آمنه نظری/ از جهانی سخن گفتن خوش است که جلوهاش نیکو باشد، درست همان جلوهای که حقیقتش را میسازد و درست همان حقیقتی که اگر در میان عدهای از آدمهای جهان رو به خاموشی نمیرفت، امروز حکایت چیز دیگری بود، زیرا توجه به آن نقطه، کمال جهان و آدمهای گاه سرگردان در جهان نیز بود.
اینجا سخن از حقیقتی در میان است که نقش ویژه و مهمی در نهاد جامعه دارد، همان اجتماع کوچک و اولیهی ما یعنی "خانواده".
در این یادداشت قصد بر این است که به بیان بایدها و نبایدها و ارزش خانواده اسلامی با عنوان "حقیقتی که رو به خاموشی است" پرداخته شود.
ابتدا به سراغ مأمنی میرویم که خانواده در آن تسکین مییابد، یعنی "خانه" همان جایی که در کلام خدای متعال تعبیر به "سَکَن" شده است: «و الله جعل لكم من بیوتكم سكناً»۱ «خداوند از خانههای شما محل سكونت و آرامش برایتان قرار داد.»
این اجتماعِ به ظاهر کوچک، بنیانی است که آیندهی اجتماعِ بزرگتر یعنی جامعه را رقم میزند. به دیگر سخن، تمامی افکار و رفتارهای انسان در جامعه همان تراوشهایی است که آنان در محیطِ خانواده که اجتماع اولیه آنها به حساب میآید میآموزند.
اگر بخواهیم خانواده را در بهترین حالتش تصور کنیم و یا اینکه کمال خانواده را در نظر بگیریم، ابتدا باید به دو نفری که پرورش دهندگان و راهبَرهای اصلی این اجتماعِ کوچک هستند توجه کنیم، یعنی "مرد و زن". دو نفری که با توافق هم تصمیم به تربیت و پرورش جمعیتی محدود میگیرند که تاثیر بسیار زیادی در چگونگی پرورش جامعه به عنوان یک جمعیتِ نامحدود خواهد داشت.
در خانوادهای که تمامی یا اکثر شئونات اسلامی در آن رعایت شود، تا حدود بسیار زیادی بنای آن مستحکم گردیده و کانون گرمی میشود تا همهی اعضای آن با آرامش و محبت در فضایی که زن و مرد با همراهی هم فراهم کردهاند زندگی کنند.
اما علیرغم ارزش والای این پیکره، خانواده در جامعه گاه خواسته و گاه ناخواسته از مسیر اصلی خود فاصله گرفته و در میانه راه هدفش را گُم کرده و هدف و بنایش به کلی از بین میرود؛ اینک نقطه پرگار ما روی همان "زن و مرد" است. دو نفری که فیالواقع یکی هستند، چون تا یکی نباشند و تا باور نکنند که باید نتیجهی درست جمع بینشان باشند و تا باور نکنند که با یکی دانستن خود به سهولت مسیر پرفراز و نشیب زندگی را طی میکنند، یا سُکون آنها هیچ گاه به حرکت نمیرسد، یا لنگ لنگان اندکی از مسیر آن هم با مشقت میروند، مسلماً خانواده به هدف مقدس خود دست نخواهد یافت.
اینکه تا دیروز چه اندازه به این مقوله توجه شده سخن بسیار دارد که از حوصلهی این یادداشت خارج است، اما اینکه زین پس چگونه میخواهیم به این مهم توجه کنیم بحث پیش روی ماست، زیرا حرکت امروز ما جلوهای از فردای ما است که امروز در اجتماعِ کوچکتر خودنمایی میکند و فردا در جامعه، اگر افراد از ابتدا نیاموزند و باور نکنند که با تشکیل خانواده هدف مقدسی در پیش دارند، تا با یاری هم در محدودهای به نام خانواده فضای آرامی را بنا کنند، شکی نیست که تشنّجهای پیدرپی در انتظار بنایشان خواهد بود.
غالباً خانوادههای جهان امروز دقیقا مصداق همان "حقیقت رو به خاموشی است" میباشد. اگر ما از نمونههایی که غرب از خانوادههای افسارگُسیخته خود به نمایش میگذارد عبرت نگیریم حقیقتا نمیتوان برای فرداهای خودمان آیندهای روشن در نظر بگیریم. اگر در کشوری اسلامی خانوادههایی را مشاهده میکنیم که در آنها عدهای به اجبار گرد هم جمع شده و همدیگر را تحمل میکنند حاصل دور شدن و اهمیت ندادن به آموزههای دینی و مذهبی ما است، زیرا اگر بر اساس آنچه که قرآن کریم فرموده و اهلبیت (ع) به آن تصدیق نمودهاند عمل میشد، به طور قطع باید در خانواده عشق و محبت و ایثار اول سخنی باشد که قبل از هر حرکت و رفتار و تصمیم زده میشود.
اینجا بار دیگر برمیگردیم به دو شخصی که یکی نامش پدر و دیگری مادر است، همان دو فردی که نیکوست خشت خشت منزلگاهشان دَم از محبت بزند و بکوشند تا علت اصلی پدید آمدن خود را دریابند، آنهم با عملی کردن دستورات دینی در زمینه خانوده اسلامی و توجه به ارزشی که قرآن کریم به این اجتماع داده است:
«وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُمْ مِنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْكُنُوا إِلَيْهَا...»۲
همان خصوصیتی که زیبنده خانواده خوشبخت است؛ یعنی "آرامش"
این دو اگر مهر و محبت و عشق و ایثار را به هم هدیه کردند، فرزندانشان هم از آنها آموخته و برای یکدیگر هدیه میکنند و فرزندان این خانواده با هم آنچه را که از پدر و مادرشان و در حقیقت دو سلّول بنیادی خانواده گرفتند را بار دیگر با محبت به آنها بر میگردانند؛ خانوادهی اینچنینی است که دیگر رو به سمت خاموش نمیرود بلکه خورشید را راهنما و مهتاب را هدف قرار میدهد تا نور را مصداق باشد.
بنابراین خانواده زمانی میتواند تقدس و آرامش خود را حفظ کند که اندیشه و نگاه تشکیل شدنش رسیدن به آرامش باشد؛ زیرا تا آرامش نباشد خانواده یعنی هیچی که در پی هیچ روانه شده و اعضای آن عالما یا جاهلا در همان طریق روانه هستند.
و در پایان نتیجه میگیریم که "مردی مومن است که چون سخن پیامبر اکرم (ص) خیر و خوبی را به خانوادهاش هدیه کند"
خَيرُكُم خَيرُكُم لأَهلِهِ و ....۳
بهترين شما كسى است كه براى خانوادهاش بهتر باشد و...
و زنی مومنه است که تعبیر سخن امام حسین (علیهالسلام) باشد:
لمَرأَةُ الصّالِحَةُ أَحَدُ الكاسِبَينِ. ۴
زن شايسته يكى از دو عامل پيشرفت خانواده است.
توجه زن و مرد به این دو حدیث آسمانی که دنیایی از آموزههای اسلامی را در خود گُنجانده راهگشا میباشد. در حقیقتِ امر، خانواده میشود تبلور سخن خدای بزرگ در قرآن کریم که خانه را محل (سَکَن) نامید تا خانواده در آن آرامش دریابند.
منابع:
۱/ قرآن کریم، سوره نحل، آیه ۸۰
۲/ قرآن کریم، سوره روم، آیه ۲۱
۳/ نهج الفصاحه، ص ۴۷۲ ح ۱۵۲۰
۴/ مستدرک الوسایل، ج ۱۴، ص ۱۷۱