کد QR مطلبدریافت صفحه با کد QR

سبکِ زندگی

انفاق

خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل , 15 حوت 1390 ساعت 17:42

فاطمه (س) گلوبندی را که دخترعمویش به وی هدیه نموده بود به او داده و فرمود: این را به فروش برسان و زندگی ات را با آن اصلاح کن.


جابر بن عبدالله انصاری میگوید:
روزی در مسجد، اطراف پیامبر (صلی الله علیه و آله) نشسته بودیم، ناگاه پیرمردی خدمت حضرت رسید و عرض کرد: یا رسول الله! مردی هستم گرسنه، سیرم کن، برهنه ام، لباس به من عطا کن، تهیدستم، چیزی به من بده. حضرت رسول خدا (ص) فرمود: اکنون چیزی ندارم اما تو را به فردی راهنمایی می کنم که خدا و رسول را دوست دارد و خدا و رسول نیز او را دوست دارند و سپس او را به خانه حضرت فاطمه زهرا (س) هدایت نمودند.

پیرمرد به خانه حضرت زهرا (س) رفت و عرض کرد: سلام بر شماای خاندان نبوت و معدن رسالت. فاطمه (س) پاسخ داد و فرمود: کیستی؟ عرض کرد: فقیری هستم که خدمت پدرت رسیدم و او مرا به سوی شما راهنمایی نمود.
فاطمه (س) گلوبندی را که دخترعمویش به وی هدیه نموده بود به او داده و فرمود: این را به فروش برسان و زندگی ات را با آن اصلاح کن.

پیرمرد نزد پیامبر بازگشت و جریان را خدمت حضرت نقل کرد. عمار گفت: ای اعرابی، آن را چند می فروشی؟ اعرابی گفت: قدری نان و گوشت که سیر بشوم، و یک فرد یمانی که با آن خود را بپوشانم، و نماز پروردگارم را در آن بخوانم و دیناری که مرابه خانواده ام برساند.
عمار سهمی که از خیبر به او رسیده بود فروخته بود، و مقدار زیادی باقی نمانده بود. لذا به اعرابی گفت: بیست دینار و دوصد درهم به تو می دهم و یک برد یمانی و سواری خودم که تو را به خانواده ات برساند، و تو را از نان گندم و گوشت سیر می کنم.

عمار به همراه اعرابی رفت و آنچه قول داده بود به او داد، و اعرابی خدمت پیامبر (ص) بازگشت. پیامبر (ص) فرمود: آیا سیر شدی و خود را پوشانیدی؟ اعرابی گفت: بلی، پدر و مادرم فدایت، بی نیاز شدم.

سپس عمار گردنبند را برداشت و با مشک خوشبو کرد و آن را به بُرد یمانی پیچید، و به غلامش داد و گفت: این گردنبند را بگیر و به پیامبر بده و تو را نیز به پیامبر بخشیدم.

آن غلام گردنبند را گرفت، و خدمت پیامبر (ص) آورد و آنچه عمار گفته بود به او گفت. حضرت فرمود: برو به منزل فاطمه و گردنبند را به او بده و تو را نیز به فاطمه بخشیدم!

غلام گردنبند را آورد، و سخن پیامبر (ص) را به حضرت فاطمه (س) رساند. حضرت گردنبند را گرفت و آن بنده را آزاد کرد. غلام خندید. حضرت زهرا (س) فرمود: ای غلام چرا خندیدی؟ عرض کرد: برکت این گردنبند مرا به خنده در آورد، که گرسنه ای را سیر کرد و برهنه ای را پوشانید و فقیری را بی نیاز کرد و بنده ای را آزاد نمود، و دوباره به صاحبش بازگشت.

حضرت فاطمه زهرا (س) دنیا را سرایِ بندگی خدا می داند و ثروت را برای ایثار و انفاق در راه خدا می خواهد.
هموطن! من و تو نیز در جایی ایستاده ایم که افقی به روشنایی نور حضرت زهرا (س) پیش رو داریم. چه زیباست اگر روش زندگی او را سرلوحه اعمالمان نماییم.
بحارالانوار،ج43،ص56،حدیث50


کد مطلب: 37406

آدرس مطلب :
https://www.avapress.com/fa/article/37406/سبک-زندگی

آوا
  https://www.avapress.com