تاریخ انتشار :يکشنبه ۱۷ ثور ۱۳۹۱ ساعت ۲۱:۰۶
کد مطلب : 41063
یک افغانستان و این همه پیمان راهبردی!
واضح است که بستن پیمان با هر دولت و کشوری با هدفی خاصی انجام می شود که آن هدف یا رنگ سیاسی دارد یا صبغه اقتصادی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و....
 
این روزها بحث بستن پیمان های راهبردی با افغانستان، داغتر از همیشه در جریان است. دولت های غربی یکی پس از دیگری می آیند و با بستن عهد و پیمان هایی با دولت کابل، راه کشورهای خویش را در پیش می گیرند. صرف نظر از آنکه تا کنون چه کشورهایی با افغانستان پیمان راهبردی امضا کرده اند، دولت های دیگری از بلوک غرب و نیز کشورهای منطقه جهت بستن پیمان های استراتژیک با دولت کابل، نوبت گرفته اند.
 
وفور تقاضای پیمان های راهبردی با افغانستان، صرف نظر از اینکه بیانگر موقعیت حساس و ژئوپولیتیک این کشور می باشد، از منظر دیگر نیز نشاندهنده نوعی بی نظمی و آنارشیزم سیاسی دولتی در کشور است. کثرت این تقاضاها نشان می دهد که دولت های متقاضی پیمان با افغانستان، به بسترها و زمینه های دخالت جویانه مناسبی در افغانستان پی برده اند. 

دولت های مذکور حساب کرده اند که با بستن پیمان های ظاهری و بدون ضمانت اجرایی، به راحتی می توانند به اهداف از پیش تعیین شده در افغانستان و به خصوص در منطقه دست پیدا کنند. اگر به دقت به افغانستان و اوضاع آن توجه شود، این کشور به میدان رقابت های بزرگ منطقه ای و جهانی تبدیل شده است؛ میدانی که در آن فقط و فقط منافع استعماری کشورها و دولت های بیرونی، تامین و تضمین می شود. 

تجربه چندین سال بستن پیمان های مختلف، نشان داده است که وجود و وفور پیمان های کذایی با هر کشوری، هیچ گونه تاثیر مستقیم و مثبتی بر روی زندگی بحرانی مردم افغانستان نداشته است. با تاسف، دولت افغانستان هم نشان داده است که از هیچ یک از پیمان های منعقد شده با دیگران، نتوانسته است در جهت تغییر وضعیت نابسامان مردم و کشور، سود ببرد.
واضح است که بستن پیمان با هر دولت و کشوری با هدفی خاصی انجام می شود که آن هدف یا رنگ سیاسی دارد یا صبغه اقتصادی، فرهنگی، اقتصادی و امنیتی و.... 

به هر حال، هیچ پیمانی بدون هدف و منظور خاصی و با هیچ دولتی منعقد نمی شود. در اینکه دولت های منطقه ای و امریکایی و اروپایی با اهداف روشن و تعریف شده ای وارد هر پیمانی می شوند جای هیچ گونه شک و تردیدی وجود ندارد و احتمال اینکه آنان در محاسبات شان دچار اشتباه و خبطی شوند هم بسیار پایین است؛ پس مطمئن باید بود که آنان با اهداف استعماری و رقابتی مشخصی وارد بازی پیمانهای به اصطلاح راهبردی و استراتژیک با هر کشوری و به خصوص با کشور بی در و دروازه افغانستان خواهند شد و شده اند.
 
اما اینکه دولت ما با سیاست تعریف شده و برخاسته از منافع ملی، وارد یک چنین پیمانهایی شده و از طرفی هم در محاسبات سیاسی خود اشتباهی نکرده باشد و از اوضاع بوجود آمده بتواند در جهت حفظ منافع ملی و تمامیت ارضی و شانیتی ملت و دولت افغانستان، استفاده بهینه و مطلوبی را ببرند، با توجه به عملکرد پرسش بر انگیز ده سال گذشته، تردیدهای جدی و غیر قابل اغماضی وجود دارد. 

این صرف یک ادعا نیست؛ دولت کنونی افغانستان در عرض و طول یک دهه تمام که فرصت کمی هم نیست، به روشنی ثابت کرده که از فرصت های پیش آمده نتوانسته است بهره برداری های مطلوب و لازم را انجام دهد.
به هر تقدیر، چنانچه تا کنون از کارکردهای دولت افغانستان بر آمده است، ظهور این واقعیت است که به دلیل قومیت پرستی و عدم شایسته سالاری، از فرصت های پیش آمده و نیز از امکانات بالفعل و بالقوه کشور، تا کنون استفاده بهینه و درست نشده و اگر روال به همین منوال باشد، بستن هیچ گونه پیمان و با هیچ دولت و کشوری، دردی از دردهای انباشته شده این مردم را دوا نخواهد کرد و صد البته که سود این پیمان ها به جیب کشورهایی خواهد رفت که از افغانستان و دولت و مردم آن، به عنوان سکوهای رسیدن به منافع غیر انسانی و نا مشروع شان استفاده می کنند.
نویسنده: سیدفاضل محجوب
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا) - کابل
https://avapress.com/vdcdsz0o.yt0f96a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما