تاریخ انتشار :شنبه ۱۵ حمل ۱۳۸۸ ساعت ۱۰:۰۱
کد مطلب : 6851
افغانستان وعربهای افغان(قسمت سیزدهم)
آیا می توان انتقال مصئون اسامه از سودان به افغانستان را ناشی از مهارت خاص داکتر عبدالرحمن دانست؟
در سال 1996 عمرالبشیر رئیس جمهور سودان نامه ای به استاد ربانی فرستاد. بقول یکی از نزدیکان استاد در آن زمان، رئیس جمهور سودان در این نامه از مشکلاتی که حضور اسامه در سودان برای این کشور بوجود آورده است نوشته بود. عمرالبشیر نوشته بود که فشار های امریکا بر سودان یعنی کشور فقیر و درگیر جنگ داخلی در جنوب که یک نظام نوپای اسلامی را تجربه می کند مشکلات فراوان بوجود آورده است. به نظر می رسد که حضور اسامه بهانه ای برای امریکا داده تا به سودان حمله نموده و نظام این کشور را از میان بردارد. افغانستان کشوری است که در گیر جنگ است و شرایط آن طوری است که دیگر هیچ کشوری جرئت حمله به آنرا نخواهد داشت بنابراین اگر دولت افغانستان با سودان همکاری نموده و اسامه را به افغانستان ببرد، مردم سودان هرگز این کمک افغانها را فراموش نخواهند کرد.
این خواست رئیس جمهور سودان در میان اعضای حکومت مجاهدین موجب ایجاد نظریات متفاوت گردید. احمدشاه مسعود و به تبع وی استاد ربانی آمدن اسامه به افغانستان را به خیر افغانها نمی دانستند و به این باور بودند که حضور اسامه در افغانستان موجب تحریک امریکا به دشمنی با دولت مجاهدین خواهد شد اما استاد سیاف به این باور بود که از وجود اسامه می توان بعنوان یک میانجی میان مجاهدین وطالبان سود برد. از آنجائیکه در افغانستان حکومت های محلی تحت رهبری فرماندهان سابق جهادی برسر کار بود، سرانجام تصمیم گرفته شد تا زمینهء آمدن اسامه به افغانستان مساعد گردد اما وی نه به کابل یا شمال افغانستان بلکه به شرق و یا جنوب افغانستان برود. مولوی محمد یونس خالص که در جریان این امر قرار گرفت با آمدن اسامه به شرق افغانستان موافقت کرد.
به داکتر عبدالرحمن وزیر ترانسپورت حکومت مجاهدین وظیفه سپرده شد تا برنامه ای برای آمدن مصئون اسامه طرح ریزی نماید چند روز بعد این طرح آمادهء پیاده شدن شد.
داکتر عبدالرحمن برنامهء کار را طوری ریخت که دو طیارهء بوئینگ آریانا از جلال آباد به سوی شارجه پرواز کردند. هردو تقریبا همزمان در میدان هوائی شارجه بر زمین نشستند. یکی از این دو طیاره پس از سوخت گیری بسوی خرطوم پرواز نمود و پس از فرود در آنجا اسامه با عده ای از یارانش سوار طیاره شدند و طیاره پس از توقف مختصر و سوخت گیری بسوی شارجه پرواز کرد.
در شارجه طیاره در فرودگاه به زمین نشست و نزدیک طیارهء اولی رهنمائی شد. در این طیاره خانواده های اسامه ویارانش از قبل نشسته بودند. اسامه و همسفرانش بسرعت به طیارهء اولی که آمادهء پرواز بود سوار شدند و طیاره بسوی افغانستان به پرواز درآمد در حالیکه طیاره ای که از سودان آمده بود هنوز در میدان هوائی شارجه بر زمین نشسته بود.
طیاره در میدان هوائی جلال آباد برزمین نشست. جائی که جمعی از اراکین دولت با نگرانی منتظر رسیدن طیاره بودند. زمانیکه طیاره برزمین نشست، نخست مردان پیاده شدند. زنان واطفال بعد از پیاده شدن در سایه های درختان پناه گرفتند. این خبر زمانی به رسانه های خبری رسید که این جریان به پایان رسیده بود.
ظهر آنروز همه مهمان فضل الحق مجاهد قوماندان قول اردوی جلال آباد بودند و شب در مهمانی منزل سازنور شرکت کردند. اولی فرمانده حزب اسلامی حکمتیار و دومی از اتحاد اسلامی برهبری استاد سیاف بود. در این ضیافت جمعی از عربهائی که از قبل در افغانستان بودند از جمله شوقی استانبولی شرکت داشتند.
چگونه این تحرکات از دید سازمان سیا پنهان ماند؟ آیا می توان انتقال مصئون اسامه از سودان به افغانستان را ناشی از مهارت خاص داکتر عبدالرحمن دانست؟ آیا کشته شدن داکتر عبدالرحمن به آن شکل مرموز پس از سرنگونی رژیم طالبان به این مسئله مرتبط بود؟ هرچند برخی از کسانی که با این جریان در رابطه بودند هنوز هم در قید حیات اند اما هیچکدام نمی خواهند در این رابطه سخن بگویند.
آمدن اسامه از سودان به افغانستان موجب شد تا بطور محسوسی از فشار بر سودان کاسته شود اما تا امروز هم سودان کفارهء مهمانداری از اسامه در آن زمان را می پردازد.
در شرق افغانستان حزب اسلامی برهبری مولوی محمد یونس خالص از قدرت بیشتر برخوردار بود و او نیز از اسامه حمایت کرد. از آنجائیکه مولوی خالص از حرکت طالبان حمایت می کرد، اسامه با تحریک طالبان از نزدیک آشنا شد اما تا زمانیکه طالبان بر جلال آباد مسلط نشده بودند، او این شهر را ترک نکرد و میان او و رهبر طالبان هیچگونه رابطه ای وجود نداشت. در طول این مدت استاد سیاف گاهی به دیدن وی می رفت.
سوال اینست که آیا تصمیم دولت مجاهدین در مورد بازگردانیدن اسامه به افغانستان تنها به دلیل خواهش دولت سودان بود و یا اینکه در این رابطه دولت مجاهدین هم منافعی را در نظر داشت؟ بعضی ها به این باور اند که اسامه پس از رفتن به سودان در این کشور به کار های ساختمانی از جمله به تعمیر جاده و کمک به تاسیسات بهداشتی وصحی آن کشور پرداخت و این مسئله برای دولت مجاهدین که سخت در مضیقهء اقتصادی قرار داشت و هیچ کشوری حاضر به کمک به آن نبود، جالب بود و حکومت مجاهدین آرزو داشت تا اسامه در افغانستان نیز به کار های مشابه بپردازد.
بهرحال این کار دولت مجاهدین می توانست نوعی انتقام گیری از امریکا نیز بشمار آید که پس از خروج نیروهای اتحاد شوروی افغانستان را به فراموشی سپرد و گذاشت تا این کشور در آتش خانمانسوز جنگ داخلی بیش از پیش ویران شود.
سرعت تحرک طالبان در مناطق پشتون نشین شرق و جنوب سریع بود و سرانجام آنان بر جلال آباد مسلط شدند. در حالیکه فرماندهان مجاهدین که حامی اسامه بودند این شهر را ترک کردند اسامه در این شهرباقی ماند واین آغاز رابطهء مستقیم وی با طالبان بود. 

                                                          نویسنده :وحید مژده
منبع : خبرگزاری صدای افغان(آوا)کابل
https://avapress.com/vdcb.sb0urhbw8iupr.html
ارسال نظر
نام شما
آدرس ايميل شما