تاریخ انتشار :سه شنبه ۳۱ ثور ۱۳۹۲ ساعت ۱۰:۰۰
کد مطلب : 65922

تردیدی سهمناک در امری خطیر

به مناسبت سالروز ولادت جوادالائمه(ع)
تردیدی سهمناک در امری خطیر
حضرت محمدبن علی التقی علیهماالسلام اولین امامی است که در سنین کودکی به امامت شیعیان منصوب شدند. درصورتی که امامت در این سن در میان امامان سابقه نداشت. همین امر موجب شد واکنشهایی حتی از سوی بزرگان شیعه در زمان خود حضرت جواد صلوات الله علیه صورت گیرد. و تردیدی در امامت ایشان در میان دوست و دشمن پدیدار گردد. تردیدهایی که در عصر حاضر با رنگی نو و در قالبی به روز شده مطرح می شود که مگر ممکن است طفلی هفت ساله رهبری دینی جامعه اسلامی را عهده دارشود؟ کودکی که نه درس خوانده و نه تحت تربیت مربی کارآزموده قرارگرفته و نه تجربه چندانی در مسائل روز کسب کرده است.
شبهه‌ای بی اساس
تردیدکنندگان در امامت امام جواد صلوات الله علیه، برای رهبری یک جامعه شرایطی را لازم می دانند. از جمله اینکه می‌گویند: کسی که می خواهد امام و رهبر امتی باشد باید اطلاع کافی از امور جامعه دینی داشته باشد که لازمه این، سپری کردن مدتی قابل توجه در میان امت اسلامی است. از طرفی چنین شخصی از آنجا که مرجع دینی امت اسلامی است باید به مسائل و احکام و اصول و مبانی دینی تسلط کامل داشته باشد تا نسبت به تمامی مسائل شرعی مطح شده و مطرح نشده توانایی پاسخگویی را داشته باشد.
اینان معتقدند توانمندی در این امور، یا با تجربه حاصل می شود - مانند شیوه حکومت داری و مدیریت جامعه اسلامی و یا همانند تسلط علمی بر مبانی و مسائل دینی – و یا با کسب علم و تعلیم دیدن بدست می آید.
سابقه تاریخیِ پیشوایی یک کودک
در جواب باید گفت: اولا: هر چند در میان امامان معصوم علیهم السلام پیشوایی در این سن سابقه نداشته اما مرجع دینی و پیشوای الهی بودن یک کودک سابقه تاریخی دارد و بی سابقه نیست، بلکه به گفته کلام خداوند در کتاب صادق قرآن ناطق حضرت عیسی علیه السلام در همان گهواره نبوت خویش را اعلان کرد. زمانی که به حضرت مریم علیهاالسلام تهمت ناروا زدند؛ چون ایشان روزه سکوت گرفته بود در جواب اشاره به کودک شیرخوار خود کرد. «فاشارت الیه» حضرت عیسی علیه‌السلام در گهواره به زبان درآمد که: «قال انی عبدالله اتانی الکتاب و جعلنی نبیا حقا» من بنده خدایم، مرا کتاب(انجیل) داده و مرا پیامبر قرار داده است. (۱)
تاریخ زندگانی شخص امام نهم شیعیان نشان می دهد که امامت ایشان از سوی دوست و دشمن با سنجش علمی دینی ایشان همراه بوده است. یعنی در همان اوایل امامت هم دشمنان و مخالفان با ایشان به مناظره و بحث علمی پرداختند و هم دوستان و علمای بزرگ شیعی
بنابراین اگر خدا بخواهد با توجه به علم وسیع الهی به تمامی انسانها می تواند امامت و رهبری امت را به عهده کودکی بظاهر نابالغ و حتی یک طفل شیرخواره قرار دهد که «الله اعلم حیث یجعل رسالته». خداوند داناتر است که رسالتش را کجا و نزد چه کسانی قرار دهد.
در زمان خود حضرت افراد با نفوذ شیعه چون ابن ساباط، عباد بن اسماعیل و ابویحیی صنعانی که جملگی از شیعیان امام رضا علیه السلام بودند. اینان که به توصیه حضرت، امامت فرزندش را پذیرفته بودند، با استناد به برخی آیات و روایات بحران موجود را نیز برای دیگر شیعیان تبیین می کردند. مهمترین استدلال آنان این بود که امامت تداوم نبوت است و واگذاری آن به افراد، تنها با اراده خدا صورت می پذیرد، از این رو مسائلی چون سن و سال در آن دخالت ندارد.[۲]
ثانیا: در طول تاریخ کودکانی بوده اند که از نبوغ سرشاری برخوردار بوده اند و در همان کودکی در جایگاه علمی منحصربفرد در جامعه دینی قرار گرفته اند. و در حوادث روزگار خویش از افراد باتجربه و محاسن سپید، با تجربه تر و پخته تر عمل کرده اند.
ثالثا: تاریخ زندگانی شخص امام نهم شیعیان نشان می دهد که امامت ایشان از سوی دوست و دشمن با سنجش علمی دینی ایشان همراه بوده است. یعنی در همان اوایل امامت هم دشمنان و مخالفان با ایشان به مناظره و بحث علمی پرداختند و هم دوستان و علمای بزرگ شیعی.
مناظره‌ای تحیّربرانگیز
مأمون عباسی برای اثبات یا رد مقام علمی امام کرسی مناظره با بزرگ عالم بغداد ترتیب می دهد. در آن مجلس که چند روزی به طول انجامید سۆالات دینی انبوهی از حضرت شد که حضرت با جواب های دقیق به تردید کنندگان در امر امامت خود پاسخی کوبنده دادند. در تاریخ آمده است: مأمون مجلس عظیمی ترتیب داد و یحیی بن اکثم و سایر بزرگان علمی و اشراف را جمع کرد، پس مأمون امر کرد صدر مجلس برای آن حضرت فرش گستردند و متکائی برای آن حضرت نهادند. شیخ مفید فرمود: پس حضرت جواد علیه السلام تشریف آورده در حالیکه هشت سال از سن شریفش گذشته بود و در موضع تعیین شده نشست و یحیی بن اکثم قاضی القضات بغداد هم مقابل آقا جوادالائمه علیه السلام قرار گرفت؛ مردم هم هر یک در مقام و مرتبه خود نشستند و جای مأمون را در پهلوی خود حضرت جوادالائمه علیه السلام قرار دادند. پس بحیی بن اکتم خواست به جهت امتحان آن حضرت مسئله ای سئوال کند. مأمون گفت از خود آن حضرت دستور بطلب! یحیی بن اکثم از آن حضرت اجازه طلبید. حضرت فرمود: بپرس اگر خواهی.
هر چند در میان امامان معصوم علیهم السلام پیشوایی در این سن سابقه نداشته اما مرجع دینی و پیشوای الهی بودن یک کودک سابقه تاریخی دارد و بی سابقه نیست، بلکه به گفته کلام خداوند در کتاب صادق قرآن ناطق حضرت عیسی علیه السلام در همان گهواره نبوت خویش را اعلان کرد.
یحیی گفت: فدایت شوم چه می فرمایی در حق کسی که مُحرم بود و قتل صید کرد؟
حضرت فرمود: در بیرون کشت او را یا در حرم؟ عالم بود یا جاهل؟ از روی عمد بود یا خطا؟ آزاد بود یا غیر آن؟ از صغار بود یا کبار؟ این محرم اصرار در صید دارد یا پشیمان شده؟ در شب بود صید یا در روز؟ احرام عمره اوست یا احرام حج؟
یحیی بن اکثم از شنیدن این فروع در تحیر ماند و هوش از سرش رفت و عجز از صورتش ظاهر شد و زبانش بند آمد؛ در این هنگام بر حضار مجلس امر واضح شد. [۳]
انتصاب یا انتخاب
در پایان باید از این نکته نیز نباید غافل شد که امامت به اعتقاد شیعه امری انتصابی است و براساس اراده و مشیت و عنایت ویژه الهی، نه انتخابی و توسط افراد جامعه. و انتصاب آن توسط خداوند است که بواسطه امام قبلی اعلان می شود. البته اگر قرار باشد عقلا از میان خود شخصی را بعنوان رهبر جامعه قرار دهند ملاکاتی را لحاظ خواهند کرد. اما در انتخاب الهی این ملاکات با توجه به احاطه خداوند بر همه چیز مسلما دقیقتر خواهد بود.
پی نوشت:
۱. سوره مریم آیه ۳۰.
۲. سیداحمدرضا خضری، تشییع در تاریخ،نشر معارف قم،صص ۲۰۱-۲۰۲.
۳. سیدجعفر قدس میرحیدری،اختران همیشه جاوید،انتشارات تهران، ص۷۶۸.
منبع: تبیان نت
منبع : خبرگزاری آوا- سرویس آئین و اندیشه
https://avapress.com/vdcdxn09.yt0kx6a22y.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما