 دقیقه چه مقدار از درس را می تواند به شاگردان تفهیم کند؟ 

10-بی نظمی معلمان:
کلید پیروزی انسان ها در گرو نظم آنان است و نظم در تمام شؤنات زندگی ما آدمیان سخن اول را می زند ولی متآسفانه یکی از کمبود های مکاتب بی نظمی های برخی از معلمان است که اگر یک هفته هستند دو روز نیستند و سر صنف ها تیلفون های ویژه دارند که برای یکدیگر داستان لیلی و مجنون تعریف می کنند. طولی نمی کشد که صدای زنگ تعویض ساعت درسی به گوش می رسد. اما چیزی که پیش نرفته درس است. 

11- کلی بودن مضامین درسی :
برخی ازمضمون هابیش ازاندازه کلی گویی کرده وهیچ توضیحی درآن ها برای تفهیم شاگردان داده نشده است . درحالی که می تواند به صورت موردی وباموضوع خاص توضیح دهد 

12 : ناتمام بودن برخی مضامین :
بعضی موضوعات درصنف (هفت وهشت )دیده شده وسپس نا پدید می شود . مانند زبان عربی که اهمیت خاصی برای مسلمانان دارد ، دردوره متوسطه گنجانده شده ولی دردوره لیسه حذف می شود. وهمین گونه مضمون اخلاق و............. .
13-تبعیض نژادی درمکاتب :
تبعیض نژادی همیشه بزرگترین مشکلات را برای مردم به بار آورده است . جامعه ی ماهم جدا ازجوامع دیگرنیست . این صفت رذیله که توسط شیاطین به افراد تلقین می شود وافراد یا معلمان جاهلی هم پیدا می شوند که پیروی از شیاطین می کنند. 

14-نبودن رابطه میان والدین و مکتب:
امروزه در جهان کنونی و در بخش تعلیم و تربیت مقوله ی مطرح است بنام انجمن اولیا و مربیان که کارشناسان تربیتی و دانشمندان روانشناسی به نتیجه رسیده اند که: شاه کلید تربیت فرزندان همکاری نزدیک و بی ریای والدین با مدیر و معلمان است که در قالب انجمن های اولیا بروز کرده است. 

شاه کلید تربیت فرزندان ما ن دراین است که همکاری نزدیک میان اولیا ومربیان برقرار باشد. که متاسفانه درافغانستان ما ا صلا رعایت, نشده وبه آن بهای هم نمی دهند . 

15- نبودن تعمیرهای مناسب :
به خاطرتراکم و کثرت جمعیت نفوس کودکان ونوجوانان ساختمانهای موجود کافی نمی باشد ولذا شاگردان ناگزیرند بین خیمه ها بنشینند. درخیمه ها چیز که بیشتر ازهمه دیده می شود گرد وخاک است . 

16- اختلاف طبقاتی شاگردان :
به این معناکه شاگردان فقیر نصف روزدرس می خوانند ونصف روز کارمی کنند، شا گردان سرمایه داران نه درست درس می خوانند ونه درست به مکتب حاضرمی شوند .ولی غالبا نمره اول هم هستند چون پول دارند ونمره اولی را خریداری می کنند . 

17- نبود معلمان مسلکی:
چنانچه اشاره شد روش تدریس یکی ازمسایلی مهم برای شاگردان به حساب می آید زیرا آنچه شاگردان را زود به هد ف می رساند روش درس دادن است . ولی معلمان مکاتب غالبا 12 پاسند یامدارک بالاتری هم اگردارند ازمجبوری معلم شدند ومسلک معلمی ندارند .حتی دوره های کوتاه مدت تربیت معلم هم ندیده اند چه رسد به دوره های تخصصی . 

18 – کمبود کتب درسی ولوازم تحریر :
ازمسایلی مهم دیگرکه بسیار درافزایش کیفیت آموزشی تاثیرگذار است متون وکتب درسی است . 

معلمان ماهر ازتمام فنون آموزشی که استفاده کنندُ ومتن درسی نباشد همه زحمات بی هوده خواهد ماند. معلمان تلاش می کنند ولی به دلیل نبودن متن یا کتاب درسی مناسب متعلمین چیزی یادنمی گیرند. درمعارف ومکاتب تحت پوشش آن کتابی وجود ندارد اگر هم پیدا شود واسطه بازی می شود وجالبتر ازهمه این که کتاب های معارف با هزینه های بالا درقرطاسیه فروشی ها به فروش می رسد.
 
19- کمبود آب آشامیدنی سالم:
آب که تنها مایع حیات موجودات زنده است وزندگی بدون آن محال، درمکاتب چندان آب سالمی نیست. شاگردان درگرمای سوزان آفتاب تشنه درزیر خیمه های معارف به سرمی برند،اگرآبی هم باشد آلوده است وناسالم که خوردن آن خود باعث بیماری ونخوردن آن موجب بیماری دیگر می گردد. 

20- نبود ویا کمبود افراد کارشناس دروزارت معارف :
دراین که افراد کارشناس وخبره اصلا نباشد این کاملا خطا است اما دراین که چرا افراد خبره شناسایی وجلب وجذب نشده اند نقص دردستگاه اداری است. 


راه کارها :
برای رفع هرگونه چالشی باید درسدد علت یابی آن بود، وپس ازعلت یابی کافی است علت برطرف شود آن گاه چالش ها خود به خود رفع می گردد. که ما به تعدادی از آن ها به طورفشرده اشاره می کنیم.
 
1- افزایش معاش کارمندان:
همه می دانند اقتصاد درزندگی نقش اول را بازی می کند. معلمی که با 3000 افغانی مشغول به کار است قطعا آرامش فکری ندارد ومجبور است جهت امرار معاش به دنبال شغل دیگری هم باشد. در نتیجه نمی تواند دلسوزی ورسیدگی کافی نسبت به شاگردانش بنماید.
 
در صورت افزایش معاش، هم کیفیت آموزش بالا می رود و هم راه های سوء استفاده بسته شده یا حداقل کم می شود. 

2- توسعه وانکشاف تعمیرات مکاتب :
توسعه ساختمانهای مکاتب وافزایش صنوف برای شاگردان یک نوع آرامش جسمی وحتی فکری را به دنبال دارد وتا حدودی دغدغه های ذهنی مدیران، معلمان ووالدین کم و موجب آسایش شاگردان می شود. درواقع شاگردان از گزند خاک باد ورفت آمدهای نادرست دیگران در صنف درامان خواهند ماند. 

3- برگزاری دوره های کوتاه تربیت معلم یا روش تدریس :
آشنا نمودن معلمان کم تجربه با میتد جدید تدریس یکی از بهترین راه های مبارزه با چالش های معارف است. البته ناگفته نماند درسال گذشته و روان این کار تا حدودی انجام شده و ثمرات زیادی هم داشته است منتها بعضا به جای روش تدریس سمینار حقوق زن برگزارشده است که این کار هیچ نفعی به حال شاگردان وتعلیم وتعلم ندارد ولی بسیار به جاست که سمینارهای روش تدریس و روان شناسی رشد در تمام ولسوالی ها گسترش یابد. 

4- تجدید چاپ کتب درسی با تیراژ بالا وتدوین بهتر: 

لازم وضروری است وزارت جلیله معارف در کمسیون تحقیق وتالیف خود افراد متخصص ومجرب را جلب نموده ودایره کمسیون را انکشاف بخشد. 

5- نبودن رابطه میان والدین و مربیان:
یکی ازچالش ها نبودن رابطه مناسب ومستمرمیان والدین ومربیان است. دراین راستا می توانند برای ایجاد ارتباط مفید ومداوم جلسات انجمن اولیا ومربیان را برپا نموده وگسترش دهند. و در جلسات مذکور از افراد مسلکی وکارشناسان تربیتی و آموزشی دعوت نمایند تا برای والدین سخنرانی های علمی وآموزشی داشته باشند. چقدر خوب است که مخصوص خانم ها جلسات آموزش خانواده وبهداشت خانواده در مکاتب برگزار گردد. 

6- توسعه مکاتب خصوصی:
مکاتب خصوصی به مکاتبی گفته می شود که از طرف افراد خیراندیش ونیکو کار با جذب نیروهای توانمند و متخصص برای خدمت به مردم با شرایط خاص تاسیس شده و ازنظر کیفیت آموزشی وتکنولوژی آموزشی بسیارمطلوب و مقبول است.

شاید بتوان یکی از بهترین راه های مبارزه باچالش های معارف از توسعه مکاتب خصوصی نام برد. شاگردانی که درسراسر دنیا در مکاتب خصوصی تحصیل کرده اند آینده بسیار درخشان داشته و دارند زیرا درآن مکاتب بهترین امکانات ، بهترین مکان و بهترین معلمان برای شاگردان مهیا شده است تا آنان با خاطری آسوده به تحصیل ادامه دهند وآینده خویش را تضمین کنند. 

فواید مکاتب خصوصی:
1- برای معارف هیچ هزینه ای ندارد
2- بارمعارف را سبک می کند
3- کیفیت آموزش در کشور بالا می رود
4- آینده شاگردان تضمین شده است 

                                             نويسنده:سیدداوودحسینی رشید

منبع : خبرگزاري صداي افغان(آوا)
https://avapress.com/vdcg.n9xrak9z7pr4a.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما